رفاه و اقتدار کشور در گرو "رونق تولید"

رونق تولید معبر نفوذ دشمن در جنگ اقتصادی را مسدود می کند و نوید ایران مقتدرتر را می دهد.

به گزارش گروه سیاسی ایسکانیوز ؛ جنگ اقتصادی، سلاح و لجستیک اقتصادی می خواهد؛ مهماتش تولید است، دژ و معبرش خودکفایی هوشمند، عملیاتش توسعه صادرات و سربازانش کارگران و فعالان اقتصادی. برتری در جنگ اقتصادی استراتژی خودش را دارد و هر طرف که آرایش جنگی نداشته باشد غافلگیر می شود. مهمتر از همه آنکه فرمانده و کارگزاران این میدان باید به خوبی عرصه را بشناسند و حیله ها را بخوانند. شاید امروز کسی به جنگ تحمیلی اقتصادی علیه ملت ایران تردیدی نداشته باشد اما دهه پیش وضع به شکل دیگری بود. درست همان زمانی که رهبر معظم انقلاب بر ضرورت بستن روزنه های نفوذ اقتصادی دشمن تاکید می کردند و هر سال مسیر را به مردم و مسئولین نشان می دادند.

«رونق تولید»، شاه بیت ضرورت های اقتصادی کشور

«حمایت از کالای ایرانی، اقتصاد مقاومتی: تولید ـ اشتغال، اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل، دولت و ملّت، همدلی و هم‌زبانی، اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی، سال حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی، تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی، سال جهاد اقتصادی، همت مضاعف و کار مضاعف و حرکت مردم و مسئولین به سوی اصلاح الگوی مصرف». این ها پیام های 10 ساله گذشته مقام معظم رهبری هستند که در سخنرانی عید مطرح شدند؛ همگی با رویکرد اقتصادی و نگاه به اولویت های روز و حالا در 40 سالگی انقلاب اسلامی، شاه بیت ضرورت های اقتصادی کشور به عنوان تیر خلاصی بر امید واهی دشمنان و آغاز گام دوم انقلاب مطرح شده است؛ «رونق تولید»

«رونق تولید»، سهل و ممتنع

رونق تولید را باید این گونه خواند؛ افزایش ارزش پول ملی، افزایش درآمد سرانه ملی و رفاه مردم، ارتقای قدرت کشور، قطع امید دشمنان، فرو ریختن دیوار تحریم، کاهش بیکاری و مشکلات اجتماعی، قطع وابستگی به درآمد نفت و خام فروشی و تاراج سرمایه های ملی، کاهش آمار فساد و واسطه گری و در یک کلام اعتلای ایران اسلامی.

سخن گفتن در خصوص تولید همزمان موضوعی سهل و ممتنع است؛ هم سهل است از این حیث که باید از واحدهای تولیدی حمایت کرد تا شاخص تولید ملی افزایش یابد و هم دشوار از این نظر که این حمایت نگاهی جامع، حرفه ای و عالمانه و مدیریتی دقیق را می طلبد.1

اهمیت «رونق تولید» در اقتصاد

اریک رینرت اقتصاددان بزرگ جهانی معتقد است تولید همچنان بزرگ ترین عامل تقویت اقتصاد ملی و خلق قدرت ها بوده و خواهد بود. مسیر شکل گیری قدرت های بزرگ طی دو صده گذشته نیز این مدعا را اثبات می کند و می بینیم چگونه کشورهای انگلستان، آمریکا، ژاپن، آلمان، چین و کره با تقویت بخش های تولید و رونق تولید در دهه های نوزدهم و بیستم به عنوان قدرت های بزرگ جهانی ظاهر شدند. انحصار 80 درصدی ماشین آلات صنعتی سنگین در دست چند کشور بزرگ اقتصادی، گواه دیگری بر اهمیت رونق تولید است.

تولید مهمترین شاخصه توسعه اقتصادی است و هیچ بدیلی ندارد. از طرفی حتی توسعه بخش خدمات طی سالیان گذشته نیز به تولید کالا به خصوص تولیدات صنعتی وابسته است و در نسبت با آن تعریف می شود. بدون تولید خدمات بی معنا خواهد بود. بر اساس گزارش سازمان تجارت جهانی بیش از 80 درصد از تجارت دنیا که میان کشورها انجام می شود کالایی و مبتنی بر تولیدات این کشورها است و تنها 20 درصد آن به بخش خدمات مربوط است.

