ایسکانیوز/وحید خانه ساز: بیست و یکمین جشنواره تئاتر کودک و نوجوان قرار است از 15 مهرماه در شهر همدان برگزار شود و طبق روال دوره های پیشین این جشنواره، گروه های زیادی آثار خود را به روی صحنه خواهند برد. به یقین وجود چنین جشنواره ای می تواند به پیشرفت تئاتر کودک و نوجوان کمک کند اما پیش از آن اتفاق های دیگری لازم است تا وجود جشنواره های این چنینی را مفیدتر کند.


 تئاتر کودک و نوجوان بخش زیادی از این رده سنی را دربر می گیرد و هر کودک یا نوجوان از هر طبقه و هر قوم و نژاد و متعلق به هر جغرافیایی، چه در شمال یا جنوب،  شرق یا غرب می‌تواند با تئاتر کودک ارتباطی تنگاتنگ برقرار کند و  این دنیای ذهنی کودک و نوجوان است که باعث می شود او بی آنکه از پیش توجیه شود بتواند با تئاتر ارتباط برقرار کند؛ زیرا بازی با تخیل و حتی بازیگری و نقش‌آفرینی قبل از هر تلاشی در ذات کودک قرار داده شده است.

ضعف نمایشنامه، نبود مطالعۀ کافی کارگردانان و نویسندگان در حوزۀ کودک و نوجوان، نبود  رشتۀ تخصصی با موضوع تئاتر کودک و نوجوان و...  از مباحثی هستند که این مقاله با رویکردی آسیب شناسانه به آن می‌پردازد.


8b11a04642


 


ضعف و کمبود نمایشنامۀ مناسب در حوزه تئاتر کودک و نوجوان


یکی از ایرادهای بزرگ و مسلم تئاتر کودک و نوجوان کمبود نمایشنامۀ مناسب است. ضعفی که با وجود نمایشنامه‌نویسان تحصیلکرده و متخصص در حوزه‌های مختلف تئاتر کشور هنوز برطرف نشده است. نگاهی سطحی به اجراهای سالانۀ تئاتر کودک و نوجوان گواهی بر این اتفاق غم‌انگیز است.  واضح است که کاستی موجود نتیجۀ ضعف‌های دیگری است و تا نیافتن راه حلی درست برای آنها پرداختن به کاستی موجود نتیجۀ مثبتی نخواهد داشت. ضعف‌هایی چون عدم مطالعه و پژوهش جدی در حوزۀ کودک و نوجوان.


 580912Sharare Samei (10)_rbe859f8375f2db9c62f134ee00992ad7


 


 نبود مطالعه و پژوهش جدی در حوزۀ کودک و نوجوان


نبود مطالعۀ کافی در حوزۀ کودک و نوجوان و نشناختن معضلات این ردۀ سنی یکی از دلایل ضعف موجود است و این تنبلی در تحقیق و مطالعه، حتی در نمایشنامه‌نویسان حرفه ‌ای تئاتر دیده می‌شود. در صورتی که برعکس تصورات موجود، تئاتر کودک و نوجوان به نگاهی دقیق و موشکافانه و علمی نیاز دارد و حتی می‌توان به جرأت گفت تئاتر کودک بنا به حساسیت سنی کودکان و ویژگی‌های جسمی، روحی و روانشناختی آنها تخصصی‌تر و علمی‌تر از سایر شاخه‌ها و سبک‌های تئاتری است.  


با توجه به تلاش عدۀ کمی از کارشناسان تئاتر در شناختن و شناساندن تئاتر کودک و نوجوان به دست اندرکاران و مخاطبان این حوزه، هنوز تئاتر کودک و نوجوان آنچنان که باید توسط کارگردانان و نویسندگان تئاتر جدی گرفته نشده است و این جدی نگرفتن تا به آنجا است که گاه نویسندگان تازه‌کار و حتی حرفه‌ای به عنوان تمرین و مشقِ نوشتن دست به نگارش نمایشنامۀ کودک می‌زنند و این سهل انگاری گاه تا جایی پیش می‌رود که همان متن(که سیاه‌مشقی پر ایراد بیش نیست!) را تا به مرحله اجرا پیش برده و در سالن‌های ویژه تئاتر کودک(حتی!) به روی صحنه می‌برند و این مشق کردن سبکسرانه تنها یکی از راه‌های فعالیت در حوزۀ تئاتر کودک از نگارش تا اجرا است! حال بماند توضیح و تفسیرِ دیگر راه‌های منطقی و غیر منطقیِ فعالان حوزۀ کودک و نوجوان در اجرا بردن تئاتر!  که البته توضیح بیشترهم دردی را دوا نخواهد کرد. 


