دین مبین اسلام بهروشنی در پی ایجاد تحرک علمی و معرفتی، حتی در شئون مادی و اینجهانیِ علم، در جامعه است. هم دانشمندان تاریخ علم در جهان اسلام و هم مستشرقان، همگی اقرار بر این دارند که دین اسلام، علمیترین دین در میان همۀ ادیان عالَم بهطور عام، و در میان ادیان ابراهیمی بهطور خاص، است و تنها دینی است که علمای آن میکوشند اصول دین را از طریق علمی و عقلی اثبات کنند، نه از راه شهود.
برخی ادیان خواهان ایمانی قلبی هستند که نباید در آن، شائبۀ سنجش عقلی و اندیشه و تفکر را راه داد و اصولاً شک و تفکر را زاییدۀ شیطان میدانند؛ اما در اسلام، خداوند نهتنها از مؤمنان خواهان ایمان کورکورانه نیست، بلکه «توحید»، یعنى بنیان ایمان را حاصل تعقّل و علمورزى میداند.
همچنین معاد، عدل الهی، نبوت و امامت نیز از راه عقلی و فلسفی قابل اثبات هستند. اگر آنچه را در آیات و اخبار دربارۀ فضیلت علم و دانش و معرفت آمده، بدون هیچ تفسیر و توضیحى، کنار هم قرار دهند، قابلیت تبدیلشدن به کتاب یا کتابهایى بزرگ را خواهد داشت.
بىهیچ تردیدى، اگر اولیاى اسلام تا این اندازه بر فضیلت دانش و دانشمند تأکید نکرده بودند، هرگز تمدن اسلامى بدین پایه از عظمت نمىرسید.
شواهد اهمیت علم در قرآن کریم هم بیشمار است. اصل کلمۀ «علم» هشتاد بار در قرآن کریم در مواضع گوناگون تکرار شده و مشتقّات آن مانند «یعلمون» و «یعلم» و غیره بارها بهکار برده شده است. اگرچه کلمۀ «عقل» در کلام شریف وحی نیامده، ولى ترکیب «اولىالألباب» را، که به همین معنى است، میتوان بیش از ده بار در قرآن کریم یافت.
افزون بر اینها، واژگانى چون «حکمت» و «برهان» و مشتقات «عقل» و «فکر» و «فقه» بارها در قرآن بهکار رفته است. خداوند متعال در این آیات، مؤمنان را، از اینکه براساس تقلید و کورکورانه به او ایمان آورند، نهى فرموده و حتى در یکى از آیات قرآن کریم که دربارۀ مفهوم «معاد» است، علم و ایمان در کنار یکدیگر قرار داده شده و بهطور ضمنی اشاره شده که کسانی که علم و ایمان دارند به معاد اعتقاد دارند: «وَ قالَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فی کِتابِ اللَّهِ إِلی یَوْمِ الْبَعْثِ فَهذا یَوْمُ الْبَعْثِ وَ لکِنَّکُمْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ: ولی کسانی که علم و ایمان به آنان داده شده می گویند: شما بهفرمان خدا تا روز قیامت (در عالم برزخ) درنگ کردید، و اکنون روز رستاخیز است امّا شما نمی دانستید» (روم، 56)؛ از این نمونهها در قرآن کریم بهاندازهاى است که میتوان کتابها دربارۀ آن نگاشت.
در احادیث و روایات منقول از حضرت رسول اکرم (ص) هم بهروشنی این توجه به جایگاه علم و عالمان قابل مشاهده است. فتال نیشابوری (وفات: 508ق) در روضهًْالواعظین (ص 12) روایت میکند که: «مردى از انصار به خدمت پیامبر (ص) آمد و گفت: اى رسول خدا! کدام یک از این دو نزد تو محبوبتر است: حضور در تشییع جنازه یا حضور در مجلس عالِم؟ فرمود: اگر براى تشییع جنازه کسانى حاضر باشند تا متوفى را به خاک بسپارند، حضور در مجلس یک عالم برتر است از حضور در هزار مراسم تشییع جنازه، عیادت هزار بیمار، هزار شب عبادت، هزار روز روزه، هزار درهم صدقه به فقرا و مساکین، هزار بار حج، هزار بار جنگ در راه خدا با مال و جان، باز هم اینها کجا و حضور در مجلس عالِم کجا؟ آیا نمیدانی که خداوند را فقط با علم میتوان اطاعت و عبادت کرد؟ خیر دنیا و آخرت در علم است و شرّ دنیا و آخرت در جهل».