در بخش اشتغال نیز تولید نقشی حیاتی ایفا می کند و کشورهایی که سهم بالاتری از اقتصاد آنها به تولید مربوط است درصد اشتغال پایدار بیشتری دارند. بر اساس آمارها به ازای هر شغل تولیدی سه شغل مرتبط با آن شکل می گیرد و طبق برآوردها اگر سهم تولید از اقتصاد آمریکا به میزان آلمان بود (سهم تولید در اقتصاد آمریکا 13 درصد و در آلمان 23 درصد است) بیش از 10 میلیون شغل پایدار در این کشور به وجود می آمد.

به بیان ساده تر تولید (هر فعالیتی که ارزش افزوده ایجاد کند) باعث می شود کشور چیزی برای عرضه داشته باشد؛ چه در داخل مرزهای خود و برای تامین نیازهای داخلی و چه خارج از مرزها و جایی که وزن کشورها در نسبت با یکدیگر معین می شود. کشوری که تولید کننده است صاحب قدرت است و دیگران به آن وابسته اند و کشوری که مصرف کننده است ناگزیر به پیروی از دیگران خواهد بود و در تامین نیازهای خود ناتوان می شود.

مولفه های «رونق تولید»

تولید نتیجه دو عنصر اصلی سرمایه انسانی و سرمایه مادی است. سرمایه انسانی نیروی کار و فکر و فناوری را تامین می کند و سرمایه مادی، ثروت و مواد خام را. رونق تولید در گرو رشد و ارتقای این عوامل است و ارزش افزوده از این طریق به دست می آید. البته طی دهه های گذشته نسبت اینها تغییر کرده و دانش و فناوری سهم بیشتری از نیروی فیزیکی دارد. با این اوصاف اگر کشوری به دنبال رونق تولید است باید نیروی کار جوان و متخصص، دانش فنی بالا، سرمایه و تخصیص هدفمند منابع و تامین مواد اولیه تولید را با هم داشته باشد.

در ایران عمده این موارد به کمال وجود دارد. کشور ما از حیث سرمایه انسانی در شرایط بسیار خوبی نسبت به سایر کشورها برخوردار است و هم نیروی آماده به کار وجود دارد و هم تخصص و دانش فنی مطلوب. از حیث سرمایه های مادی در ابعاد اقتصاد خودمان وضعیت خوبی داریم اما این منابع به دلیل توزیع و مدیریت نادرست به سمت تولید و ایجاد ارزش افزوده نمی روند و سر از فعالیت های غیر مولد درمی آوردند.

موانع «رونق تولید» در ایران

متناظر با عناصر و مولفه های رونق تولید می توان به موانع آن در اقتصاد ایران دست سافت که متاسفانه سال هاست مانع شکوفایی اقتصاد ایران متناسب با ظرفیت های موجود شده است. مهمترین این موانع به این شرحند:

واردات بی رویه و قاچاق

شاید بتوان در میان ضعف های مدیریتی که به تولید ملی سیب زده این مولفه ها را مهمترین موارد دانست. علی رغم هشدارها و تاکیدات کارشناسان و فعالان اقتصادی واردات گسترده و قاچاق همچنان بلای جان تولید است و بنگاه های بسیاری را به ورشکستگی کشانده و کارگران زیادی را بیکار کرده است. دولت ها برای تامین مایحتاج مردم به جای زحمت برنامه ریزی و حمایت از تولید تا کنون راه ساده تر یعنی واردات را برگزیده اند و درآمدهای نفتی این امکان را برای آنها فراهم کرده است.

واردات گسترده کالا در کشور ما در شرایطی صورت می گیرد که بسیاری از آنها در داخل امکان تولید دارند و برخی حتی با کیفیت نمونه های خارجی تولید می شوند. صنایعی مانند صنایع نساجی، مواد غذایی، پوشاک، قطعه سازی، چرم، محصولات کشاورزی و... قربانی این اقدامات بوده اند و طی سال های قبل شاهد ورشکستگی بسیاری از کارخانه های نامدار ایرانی مانند ارج بوده ایم. در کنار آن وقتی مسئولان اجرایی نیز دست به واردات نمی زنند، سودجویان با قاچاق کالاهای خارجی فضا را برای تولیدکنندگان تنگ می کنند. تا کنون نیز شیوه های ناکارآمد مبارزه با قاچاق نتوابسته مانع این آفت اقتصادی شود و همچنان سهم بالایی از کالاهای موجود در بازار را قاچاق تشکیل می دهد. در تمام کشورهای توسعه یافته برای مبارزه با قاچاق از مدیریت و کنترل شبکه توزیع استفاده می شود اما ما همچنان با شیوهایی منسوخ شده به دنبال کنترل مرزها هستیم. آن هم در کشوری به وسعت ایران با مرزهای متنوع جغرافیایی.

