به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ایسکانیوز، کتاب «ملاقات در فکه» زندگینامه شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی) نوشته سعید علامیان به چاپ پنجم رسید.
این کتاب از خاطرات دوران کودکی شهید باقری آغاز شده و بعد از آن به پیروزی انقلاب و در نهایت به حضور حسن باقری به عنوان یکی از اصلیترین و تأثیرگذارترین فرماندهان در جبهههای جنگ میپردازد.
غلامحسین افشردی، مشهور به حسن باقری، نخستین روز مهرماه ۱۳۵۹، با آغاز جنگ، وارد خوزستان شد و ۲۸ ماه عمر خود را در میدانهای جنگ گذراند. او در این مدت نه چندان طولانی، به جایگاهی رسید که اطلاعات، طراحی و نیز اجرای عملیاتهای کوچک و بزرگ به او متکی شد.
حسن باقری هنگام شهادت، در سن بیست و هفت سالگی، جانشین نیروی زمینی سپاه و در ردیف فرماندهان رده اول جنگ بود. او پس از دو ماه حضور در جنگ، در سن ۲۴ سالگی، چنان شهرتی پیدا کرده بود که نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع، اعضای عالی رتبه آن شورا و مقامهای بلند پایه نظامی به او به دید کسی نگاه میکردند که آگاه به دقیقترین اطلاعات است و میتواند راهکار ارائه دهد.
«ملاقات در فکه» از بیست و دو فصل با عنوانهای زیر تشکیل شده است: اول: کودک شلوغ، دوم: پایان کودکی، سوم: تحصیل ناتمام، چهارم: روایت پیروزی، پنجم: خبرنگار پرماجرا، ششم: تولد حسن باقری، هفتم: جنگ آب، هشتم: اتاق نقشه، نهم: رکن دو و بیست دقیقه!، دهم: عملیات ناکام، یازدهم: خروج از بنبست، دوازدهم: ورود به صحنه فرماندهی، سیزدهم: خواستگاری جنگی!، چهاردهم: تحول بزرگ در جنگ، پانزدهم: کلید قلعه طریقالقدس، شانزدهم: نبرد چزابه، هفدهم: فتح بزرگ، هجدهم: روز باشکوه، نوزدهم: طعم شکست، بیستم: بازگشت پیروزی، بیست و یکم: نگران آینده جنگ، بیست و دوم: ملاقات در فکه
در مقدمه این کتاب آمده است: «در کتاب حاضر از خاطرات شفاهی ۶۵ راوی بهره گرفته شده است. در بین راویان، خاطراتی از شهیدان محمدابراهیم همت، مهدی زینالدین، مهدی باکری، حمید معینیان، داود کریمی و علی صیاد شیرازی آوردهام.
مصاحبه با شهید محمدابراهیم همت، شهید مهدی زینالدین، شهید مهدی باکری و شهید حمید معینیان در سال ۱۳۶۲، توسط تبلیغات قرارگاه کربلا، گفتگو با شهید صیاد شیرازی در سال ۱۳۷۵ و مصاحبه با شهید داود کریمی در سال ۱۳۸۳ _ دو ماه پیش از شهادتش _ در مؤسسه شهید باقری، توسط سردار فتحالله جعفری انجام شده است.
این مصاحبهها، همچنین گفتگوهایی با شهید حسن باقری از نوارها پیاده، تنظیم و به طور کامل در سه جلد کتاب مجموعه خاطرات حسن باقری آمده که بخشهایی از آن را در این کتاب آوردهام».
قسمتی از متن کتاب: «تعدای از مجاهدین عراقی را از هور به پشت چذابه برای شناسایی میفرستادیم. چند معبر در آوردیم که بتوانیم گردانهایمان را به پشت چذابه بفرستیم تا این خط را از پشت بشکنند. تشکیلاتی هم درست کردیم که به فرماندهی سپاه چهارم بزند. رضا حبیباللهی مسئول این کار شد؛ طلبهای بسیار باهوش و شجاع بود.
من و ایشان با سرای سپاه چهارم کار کردیم. آدمهایی پیدا کردیم که در مقر سپاه چهارم سرباز، نگهبان و افسر بودند. تعدادی جیپ و تویوتا را شبیه خودروهای عراقی جور کردیم. خودروهای غنیمتی هم سازماندهی شد. شهید حبیباللهی شروع به آموزش پانصد رزمنده کرد. به آنها لباس، بیسیم و کارت عراقی دادیم. همه اینها را طراحی کردیم. قرار شد رضا حبیباللهی با بچههایش در خط آماده باشند، هر محوری که شکست، به اندازهای که خودرو عبور کند، وارد شوند. آنها میبایست شبیه یک واحد عراقی که دارد عقبنشینی میکند از پل غزیله رد شده و در مقر فرماندهی سپاه چهارم عملیات کنند.
طراحی همه چیز با جزئیات کامل و نظارت شهید باقری انجام شد؛ مکان اتاق فرمانده، بیسیم، مقر، موتور، گروهان، نگهبانی، مهمات و مخزن سوختشان، همه مشخص شد. جادههای مختلف و دسترسیها مورد شناسایی قرار گرفت. فرماندهی سپاه چهارم در ۶۰ کیلومتری جنوب غربیالعماره قرار داشت. باید العماره را رد میکردیم و از طریق جاده کمربندی نرسیده به العماره به سمت جنوب میرفتیم و به مقر سپاه چهارم میرسیدیم».
انتهای پیام/