به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، به مناسبت فرا رسیدن سالروز تأسیس شورای نگهبان، نشستی با موضوع نقد و بررسی عملکرد شورای نگهبان در باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران (ایسکانیوز) برگزار شد.
در این نشست، ابوالفضل مظاهری، دبیر اسبق اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان مستقل و علی کیان، معاون گفتمانسازی و مطالبهگری سازمان بسیج دانشجویی حضور داشتند.
در ادامه متن گفتوگو با علی کیان، معاون گفتمانسازی و مطالبهگری سازمان بسیج دانشجویی را میخوانید:
* عملکرد شورای نگهبان را در طول این سالها چگونه ارزیابی میکنید؟
انقلاب اسلامی به یک معنا از تجربههای نزدیک در قرون اخیر نشأت گرفته است؛ یعنی حرکتهایی که ملت ایران در جهت استقلالخواهی، آزادیخواهی و اسلامخواهی داشتهاند، منجر به انقلاب اسلامی شده است.
در جریان نهضت مشروطه، شورای علمایی در نظر گرفته شد تا بر قوانین خروجی از شورای ملی، نظارت کند. البته این امر محقق نشد؛ یعنی فضای سلطنتی و فشارهای وارده از سوی روشنفکران، مانع از این اتفاق شد تا مجتهدان برگزیده بتوانند به وظایف خود عمل کنند.
در انقلاب اسلامی، این تجربه بزرگ احساس و در قانون اساسی گنجانده شد که شورایی متشکل از فقها و حقوقدانان برای جلوگیری از انحراف قوانین از شرع مقدس و قانون اساسی شکل گیرد؛ پس هدف اصلی این شورا که عنوانش شورای نگهبان شد، حفاظت و حراست از قوانین بود تا متوجه انحراف از شرع مقدس و قانون اساسی شود و از آن جلوگیری کند. بخش مربوط به قانون اساسی به معنایی دیگر، ناظر بر منحرف نشدن از شرع بوده و این امر موضع خاص ملت برای اسلامی بودن حکومت بوده است.
اگر بخواهیم عملکرد شورای نگهبان را در طول 40 سال اخیر ارزیابی کنیم، میتوان گفت این شورا تا حد زیادی توانسته است موفق عمل کند و این امر، یکی از نقاط درخشان انقلاب اسلامی بهشمار میرود. هرچند انحرافاتی جزئی در مسیر قوانین و مقررات وجود دارد؛ اما وضعیت میتوانست به مراتب بدتر از آن باشد. به عبارتی دیگر، شورای نگهبان مانع ایجاد بسیاری از انحرافات شده است.
وظیفه دیگری که بر عهده شورای نگهبان گذاشته شده، بحث نظارت بر انتخاباتهاست. تا مدت زیادی، اختلافی بر سر این موضوع وجود نداشت. از وقتی جناحهای سیاسی متعدد و نظرات مختلف درباره چگونگی اداره کشور شکل گرفت و برخی از افراد دچار تغییرات نظری شدند و حتی از انقلاب فاصله گرفتند، بحثهایی بر سر نظارت استصوابی شورای نگهبان به وجود آمد؛ چراکه افراد فاصله گرفته از مبانی انقلاب میخواستند مسندهای سیاسی کسب کنند؛ اما شورای نگهبان به وظیفه ذاتی خود برای حراست از شرع مقدس و قانون اساسی عمل کرده و مانع این امر میشد. اگر بخواهیم مسئله نظارت بر انتخاباتها را نیز ارزیابی کنیم، باید بگویم 70 تا 80 درصد توانستهاند به وظایف خود در این زمینه عمل کنند.
* اشاره کردید شورای نگهبان در حوزه نظارت بر قانون، تقریباً عملکرد ایدهآلی داشته و در حوزه نظارت بر انتخاباتها، 70 یا 80 درصد موفق بوده است. 20 تا 30 درصد ایراد را ناشی چه از مسائلی می دانید؟
قبل از بررسی عملکرد شورای نگهبان، باید به این نکته اشاره کرد مسیر طی شده در نظام اسلامی توسط شخصیتهایی که در معرض انتخاب مردم قرار دارند، با کشورهای دیگر بسیار متفاوت است. در میان شخصیتهای سیاسی تغییر و تبدل داریم، یک ملاک اسلامی وجود دارد که افراد را بدون داشتن مدرک محکمهپسند، قضاوت نمیکنیم.