فرهنگ تولید و مصرف

باور اینکه کالای ایرانی بی کیفیت است و کالای خارجی مرغوب و ژست مصرف برندهای خارجی از مشکلات فرهنگ مصرفی ما است. پژوهش های میدانی نشان می دهد در بساری موارد حتی وقتی نمونه های با کیفیت ایرانی وجود دارد برخی به دنبال تهیه کالای خارجی با قیمت های گران تر می روند. تنبلی و عدم عادت به تولید نیز به صورت مضاعفی تولید ملی را قربانی می کند. کشورهایی مانند ژاپن از کودکی فرهنگ ساختن و تولید را به کودکان آموزش می دهند اما فرهنگ رایج در جامعه ما بیش آنکه رغبت به تولید باشد، کشش به کارهای ساده و واسطه گری است و ساختارهای معیوب اقتصادی نیز این وضعیت را تشدید می کند.

نظام بیمار توزیع منابع

نظام بانکی ایران به عنوان مهمترین منبع تامین اعتبار فعالیت های اقتصادی، به جای آنکه حامل فعالیت های مولد باشد، خود به عنوان یک بنگاه اقتصادی عمل می کند و با توجه به توان و پشتوانه مالی موجود به ورشکستگی تولیدی ها منجر می شود. بدتر از آن اینکه بانک ها حتی از انحصار خود برای فعالیت های تولید استفاده نمی کنند و با واسطه گری و ورود به بازارهای غیر مولد مانند هرید ارز و طلا و ملک، باعث رکود نقدینگی و تلاطم بازارها می شوند.

کیفیت تولید

هر چند در برخی از صنایع کالاهای ایرانی توان رقابت در بازارهای بین المللی را دارند اما ارتقای کیفیت رویکرد عمده تولید کنندگان نیست و همین مساله به کاهش اقبال از کالای ایرانی در داخل منجر شده و نتیجه آن تضعیف همین واحدها بوده است. این معظل ارتباط نزدیکی با فرهنگ کار و تولید در کشور دارد.

مفاسد اقتصادی

فساد یعنی عدم امنیت سرمایه گذاری و ارائه فرصت های ناعادلانه. گسترش فساد باعث ناکامی و ناامیدی تولیدکننده است و توجیهی برای انتقال سرمایه به فعالیت های غیرمولد. این وضعیت نتیجه عدم شفافیت ساختار و توزیع اطلاعات و منابع است و لطمه جدی به کشور وارد می کند.

بی ثباتی سیاستگذاری ها

تغییرات پی در پی قوانین و مصوبات مجلس و دولت، به نااطمینانی اقتصادی منجر می شود. شرایطی که صاحبان سرمایه از آن گریزانند و ترجیح می دهند به جای پذیرش ریسک سرمایه گذاری در تولید به بازارهای مطمئن تر مانند ارز و طلا و مسکن بروند. بماند که سرمایه های بسیاری در این شرایط از کشور خارج خواهد شد.

راهکارهای حمایت از تولید ملی و رونق تولید

تغییر رویکرد از واردات به حمایت از تولید: پرچم دار این تغییر باید خود دستگاه های اجرایی باشند تا از یک سو با تامین نیازهایشان از داخل که عدد کوچکی هم نیست به واحدهای تولیدی کمک کنند و از سویی با سیاستگذاری صحیح از ورود آسان و ارزان کالاهای خارجی با نمونه های مشابه داخلی مقابله شود.

اصلاح نظام بانکی: اقتصاد ایران به عنوان یک اقتصاد بانک محور تا زمانی که به جراحی ساختار معیوب بانکی دست نزند نمی تواند انتظار دستاوردهای بزرگی داشته باشد. ضروری است بانک مرکزی با مدیریت قاطع و تخصصی بانک ها را از بنگاه داری دور کند و تسهیلات بانکی را به سمت فعالیت های تولیدی هدایت کند. همین یک تغییر می تواند چهره اقتصاد ایران را تغییر دهد.

تغییر فرهنگ تولید و مصرف: هر ایرانی باید بداند که تولید و مصرف کالای ایرانی چه تاثیری در زندگی او می تواند داشته باشد و این وظیفه نهادهای آموزشی، فرهنگی و رسانه ها است. بی اعتمادی به کالای ایرانی باید جایش را به تعصب روی مصرف کالای ایرانی بدهد. این تغییر نگرش راه را برای ارتقای کیفیت تولیدات و رشد تقاضای آن باز می کند. در کنار آن باور ناتوانی باید به امید تبدیل شود، همان طور که در برخی صنایع های تک در رتبه برترین های جهان قرار گرفته ایم به طور اولی در اقتصاد هم می توانیم. موفقیت در این عرصه عزم و اراده جهادی در تمام سطوح از کارگران تا مسئولان را می طلبد.