2de11c1ca3


 


تفاوت نگارش تئاتر بزرگسال و تئاتر کودک و نوجوان


متأسفانه در دانشگاه‌ها حتی در معتبرترین آنها، دانشجویان (به ناچار!) تنها اصول کلی نمایشنامه نویسی را فرا می‌گیرند و از همان ابتدا بی هیچ قلم‌فرسایی و هیچ مطالعه و پژوهشی چشمگیر در زمینۀ تئاتر کودک و نوجوان و فقط به دلایل غیر منطقی و سطحی به نوشتن نمایشنامۀ کودک و نوجوان روی می‌آورند. این گونه است که نوع نگارش، حتی شیوه روایت و نوع شخصیت‌پردازی همان می‌شود که در تئاتر بزرگسال دیده می‌شود در صورتی که واضح است میان نمایشنامۀ بزرگسال و کودک شباهت‌ها و تفاوت‌های فاحشی وجود دارد که در ساختار و محتوی و شیوۀ روایت تأثیر می‌گذارد. درست است که درام نویسی اصول و قواعد تعریف شده و مشخصی دارد و  به گفتۀ داوود کیانیان «درست است که هرنمایش، قصه‌ای دارد و عرضۀ قصه، عامل مؤثری در نمایشنامه نویسی است، ولی نمایشنامه (قصه نیست)، متنی است که برای نمایش دادن و روی صحنه رفتن پدید می‌آید. حتی ممکن است گاه قصه به معنای رایج آن در نمایشنامه نباشد، اما به نمایش درآید».


با این حساب، تنها رعایت قوانین و اصول موجود برای شکل‌گیری یک درام کافی نیست و تنها با رعایت قواعد اولیه و انتخاب سوژه‌های کودکانه و ایده‌های دم دستی نمی‌توان نمایشنامۀ کودک یا نوجوان نوشت و مشکل همین‌جاست. بی تردید ویژگی‌ها و قواعد دیگری لازم است تا یک نمایشنامۀ قوی و کم اشکال و ثمربخش شکل گیرد. گاه یک موضوع در ژانری خاص تحلیل و تحقیقی فراتر از رعایت یک سری اصول و قوانین را می‌طلبد تا آنجا که روانشناسی با ادبیات (چه نمایشی و چه داستانی) در هم می‌آمیزد. نمایشنامۀ کودک و نوجوان چنین تحقیق و اطلاعاتی را لازم دارد. اطلاعاتی چون تسلط داشتن به ردۀ سنی کودکان مورد نظر، شناختی کامل (و نه نسبی) از دنیای ذهنی کودکان و حتی شناختی جامع از روانشناسی کودکان و نوجوانان!


نتیجۀ عینی اینکه از میان متون به نگارش درآمده تنها تعدادی انگشت شمار وجود دارند که می‌توان بر آنها مهر تأیید زد و از میان همین نمایشنامه‌های مورد قبول نیز تنها یک یا دونمایشنامه را می‌توان تخصصی برشمرد و به این ترتیب باید گفت همۀ کاستی‌های ذکر شده نتیجۀ همین سطحی‌نگری در نوع نگاه قشر دانشگاهی و تحصیل‌ کرده به تئاتر کودک و نوجوان است.


داوود کیانیان موضوعات و سوژه‌های تکراری، ایده‌های نخ نما، شیوه روایت‌های یک شکل ، شیوۀ برخورد مستقیم و ارائۀ پیام‌های مستقیم و سطحی و عاری از خلاقیت را در اصطلاح (کلیشه‌زدگی) خلاصه می‌کند.