انقلاب ما نوپاست و شخصیتهای سیاسی تغییرات سینوسی زیادی داشتهاند. برخی افراد از نزدیکان نهضت یا رهبری نهضت بودند؛ اما نظرات آنها پس از چند سال با تغییرات جدی همراه شد. وقتی این شخصیتها، چرخشهای بسیار زیادی دارند و کماکان میخواهند به هر نحو ممکن در مسند قدرت قرار گیرند، شورای نگهبان باید از رأی و تصمیم مردم حراست کند.
اگر در بستر تاریخی بخواهیم بحث کنیم، شورای نگهبان بعد از دفاع مقدس و مجلس سوم و چهارم با برخی از این چهرهها، برخورد کرده است؛ از آنجا بود که بحث نظارت استصوابی مطرح شد و کم کم محافلی که در حال طراحی نفوذ جریانی به انقلاب بودند، فهمیدند سد بزرگی در مسیر آنها شکل گرفته و تصمیم به تخریب شورای نگهبان گرفتند.
در موضوع نظارت بر انتخاباتها، بخشی از انتقادات من به شورای نگهبان، به بحث شفافیت معطوف می شود؛ شفافیت لازم در اطلاعرسانی و شاخصها وجود ندارد و این مسئله باید اصلاح شود. شفافیت مورد تأکید مقام معظم رهبری است و هر چقدر شفافیت بیشتر باشد، دست جریان انقلابی و شورای نگهبان در پاسخگویی بازتر است و فضا برای شبههافکنی دشمنان کمتر میشود.
نکته دوم این است که اگرچه ما شورای نگهبان را از لحاظ ایمانی و اعتقادی شجاع و قاطع میدانیم؛ مخصوصاً در 7 یا 8 سال گذشته، مواردی بوده که از شورای نگهبان حرکت انقلابی قویتری انتظار داشتهایم.
اکنون در فضای دولت و مجلس اشکالاتی وجود دارد. میبینیم حالا به این نتیجه رسیدهاند که مدارکی بر علیه یک فرد وجود داشته است، ادعایی را فردی مطرح کرده و آن ادعا ثابت شده است. اگر این ادعا در 30 سال گذشته در مورد یک فرد وجود داشته، شورای نگهبان چگونه آن فرد را تأیید کرده است؟
شورای نگهبان 70 تا 80 درصد عملکرد خوبی داشته است، بهگونهای دیگر میتوان گفت شورا بسیار کارآمدتر از نمونههای مشابه در سایر کشورهاست؛ اما انتظارات از شورای نگهبان تراز انقلاب اسلامی بیشتر است. البته ممکن است در برخی از مواقع مصلحتاندیشیهایی وجود داشته باشد؛ اما شورای نگهبان باید دقیق و قاطع عمل کند و قطعاً مردم نیز از این قاطعیت حمایت خواهند کرد.
برخی شبهات نسبت به شورای نگهبان، نتیجه فضاسازیهای دشمن است
* آیا سیستم فعلی رد صلاحیتها برای نظام هزینهآفرین نیست و منجر به اپوزیسیونسازی نمیشود؟
قطعاً سیستم فعلی هزینه دارد و اپوزیسیونسازی میکند؛ اما نکته این است که نظام اسلامی شفاف عمل میکند. نظامهای غربی به شفافیت جمهوری اسلامی نیستند؛ ضمن اینکه افراد محدودی اجازه حضور در بستر انتخاباتها را دارند و البته مدعی آزادی نیز هستند. آنچه غربیها درباره آزادی و شفافیت ادعا میکنند، حقیقت ندارد. به عنوان مثال وقتی به انتخابات آمریکا نگاه میکنید، متوجه میشوید 200 یا 250 سال است انتخابات ریاست جمهوری و مجلس برگزار میشود؛ اما آیا غیر از 2 حزب جمهوریخواه و دموکرات، فردی توانسته به ریاست جمهوری یا نمایندگی مجلس برسد؟ این موضوع انحصار محسوب میشود. پس سیستم پیچیده است؛ اما در نهایت انحصار دارد.
نظام اسلامی شفاف عمل میکند و میگوید طبق قانون، نهادها و مجموعههایی وجود دارند که باید اسناد و مدارک را بررسی کنند. برخی از شبهاتی که نسبت به شورای نگهبان وجود دارد، نتیجه فضاسازیهای دشمن است و این مسئله را باید در نظر گرفت.