تبیین و پذیرش شرایط جنگ اقتصادی: علم اقتصاد علم مدیریت محدودیت منابع است و جنگ یک محدودیت مضاعف بر محدودیت های عادی بار می کند. اگر مردم و مسئولان به این مساله واقف باشند مانند سایر محدودیت ها قابل مدیریت است و شاهد رونق تولید از دل جنگ خواهیم بود اما اگر آن را انکار کنیم یعنی بدون سلاح و زره به مواجهه دشمن رفته ایم.

تقویت دیپلماسی اقتصادی: بازارها بزرگترین مشوق تولیدند و زمانی که تقاضایی باشد دیر یا زود عرضه هم می آید. با تقویت دیپلماسی اقتصادی و کشف بازارهای جدید مصرفی، تولیدات موجود امکان ارائه می یابند و زمینه برای تقویت و رونق تولید مهیا خواهد شد.

بازنگری در قوانین منسوخ مربوط به سرمایه گذاری: تورم قوانین مربوط به سرمایه گذاری که بسیاری از آنها دست و پاگیر و خلاف منافع تولید کنندگان است، باعث دشوار شدن تولید می شود. قانون گذاری در این بخش به مطالعات تخصصی و بلند مدت با الگوگیری از نمونه های موفق خارجی نیازمند است. نباید ملاحظات خاص نظارتی به تحدید سرمایه گذاری منجر شود کما اینکه در حال حاضر این گونه است. ثبات سیاستگذاری ها نیز مولفه مهم دیگری است که بدون بررسی کارشناسی در زمان تدوین ممکن نیست.

سیاست گذاری بلندمدت در تعرفه گذاری هوشمندانه کالای وارداتی: اقتصادهای بزرگ دنیا با سیاست های هوشمند تجاری توانسته اند ضمن حمایت از تولید و ارتقای کیفیت تا سطح رقابت بین المللی از ایزوله شدن و وابستگی فعالیت های تولیدی جلوگیری کنند. با تدوین برنامه های میان مدت و بلند مدت باید واحدهای تولیدی را به صورت تدریجی و زمانمند به این نقطه رساند تا نتیجه آن صنایعی مانند خودروسازی نشود که با رانت زنده اند و در صورت کاهش تعرفه ها یک ماه هم دوام نمی اوردند.

توجه به واحدهای تولیدی کوچک: اقتصاددانان برای کشورهای با اقتصاد سنتی توصیه می کنند با تمرکز صرف بر واحدهای صنعتی بزرگ، بنگاه های کوچک را به ورشکستگی نکشانند. چین در این زمینه نمونه خوبی است که با حمایت از این واحدها بخش بزرگی از نیازهای خود را تامین کرد و در کنار آن از بیکاری میلیون ها نفر جلوگیری کرد. واحدهای تولیدی کوچک مانند مویرگ های اقتصادند که بدون آنها چرخه اقتصاد لنگ می ماند، هر چند که به تنهایی بسیار ناچیز به نظر برسند.

سخن پایانی

بر خلاف شعارهایی که غربی ها در رسای اقتصاد آزاد و بدون مرز می دهند خودشان در حمایت از تولید مسیر دیگری را پیموده اند. اخیرا نیز در جنگ تجاری آمریکا و چین تشت رسوایی این مدعاها از بام افتاد. مدعاهایی که تنها به قیمت مصرف کننده تر شدن اقتصادهای کوچک و قوی تر شدن اقتصادهای بزرگ منجر می شد. تجربه برخی از این کشورهای را می توانید در اینجا ببینید که چگونه برای حمایت از تولید داخلی دست از این شعارها برداشته اند. خصوصا در کالاهای استراتژیک مانند مواد غذایی که به هیچ وجه اجازه رقابت به محصولات خارجی را نمی دهند.

تولید پایه قدرت و رفاه یک ملت است و رونق تولید مترادف قدرتمندتر شدن و مرفه تر شدن آن. برای تولید باید تعصب داشت و باید جنگید. این هدف مهم سه ضلع دارد؛ یک سمت آن دولتمردان و مسئولانند که باید رونق تولید را در اولویت کارهای خود بدانند و با اصلاح ساختارهای معیوب و اتخاذ تصمیمات صحیح و سیاست های باثبات راه را برای بخش خصوصی باز کنند. ضلع دیگر تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی هستند که موتور محرک اقتصادند و موفقیت آنها، موفقیت اقتصاد کشور است. ضلع سوم نیز مردم هستند که با حمایت و مصرف کالای ایرانی آینده آن را تضمین می کنند. اگر اقتصاد را اولویت مسائل امروز کشور بدانیم، رونق تولید خلاصه آن است.

کد خبر: 1000445

وب گردی

وب گردی