«کلیشۀ مرسوم بر آن است که پس از شروع با گویش مستقیم برای تماشاگران (قصه‌)ایی را نقل کند و یا دست بالا (قصه را نمایش) دهد؛ غافل از آن که نمایش، قصه گویی، قصه خوانی و یا نقالی قصه نیست. حوادث قصۀ نمایش کلیشه‌ای در روستا و جنگل روی می‌دهد و در آخر راوی و بازیگران با خواندن باصطلاح شعر پایانی نمایش، به نصیحت پردازی پرداخته و تا قصۀ دیگر تماشاگران را به خدا می‌سپارند». [1]


با این وجود نمی‌توان وجود ضعف‌های موجود را به گردن فعالان تئاتر اعم از نویسندگان و کارگردانان انداخت. واقعأ اینگونه نیست. حکایت حکایت همان خشت اول کج نهاده شده است! که ما را با دیوار کجی مواجه می‌کند با نام ادبیات و تئاتر کودک و نوجوان!


و این دیوار کج در آینده‌ای نه چندان دور در آستانۀ فروریختن قرار خواهد گرفت اگر نویسندگان، منتقدان، مسئولان و دیگر صاحب نظران به طور جدی به دسته بندی گونه‌های ادبیات دراماتیک اقدام نکند و حساب نمایشنامه‌نویسی برای مخاطب بزرگسال را از نمایشنامه‌نویسی برای مخاطب کودک و نوجوان جدا نکنند.


139008191731


آموزش و پرورش و کم کاری مسئولان


«می‌توان آموزش و پرورش را به عنوان یکی از مهمترین عناصر در تربیت کودکان کشور در نظر گرفت زیرا (یکی از اهداف بنیادی آموزش و پرورش این است که ضعف‌های کودکان و نوجوانان را به قوت تبدیل کند و آنها را در ترمیم و جبران کمبودها، در توجه به نیازهای واقعی زمان، یاری و راهنمایی کند».[2]


واقعیت این است که آموزش و پرورش تا کنون هیچ قدم مثبتی در این راستا بر نداشته است و یا برداشته و بنا به دلایلی موفق نبوده است! در صورتی که شاید، تنها نهادی که می‌تواند به صورت ریشه‌ای به حل این معضل بپردازد وزارت آموزش و پرورش است. زیرا مبحث آموزش تنها به تدریس دروس معمول خلاصه نمی‌شود همانطور که در دیگر کشورها، چه توسعه یافته و چه در حال توسعه اینگونه نیست.


بی شک ارتباط مستقیم معلمان و کارشناسان فعال حوزۀ کودک و نوجوان در آموزش و پرورش، اتفاق های بهتری را در حوزه تئاتر کودک و نوجوان رقم خواهد زد اما در وضعیت کنونی در جشن‌ها و مراسم و تجمع‌های دانش‌آموزی گاه به گاه که معمولأ تئاتر نیز جز برنامه‌های تدارک دیده شده است، آثار موجود بی هیچ نظر کارشناسانه‌ای (در نهایت با نظارت معلم پرورشی مربوطه) بعد از اجرایی معمولی و بی کیفیت به ورطۀ فراموشی سپرده می‌شوند، در نتیجه همین تئاترهای معدود که می‌توانند جرقه‌ای باشند برای بروز استعداد دانش‌آموزان علاقه‌مند، خود وسیله‌ای می‌شوند برای بدبین کردن کودکان و نوجوانان مستعد نسبت به تئاتر و در نتیجه دور شدنشان از این هنر تأثیرگذار!


البته بی انصافی است اگر متخصصان تئاتر کودک و نوجوان را در این مورد مقصر بدانیم زیرا بارها از تریبون‌های مختلف و در رسانه‌ها و جراید مختلف برای این همکاری اعلام آمادگی نموده‌ و نظرات و پیشنهادات خود را به گوش مسئولان و صاحب‌نظران وقت رسانده‌اند و با سکوت و بی مهری مواجه شده‌اند!


306651_mJ4il6Hp


 


تأثیر ناشران و مترجمان


موشکافانه‌تر و عمیق‌تر اگر بنگریم پای مترجمان و ناشران نیز به قضیه کشیده می‌شود زیرا نادیده گرفتن حوزۀ تئاتر کودک و نوجوان توسط ناشران و کم کاری مترجمان(جز تعدادی انگشت‌شمار مثل سیمین امیریان، مجید عمیق و..) در ترجمۀ آثار حوزۀ کودک و نوجوان (چه نمایشی، چه داستانی) به مرور باعث کمرنگ شدن ارتباط ادبی میان علاقه‌مندان و فعالان حوزۀ کودک و نوجوان (باز هم انگشت‌شمار) داخل کشور با نویسندگان این حوزه در آن سوی آبها می‌شود و این به روز نبودن و بی خبری از ادبیات کودک و نوجوان در دیگر کشورها کار را به آنجا می‌کشاند که نویسندگان داخلی و فعالان این رشته به داشته‌های اندک و غیر تخصصی موجود بسنده کرده و نگارش متون نخ نما با ساختار و محتوای کلیشه‌ای را تکرار کنند در صورتی که در حوزۀ تئاتر بزرگسال اینگونه نیست.


