دست رد متحدان به سینه آمریکا

ایده تشکیل یک ائتلاف دریایی به رهبری ایالات متحده برای صیانت از امنیت کشتیرانی در خلیج فارس و عدن، بدون هیچ پیشرفتی، بی سر و صدا در حال رفتن به بایگانی است.

به گزارش گروه بین الملل ایسکانیوز، قرار بود آمریکایی با همکاری 65 کشور، ائتلافی بزرگ برای تامین امنیت کشتیرانی در خلیج فارس تشکیل دهند، به ظن آنان در نتیجه حمله به شش نفتکش و کشتی تجاری امنیت در این پهنه آبی به مخاطره افتاده بود. گمان می رفت ایالات متحده بلافاصله مقدمات این طرح بزرگ و بلندپروازنه را عملیاتی کند و از این مساله نیز برای تثبیت و تقویت حضور خود در منطقه استفاده کند.

با این حال روزها و هفته ها گذشت و خبری از ائتلاف واشنگتن و ده ها متحدش نشد!!! در مقابل جمهوری اسلامی ایران نیز همچون دهه های گذشته امنیت تنگه هرمز و نقل و انتقال آرام و بیدردسر انرژی در این منطقه را تامین می کند.

نظر به آنچه گفته شد اکنون جا دارد بپرسیم آیا ایالات متحده با تن دادن به واقعیت های موجود این ایده را بی سر و صدا و به دور از چشم رسانه ها به بایگانی فرستاده است یا خیر آنان همچنان به تکاپوی مذبوحانه خود ادامه می دهند؟

شبح شکست بر پروژه دیگر واشنگتن

مساله مهار جمهوری اسلامی ایران و پایان دادن به نفوذ فزانیده آن در بطن دکترین دولت «دونالد ترامپ» برای خاورمیانه قرار دارد. این موضوع به دغدغه اصلی کاخ سفید و برخی از متحدان منطقه ای آمریکا تبدیل شده است و در این راستا دستورکارهای متعددی تجویز و در مرحله عمل به کار گرفته شده اند.

با این حال ایالات متحده در تحقق برنامه مهار خود توفیق چندانی به دست نیاورده است برخی از آسیب شناسان تیم سیاست خارجی ترامپ براین باورند هستند، فقدان اجماع جهانی در این قضیه یکی از دلایل نرسیدن آن به سر منزل مقصود بوده است. بنابراین آمریکایی ها بلافاصله و پس از این تجویز به دنبال ایجاد یک اجماع جهانی علیه ایران گام برداشتند.

برآوردی خوشبنیانه اما در عین حال مغشوش، دستگاه سیاست خارجی و وزارت دفاع آمریکا را به خود مشغول کرد. چند هفته پیش ژنرال «جوزف دانفورد» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ذوق زده از شروع مقدمات تشکیل یک ائتلاف بزرگ دریایی برای تامین امنیت در خلیج فارس و خلیج عدن خبر داد.

ایالات متحده می خواست ضمن ایجاد یک اجماع بزرگ، هزینه های این ائتلاف در میان متحدانش را نیز سرشکن کند. اما برخلاف تصورها استقبال چندانی از این ایده نشد.

برای نمونه وزیر دفاع ژاپن به صراحت هرگونه شرکت در این ائتلاف را رد کرد و در دیدار با «جان بولتون» مشاور امنیت ملی آمریکا آب پاکی را بر دست آنان ریخت. همین مساله در مورد بخش بزرگی از متحدان اروپایی، کاخ سفید نیز تکرار شد.

«آدام شیف» رئیس کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان آمریکا نیز از همکاری نکردن متحدان امریکا گفت و بر این مساله تاکید کرد که هیچ کشوری استدلال آمریکا برای تشکیل این ائتلاف پر هزینه را قبول ندارد.

در پایان خبرگزاری رویترز به افشاگری در این باره پرداخت و اعلام کرد متحدان واشنگتن برای پیوستن به ائتلافی نظامی تمایل چندانی از خود نشان ندادهاند. رویترز همچنین به نقل از یک دیپلمات غربی نوشت هیچ کشوری به دنبال آن نیست که بخشی از این ائتلاف ستیزهجویانه آمریکا باشد.