از میان احادیث گهربار حضرت پیامبر اکرم (ص) در این مورد، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ساعتى اندیشیدن از عبادت یک ساله نیکوتر است.
- دانش سرآغاز هر نیکویى است و جهل سرآغاز هر شرّى.
- هر کس دانش سودمندى را نهان گرداند، خداوند روز قیامت لگامى از آتش بر او بزند.
- همۀ خیر و نیکویى جز از راه عقل بهدست نمیآید، آن کس که عقل ندارد، بیدین است.
- خداوند چیزى را برتر از عقل به بندگان خود تقسیم نفرمود، به همین سبب، خوابیدن خردمند برتر است از شبزندهدارى نادان و افطار خردمند برتر است از روزهدارى نادان و ماندن خردمند برتر است از جُنبیدن نادان.
- چهار چیز است که هر صاحب خردى از امت مرا همراهى مىکند، گفتند: چه چیزهایى؟ فرمود: گوش سپردن به دانش و حفظ و انتشار و عمل به آن.
- هر کس دانشى را انتشار دهد، اجرى مساوى با عملکننده به آن خواهد داشت.
در این احادیث منقول از حضرات ائمۀ معصوم (علیهمالسلام) نیز، بر علم و دانشاندوزى تأکید فراوان و فوقالعادهای شده و آن را از اصول اساسى اسلام برشمردهاند.
حضرت امام على (ع)، در فرازى از بیانات خویش خطاب به کمیل بن زیاد، اساساً مردمان را به سه دسته تقسیم کردهاند: دانایى که شناساى خداست؛ آموزندهاى که در راه رستگارى کوشاست؛ و فرومایگانى رونده به چپ و راست که درهم آمیزند و پى هر بانگى را گیرند و با هر باد به سویى خیزند، نه از روشنى دانش فروغى یافتند و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند (نهجالبلاغه، ص 387).
امام (ع) در جاى دیگر مىفرمایند: «یا دانا باش یا جویندة دانایى و سومى مباش که به دشوارى و هلاکت مىافتى» (مجلسى، ج 1، ص 196).
در دورة حیات ائمة معصوم (علیهمالسلام)، بهویژه پس از حضرت امام صادق (ع)، که علم و علمآموزی رونق داشت، آن حضرات، یاران خویش را به اندوختن علم و دانش تحریض و تشویق میفرمودند و احادیث منقول از ایشان در این باب بسیار است.
به عنوان مثال حضرت امام باقر (ع) میفرمایند: «هیچ کارى بدون داشتن معرفت و آگاهى پذیرفته نیست». نتیجتاً، باید گفت توجه به علم و جایگاه بیهمتای آن در معرفت دینی و الهیات اسلامی، از مشخصات اولیۀ این دین مبین، و حتی از شواهد حقانیت آن است. بر مطالب یادشده، این را هم باید افزود که دانش و دانشآموزى در اسلام شرایط خود را دارد؛ بدین معنى که اسلام میان علم و اخلاق فاصلهاى نمىبیند و همواره بر پیوستگى این دو تأکید ورزیده است.
در واقع، عالِم در اسلام صاحب مسئولیت است و عالم بىاخلاق جز به گمراهى هدایت نمىکند. این موضوع خود از امتیازات اسلام است که در تعلیم و تربیت مکتبى خاص دارد. بسیاری از دانشمندان مسلمان ایرانی «حکیم» خوانده میشدند که توجه قدما به همراهی علم و حکمت -که یکی از اقسام عملی آن، تهذیب اخلاق است- را نمایان میسازد.
دکتر علی اکبر ولایتی*
رئیس هیئت موسس و هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی
انتهای پیام/