عملکرد نظارتی مجلس، ناکارآمد بوده است
* در ابتدای صحبتهایتان به این نکته اشاره کردید مردم رأی دادهاند و انتخاب کردهاند که کشور، اسلامی باشد؛ پس شورای نگهبان باید حضور داشته باشد تا از مبانی اسلامی صیانت کند. در این شرایط آیا شورای شهر فارغ از نظام اسلامی تعریف میشود؟ چون شورای نگهبان بر انتخاباتهای مختلف از جمله ریاست جمهوری، مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی نظارت دارد؛ اما بر شورای شهر نظارتی ندارد.
نظارت مجلس شورای اسلامی، رکنی از نظام است و در این موضوع بحثی وجود ندارد. موضوع این است که عملکرد نظارتی مجلس، ناکارآمد بوده و عملکردها نشان میدهد این سیستم، کارآمدی مناسب را ندارد؛ مسائلی از جمله مفاسد و ناکارآمدیها در شورای شهر، این موضوع را به خوبی نشان میدهد. پس برای ایجاد فضای اتحاد نظارتی، منطقی است همه نظارتها یکجا متمرکز شود و هم بهدلیل ناکارآمدیهای موجود، بهتر است شورای نگهبان بر انتخابات شورای شهر نیز نظارت داشته باشد.
مدعیان تقلب در انتخابات 88 با قلدری رسانهای قصد پیش بردن کار خود را دارند
* نظارت بر انتخابات توسط شورای نگهبان انجام می شود؛ اما برگزاری انتخاباتها به عهده دولتهاست. این مسئله باعث شده تقریباً همواره دور دوم انتخابات محل اشکال قرار بگیرد؛ چون دولت مستقر برگزار کننده انتخابات بوده، جناح بازنده مدعی شده ایراداتی به انتخابات وارد است.
برگزاری انتخابات بر اساس قانون اساسی به عهده وزارت کشور است؛ البته تغییر این موضوع به بازبینی قانون اساسی احتیاج دارد که خودش بحث مفصلی است؛ اما نکتهای که باید به آن توجه شود این است که بحثهای مربوط به انتخابات و ادعاهای تقلب از چه زمانی شروع شد و چرا قبل از آن وجود نداشت؟ از سال 84 فردی انتخاب شد که تقریباً به جناحهای سیاسی تعلق نداشت؛ البته این موضوع فارغ از بحثی است که بعدها چه اتفاقاتی برای او افتاد و در اینجا صرفاً بحث انتخاب را ارزیابی میکنیم.
در سال 84 اعتراضاتی جزئی مطرح و این مسئله در سال 88 بسیار گستردهتر شد و به فتنه 88 انجامید. اکنون میبینیم افرادی که مدعی تقلب در انتخابات هستند، باز هم توانایی دفاع از ادعای خود را ندارند و فقط میخواهند با قلدری رسانهای کار خود را پیش ببرند.
اساساً دولت، انتخابات را اجرا میکند؛ اما بدنه اجرایی، بدنه مردمی است. این یک نظر کارشناسی است و افراد مختلفی که در سطح اجرایی انتخابات بودهاند، این موضوع را تأیید میکنند که در کشور ما، به جهت تعدد مأخذ اجرایی، امکان تخلفات گسترده وجود ندارد.
در سال 84 عدهای آمدند و به صورت گستردهتر در سال 88 ادعای تخلف را مطرح کردند. این موضوع به سازوکار انتخابات مربوط نیست؛ بلکه به انگیزه و هدفی سیاسی ارتباط داشت و جناحی که نتوانست رأی مردم را کسب کند و تقوای مناسب برای پذیرش نتیجه انتخابات را نیز نداشت، کشور را تا لبه پرتگاه پیش برد و ماهها مشکل ایجاد کرد.
ما در سال 92 نیز دیدیم که این انتخابات را مجدداً همان دولت برگزار کرد و فردی که رأی آورد، به دولت مستقر نزدیک نبود؛ در آن زمان کسانی که رأی آوردند دیگر سکوت کردند و حرفی نداشتند. افرادی که اینگونه نظام را متهم می کنند، معمولاً انگیزههای سیاسی دارند. در دنیا نیز 10 یا 12 سال است که این روشی ایجاد شده که در آن اگر دولت و نمایندگان مد نظر آنها در انتخابات پذیرفته شدند، نتیجه را قبول میکنند؛ اما اگر رأی نیاوردند اعلام میکنند حتماً تقلب شده و با گردنکلفتی و قلدری رسانهای این دروغ را فریاد میزنند.
