فاجعه تراژدی کمدی مذاکره با سم مضاعف در کمین ایران

طرح موضوع مذاکره با دولت «دونالد ترامپ» به عنوان ناقض تعهدات برجامی، تصویرگر معادله‌ای کمدی به‌دور از هرگونه منطق درونی است.

به گزارش گروه بین‌الملل ایسکانیوز، یکی از اندیشمندان نام آوازه عرصه سیاست معتقد است «تاریخ دوبار تکرار می شود: نخست به صورت تراژدی، آنگاه به صورت کمدی». شاید در نگاه اول باور به این بیان استعاری بسیار دشوار باشد با این حال این چند جمله کوتاه تشابه تامل برانگیزی با واقعیت های سیاست خارجی این روزهای ایران دارد.

در حالی که همین چند سال پیش با تشریک مساعی ایران و چندین کشور دیگر برجام در نتیجه ماه ها گفت و گو متولد شد، بعدها رئیس جمهور آمریکا بدون توجه به مفاد این معاهده ضمن خروج از آن، کارزار تروریسم اقتصادی علیه کشورمان به راه انداخت.

بدون شک می توان از این مساله به عنوان یک موضوع تراژیک سخن گفت، با این حال اکنون طیف هایی دوباره می خواهند با گذار از جوهره سیاست خارجی ایالات متحده، همان مسیر سابق را طی کنند و آزموده دوباره آزمایش کنند بدون آنکه به این واقعیت توجه کنند که این مساله می تواند تاریخ را این بار به صورت کمدی برای ما تداعی سازد.

مسیر دوباره از نیویورک تا بیاریتز

دیدار سرزده محمد جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان از اجلاس گروه هفت در بیاریتز فرانسه، اگرچه با حرف و حدیث های فراوانی همراه بوده است با این حال در همان لحظات اول نگارنده را به 27 سپتامبر 2013 بازگرداند، همان روزی که «حسن روحانی» در فرودگاه «جان اف کندی» نیویورک 15 دقیقه به صورت تلفنی با «باراک اوباما» رئیس جمهور سابق آمریکا گفت و گو کرد.

همه چیز از این تماس تلفنی سریع و از پیش اعلام نشده آغاز شد. پس از ماه ها مذاکره فشرده بین المللی شروع شد و آخرالامر برجام به مبدا و بنیاد حل و فصل مساله اتمی تبدیل شد. قرار بود دو طرف از این رهگذر و در قالب بازی برد-برد سودمند شوند.

اما پایان این برداشت خوش‌بینانه نبود، به یک باره و در 8 می 2018 رئیس جمهور آمریکا که آکنده از تناقضات سیاسی و استراتژیک است پایان تعهدات کشورش به مفاد برجام را اعلام کرد.

دکترین ترامپ علیه ایران به همین جا ختم نشد. بلافاصله تروریسم اقتصادی، دسیسه چینی منطقه ای و تلاش برای اجماع جهانی علیه ایران نیز آغاز شد. این مساله جهان را در آستانه یک کشاکش بزرگ و همه جانبه قرار داد.

در این میان اما برآوردهای استراتژیک آمریکا و چند متحدش اشتباه از آب درآمد. آنان انتظار داشتند در نتیجه فشارهای حداکثری، ایران پرچم سفید را به اهتزاز درآورد؛ اما ایران نه تنها مرعوب فضاسازی و قدرت پوشالی آنان نشد بلکه با آرامش خاطر و به‌دور از هیاهو و جنجال رسانه‌ای کارت‌های خود را یکی پس از دیگری رو کرد.

ایرانی ها در سطح منطقه ای و جهانی با ساقط کردن پهپاد «گلوبال هاوک»، توقیف نفت کش بریتانیایی، آزادسازی نفت‌شکش «آدریان دریا»، به رخ کشیدن اقتدار و نفوذ خود در خاورمیانه، نشان دادند شطرنج بازانی قهار و استراتژیست‌های کارکشته‌ای هستند.

جمیع این مسائل باعث تغییر توازن در خلیج فارس و به طور کلی خاورمیانه شد و در پایان ایران خود را به عنوان قدرت بی رقیب منطقه به آمریکا و متحدانش دیکته کرد.

امتناع از یادگیری و کدگشایی

تا اینجای کار وضوح سکانس های این تصویر کلی منطقه ای را افزایش دادیم؛ اما به‌رغم این همچنان نیازمند تشریح چند موضوع درهم تنیده دیگر هستیم تا در پایان بتوانیم تصویر و افق جامع تر از این مساله داشته باشیم و از این رهگذر برداشت و تفسیر خود را از مضراتی همچون تقلیل گرایی، ساده انگاری و کج فهمی در امان نگه داریم.

در ابتدا باید این مساله را در نظر داشت که جوهره و تاریخ سیاست خارجی آمریکا مبتنی بر غیرقابل اعتماد بودن، خودبرتربینی، غیرمنطقی بودن و در عین حال عهدشکنی است. نحوه تعامل با برجام نیز شاهد زنده این ماجراست.

علاوه براین سیاست های کاخ سفید برای ایجاد نابسامانی در داخل ایران نیز منجر به شکست شده اند. تا جایی که یکی از نزدیکان دونالد ترامپ در این باره فاش کرد که رئیس جمهور از مقاومت ایران در برابر تحریم های شکه شده است.

به عبارت بهتر اکنون ایران در موضع برتری قرار دارد و اگر قرار باشد در هر زمینه ای گفت و گویی صورت گیرد باید مفاد گفت و گوها و ابتکار عمل در دست تهران باشد.

با این حال و در چنین فضایی آمریکایی ها در قالب همان منطق خودبرتربینی، دستورکارهای جدیدی برای مذاکرات احتمالی تدوین کرده اند. آنان همراه با موضوع هسته ای از آینده برنامه موشکی و نفوذ منطقه ای ایران سخن به میان می آورند و می خواهند در هر مذاکره ای ایران را در منطقه به طور کامل مهار سازد.

خودفریبی سیاسی

خارج از دیدگاه کلان آمریکایی ها، از فحوای کلام ترامپ در دیدار با رئیس جمهور فرانسه نیز می توان به این نتیجه رسید کاخ سفید نه تنها برنامه هسته ای بلکه تبدیل شدن ایران به قطب اصلی قدرت و ثروت در خاورمیانه را نشانه گرفته است بنابراین منطقی نیست ایران یک بار دیگر و در شرایطی که دست برتر را در منطقه دارد آزموده را آزمایش کند.

با این حال برخی از گروه ها و افراد با درک وارونه از شرایط، نمایش یا رُل پلیس خوب فرانسه را باور کرده اند و بدون حافظه تاریخی و گرفتار شدن در شهوت قدرت و نمایش، از احتمال دیدار با رئیس جمهور آمریکا سخن می‌گویند گویی که سال ها و بلکه قرن ها از توافق سابق با ایالات متحده گذشته است.

به‌نظر می رسد خودفریبی سیاسی بهترین واژه ای است که می تواند این گروه ها و افراد را توصیف کند؛ زیرا آنان با درپیش گرفتن کژراهه قصد دارند یک بار دیگر تاریخ را تکرار سازند.

انتهای پیام/

کد خبر: 1025986

وب گردی

وب گردی