وجود کارگاه های آموزشی(به خصوص در سال‌های اخیر) و ترجمه‌های پی در پی نمایشنامه‌های مختلف از نویسندگان مختلفِ سرزمین‌هایِ دیگر با فرهنگ و آداب و سنن دیگر، نویسندگان ایرانی را ناخودآگاه به تکاپو وا داشته و خروجی قابل قبول تری را در این حوزه رقم زده است.


 نبود پل ارتباطی میان فعالان حوزۀ ادبیات و تئاتر کودک و نوجوان


از دیگر مواردی که به بدتر شدن وضعیت موجود دامن می‌زند نبود پل ارتباطی میان سازمان‌ها، ارگان‌ها و افرادی است که هرکدام به نوبۀ خود دغدغۀ آن دارند که قدمی در ارتقاء تئاتر کودک و نوجوان بردارند. متأسفانه  نویسندگان حوزه‌های مختلف اعم از روزنامه‌نگاران، کارشناسان و نویسندگان ادبیات نمایشی و ادبیات داستانی به مطالعه و بررسی آثار یکدیگر نمی‌پردازند و آثار یکدیگر را نقد نمی‌کنند. بدین ترتیب هیچ بده بستان علمی و فرهنگی میان آنها صورت نمی‌گیرد و هرکس راه خود را می‌رود بی آنکه در جریان اتفاقاتی باشد که در دیگر حوزه‌ها در حال رخ دادن است. البته شاید این کاستی و عدم تعامل آنقدر ریز و موشکافانه باشد که به آن توجه نشود اما جبران همین کاستی و جلوگیری از فعالیت‌های انفرادی و تک سازمانی می‌تواند قدمی بزرگ در رفع نقیصۀ موجود باشد.


پس با این حساب، ناهمگونی و نبود تعامل خود معضل بزرگی است که تنها با تلاش و همیاری فعالان این رشته (و نه مسئولان و دولتمردان) قابل حل خواهد بود.


index


نادیده گرفتن تفاوت تئاتر کودک و تئاتر نوجوان


نکتۀ مهم و قابل بحث دیگر اینکه مدتهاست چه در جمع‌های غیر رسمی، چه در اجتماعات و گردهمایی های آکادمیک و اجرایی و تخصصی و غیر تخصصی دو عرصۀ بسیار متفاوت تئاتر، یعنی تئاتر کودک و تئاتر نوجوان با هم و در پی هم نوشته، خوانده و تعریف می‌شوند و این اتفاق آنقدر تکرار شده و توسط فعالان و کارشناسان این حوزه نادیده گرفته شده که تفاوت این دو عرصه را کمرنگ کرده است! این نکتۀ ریز و ظاهرأ قابل چشم‌پوشی اشتباهی غیر قابل جبران را با خود به همراه داشته و دارد و آن نادیده گرفتن تئاتر نوجوانان است.


واقعیت این است که وضعیت تئاتر نوجوان از تئاتر کودک اسفناک‌تر است. نگاهی به جدول اجرای سالانۀ تئاتر گواهی بر این ادعاست. در واقع وقتی تئاتر نوجوان با تئاتر کودک در یک رده قرار می‌گیرد  بی هیچ توضیح و تفسیری بدان معناست که با یک شاخۀ مستقل و قابل تعریف از تئاتر طرف نیستیم.  خلاصه اینکه تئاتر نوجوان در کشور دچار نوعی بلاتکلیفی است و در مقایسه با تئاتر کودک بیشتر مورد بی مهری قرار گرفته است و اگر کارشناسان و مسئولان متخصص برای تفکیک این دو حوزۀ کاملأ مجزا وارد عمل نشوند هم مشکلات تئاتر کودک و هم معضلات تئاتر نوجوانان به قوت خود باقی خواهند ماند و حل نخواهند شد.