معتقدیم قوه قضاییه در نظام اسلامی باید خیلی بهتر عمل میکرد و پیشتر در این حوزه ضعفهایی وجود داشته است. مشاهده کردهایم آقایی بعد از 10 سال میآید و ادعای 8 میلیون تقلب در آرا را مطرح میکند؛ میرود در دادگاه داد و فریاد خود را انجام میدهد و در بیرون از دادگاه نیز جنجال رسانهای خود را برپا میکند؛ اما با محکومیتی جزئی مواجه میشود. این اتفاق عبرتزا نیست؛ یعنی آنها احساس میکنند هر وقت کم آوردند، میتوانند با سر هم کردن این قبیل حرفها، اساس نظام را زیر سؤال برده و بعد هم با فشار رسانهای، کار خود را پیش ببرند.
در اینجا باید قوه قضاییه وارد شود و آنها را سرجای خود بنشاند. اگر یک بار با این نیروهای سیاسی درست برخورد شود، دیگر کسی جرئت نمیکند که بخواهد اینگونه در ذهن مردم تشویش ایجاد کند. حال که به ایام انتخابات نزدیک میشویم، میبینیم بعضی جریانهای سیاسی مقابل صبر نادرست قوه قضاییه بدعادت شدهاند، باز آمدهاند و شبهه پراکنی میکنند. البته مردم نیز دیگر حرفهای آنها را باور نمیکنند.
رسانه در شورای نگهبان تقریباً شوخی است
* در پایان تصور میکنید برای رسیدن به شورای نگهبان آرمانی چه اقداماتی لازم است؟
ابتدا باید بگویم شورای نگهبان میتواند بسیار شجاعتر عمل کند. مردم انتظار دارند شورای نگهبان تا جای ممکن تعارف نداشته باشد؛ چراکه مردم بعدها توضیح میخواهند. این شجاعت هرچه بیشتر باشد، بهتر است.
نکته دوم اینکه جایگاه شورای نگهبان، جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست. وظیفه اعضای شورای نگهبان این است که طبق قانون عمل کنند؛ جایگاهی که قرار است مصلحتها را تشخیص داده یا در صورت اتخاذ تصمیم در شورای نگهبان آن را تغییر دهد، جایگاه رهبری است و قانون اساسی نیز این موضوع را پیشبینی کرده است.
البته شاید بگویند ما مصلحتاندیشی نداشتهایم؛ اما به هر صورت در دور و اطراف حرفهایی مطرح شده که میگویند این اتفاق رخ میدهد.
نکته دیگر بحث شفافیت است؛ هرچه شفافیت بیشتر، شاخصها روشنتر و برای مردم قابل توضیح و توجیه باشد، بهتر است.
بحث کارهای رسانهای شورای نگهبان نیز موضوعی دیگر است، متأسفانه در قوه قضاییه چنین مشکلی را داشتیم. رسانه در شورای نگهبان و در برخی نهادهای دیگر، تقریباً شوخی است. در همین راستا باید تدبیر رسانهای اندیشیده شود. اینکه سخنگوی شورای نگهبان در شبکههای اجتماعی حاضر میشوند و با جوانان جلساتی را برگزار میکنند، بسیار خوب است؛ اما در حقیقت اتاق فکری رسانهای به منظور اقناع افکار عمومی لازم است.
به عنوان نکته پایانی باید به بحث شورای نظارت بر سیاستهای کلی اشاره کنم که در مجمع تشخیص مصلحت نظام ایجاد شده است. این شورا بازوی اعمال نظارت رهبری به عنوان سیاستهای کلی بر قوانین محسوب میشود. نظر این شورا به نوعی نظر رهبری تلقی میشود؛ اگر این شورا بگوید یک قانون با سیاستهای کلی نظام در تعارض است، گویی رهبری این نکته را گفته است. در موضوع لوایح استعماری FATF شورای نظارت گفته بود این لایحهها مخالف سیاستهای کلی نظام است. در مقابل شورای نگهبان آنها را به نظر شورای مشورتی مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع میداد؛ گویی رهبری نظر دادهاند و شورای نگهبان باید آن را رد میکرد. اینکه میگوییم شورای نگهبان باید شجاعتر عمل کند، باعث میشود تکلیف برخی از مسائل مشخص شود، معتقدیم در گام دوم، سرعت حرکت انقلاب روی دور تند افتاده و در چنین شرایطی دیر نباید بحث برخی مصلحت اندیشیها مطرح باشد.
انتهای پیام/