نوبت به بریتانیا رسید

با افول بخت آمریکا، این بار انگلیسی ها وارد گود شدند و می خواهند شانس خود را برای ایجاد این ائتلاف آزمایش کنند. «جرمی هانت»، وزیر خارجه بریتانیا، از تلاشهای این کشور برای راهاندازی ناوگان اتحادیه اروپا با هدف محافظت از ناوبری امن در منطقه خبر داد تا از این طریق شکست پروژه آمریکا را به نحویی پوشش دهند.

در مقابل چند کشور اروپایی از جمله فرانسه، ایتالیا و دانمارک حمایت اولیه خود از این ایده را ابراز داشته اند، آلمان و هلند نیز اعلام کرده اند در حال ارزیابی این بسته پیشنهادی هستند. اما آیا بریتانیا می تواند رهبری این ائتلاف را برعهده بگیرد و اساسا پتانسیل چنین اقدامی را دارد یا خیر؟

پاسخ به این سوال را به برآورد و اظهارنظرهای کارشناسان و مسئولان بریتانیایی واگذار می کنیم. «توبیاس الوود»، معاون وزیر دفاع بریتانیا با اقرار به کوچک بودن نیروی دریایی کشورش تاکید کرد نمی توانیم از منافع خود در همه جهان حفاظت کنیم و تشکیل این ائتلاف دریایی مقرون به صرفه نخواهد بود.

روزنامه «دیلی اکسپرس» نیز در یادداشتی به قلم «ریچارد جودی» کارشناس مسائل نظامی نوشت که نیروی دریایی انگلیس حتی منابع کافی برای گشت زنی مناسب در قطعه ای از آب را که تقریباً به اندازه کانال مانش است ندارد زیرا توان توان نظامی بریتانیا در حال حاضر در پایینترین سطح خود از زمان جنگ بوئر بین سالهای 1900 تا 1902 قرار دارد و نیروی دریایی این کشور حتی کشتیهای کافی برای انجام ابتداییترین وظایف امنیتی خود ندارد.

این نویسنده در ادامه با ذکر آمارهایی وضعیت فاجعه بار نیروی دریایی سلطنتی را بیان می کند. انگلیس در سال 1982 حدود 60 ناوچه و ناوشکن در اختیار داشت. اما امروز 19 ناوچه و ناوشکن دارد. سی سال پیش، ما می توانستیم سه یا چهار ناوچه برای مراقبت از کشتی هایمان در تنگه هرمز اعزام کنیم. امروز، حتی «اچ ام اس مونتروز» قرار است ظرف دو هفته برای تعمیرات اساسی فراخوانده شود و نیروی دریایی انگلیس برای یافتن جایگزینی برای آن تقلا می کند.

با این اوصاف اگرچه انگلیس زمانی قدرتمندترین نیروی دریایی جهان را در اختیار داشته اما دیگر آنان پتانسیل و ظرفیت ماجراجویی در آب های بین المللی را ندارند و به نظر می رسد طرح تشکیل ائتلاف بین المللی به رهبری بریتانیا که بیشتر به یک شوخی شبیه است، تنها در راستای آرام کردن افکار عمومی این کشور قرار دارد.

سخن آخر

در حوزه جامعه شناسی و علوم سیاسی از اصطلاح «مرگ نمادین» برای «به تصویر کشیدن افرادی که موقعیت نمادین خود در عرصه اجتماع را از دست می دهند»، استفاده می شود. به نظر می رسد با عاریت گرفتن این مفهم و انتقال آن به عرصه سیاست و روابط بین الملل، می توان درک واقع بینانه تری از جایگاه و موقعیت کنونی آمریکا و بریتانیا در خاورمیانه و حتی جهان پیدا کرد.

طرح تشکیل ائتلافی برای صیانت از امنیت کشتی رانی در خلیج فارس و خلیج عدن به خوبی مفهوم مرگ نمادین را برای این دو کشور به تصویر کشید و نشان داد آنان موقعیت پیشین خود در نظام بین الملل را از دست داده اند اما تاکنون نسبت به این مساله واقف نبوده اند.

بنابراین این ایده همچون تلنگری برای بیدار شدن آمریکا و بریتانیا عمل خواهد کرد و احتمالا این پارامتر نقش بسزایی در واقعی تر شدن سیاست این دو کشور و قبول جایگاه برتر ایران در خلیج فارس خواهد داشت.

کد خبر: 1022845

وب گردی

وب گردی