نپرداختن به فرهنگ خودمانی


موضوع دیگر که وضعیت موجود را اسفناک تر می‌کند نبود پژوهش و کنکاش در فرهنگ خودمانی و  استفاده نکردن از منابع ادبی و عامیانه از جمله متل‌ها و قصه‌های ایرانی است.  بی شک منابع غنی و بی نقصی در ادبیات خودمان وجود دارد که با وجود کهن بودن، آنقدر بکر و بدیع و دست نخورده هستند که با مراجعه به آنها بتوان آثار تازه و بدیع‌تری خلق کرد. منابعی چون کلیله و دمنه، منطق الطیر، قابوس نامه و هزار و یک شب و ...


«در کلیله و دمنه، استفاده گسترده‌ای از حیوانات به عمل آمده و داستان‌ها در مورد اخلاقیات و آداب اجتماعی، در سطح متعالی هستند و این نشان دهندۀ تفکر فلسفی متعالی موجود در کلیله و دمنه است. اما در هزار و یک شب، فایل‌ها فاقد پیچیدگی و نثر موزون و متعالی هستند و بسیار بسیار ساده‌تر از حکایت‌های کلیله و دمنه می‌نمایند. هر دو اثر، داری مفاهیم اخلاقی و تعلیمی می‌باشند».[3]


IMAGE634768219171443738


و بالاخره یک اتفاق خوشبینانه


با همۀ کمبودها و نقص ها موجود خوشبینانه اگر بنگریم هنوز هستند گروه‌ها‌ و تشکل‌هایی که به صورت علمی و کارشناسانه در مسیر درست حرکت می‌کنند با این امید که قدمی در جهت ارتقاء ادبیات کودک و نوجوان بر دارند. ماهنامه‌ها و فصلنامه‌هایی که به طور ویژه به ادبیات کودک و نوجوان می‌پردازند (هرچند به تعداد انگشت های یک دست هم نمی‌رسند) اما وجودشان مفید و مثبت است. به ویژه آنهایی که هرازگاهی نقبی به تئاتر کودک می‌زنند و  گوشه چشمی به تئاتر کودک و نوجوان دارند. حال که چنین بستری فراهم شده است می‌توان به صورت تخصصی‌تر به تئاتر کودک و نوجوان پرداخت. می‌توان به ترجمۀ آثار جدید و مقاله‌های مفید روی آورد و مشتاقان این عرصه را از وجود آثار جدید و به روز دیگر کشورها مطلع کرد اما چرا وجود این همه اتفاق خوب دور از ذهن به نظر می‌رسد؟!


یک دلیل عمده اینکه، نشریات و جراید تخصصی هرگاه به ادبیات نمایشی و یا تئاتر کودک و نوجوان می‌پردازند از متخصصان این رشته استفاده نمی‌کنند. حتی در حد مشاوره نیز سراغی از آنها نمی‌گیرند. در صورتی که همانطور که گفته شد هستند کارشناسانی که قسمت اعظم عمر کاری خود را به تحقیق و پژوهش در حوزۀ کودک و نوجوان، چه در بخش ادبیات داستانی و نمایشی و چه تئاتر اختصاص داده‌اند و به راستی همیشه جای آنها و نظراتشان در رسانه‌ها، روزنامه‌ها، ماهنامه‌ها و فصلنامه‌های تخصصی و غیر تخصصی خالی است.


به امید آنکه همۀ کسانی که دغدغۀ آن دارند که این بار سنگین و شکننده را به مقصد برسانند با همیاری یکدیگر و با اتحادی مسنجم‌تر و با تلاشی چشمگیرتر بتوانند جایگاه تئاتر کودک و نوجوان را ارتقاء داده و دین خود را به امیدهای آینده یعنی کودکان و نوجوانان این سرزمین ادا کنند.


[1] داوود کیانیان1385، مجموعۀ نوشتارها درباره تئاتر کودک و نوجوان 237، نشر مرکز،


[2] علی اکبر شعاری‌نژاد1382،  مقالۀ ویژگی‌ها یا خصایص ذاتی آموزش و پرورش، رشد تکنولوژی آموزشی شماره 154، ص8


[3] مریم آویژگان 1385، مجموعۀ نوشتارها در تئاتر کودک و نوجوان، پرواز پروانۀ خیال، انتشارات نمایش، ص11.


*خبرنگار

کد خبر: 100256

وب گردی

وب گردی