به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، کتابها برای کسانی که با آنها انس و الفت دارند، مسئلهای تمامنشدنی محسوب میشوند. ساده اگر بخواهیم حرف بزنیم هیچوقت ماجرای کتاب برای عاشقان آن تمامی ندارد و همیشه حرفی هست که درباره یک کتاب زده شود و مجلس یک کتابباز را با آن گرم کرد و مایه خوشی خاطر او را فراهم آورد. کتاببازها به سختی میتوانند از کتابها دل بکنند و همین که کتاب میبینند دستوپایشان شل میشود و آب از لب و دهانشان سرازیر شده و گاهی توانایی مقاومت خود در برابر این یاران دانا را از دست میدهند. اصلا کتاببازی قواعدی دارد که حتی میان کتاببازها نیز اختلاف ایجاد میکند و گاهی پیش میآید یک کتابباز، دیگری را به دلیل رفتارهای غیرمنطقی (از نظر خودش) به رسمیت نمیشناسد. به بهانه خواندن و دغدغههای کتابی سراغ کتابهایی رفتهایم که در آنها کتاب یا کتابخانه و ... محوریت داشته است. به عبارتی به قدری این عشق و علاقه به کتابها شدت داشته که نویسندگانی مانند اومبرتو اکو در اثری که قرار است به نقد سنتهای حاکم بر جامعه بپردازد هم، کتابخانهای رازآلود تدارک دیده که در آن دست به کتاببازی و معاشقه با کتابها بزند. جنون کتاببازی در مواردی به قدری پیشرفته و وسیع میشود که باور آن کار آسانی نیست؛ زیرا میبینیم فرد کتابباز تمایلاتی از جنس گردآوری چاپ اولها یا ... پیدا میکند که دیگر صورت و ظاهر کتاب برایش معنا پیدا کرده و دیگر متن از میان برخاسته و حواشی پررنگ شده است. در این گزارش، سراغ تعدادی از آثاری که شخصیتها یا قصه حول ماجرای کتاب شکل گرفته، رفتهایم و البته فقط نمونههای خارجی را معرفی کردهایم. هرچند نمونههای خوب ایرانی نظیر «بیکتابی» هم هستند که خب این بار سراغشان نرفتهایم. هفته کتاب فرصت خوبی است برای اینکه کتابهایی بخوانیم یا معرفی کنیم که کتابها در آنها نقشآفرینی میکنند.
نام گل سرخ
اومبرتو اکو را نمیتوان توصیف کرد. حرف زدن از آثار داستانی او کار دشواری است. در این داستان او جدا از نقد ساختار حاکم بر جامعه در دورهای از تاریخ که کلیسا نقشی جدی در آن داشته است، قصهای معمایی و پلیسی طرح میکند و از این طریق خواننده را با خود همراه میکند تا پا در ماجراجویی قرون وسطایی بگذارد. راه مخفی کتابخانه مرموز موجود در داستان در دستان کشیشی پیر و نابیناست و اکو با چیرهدستی فضایی وهمآلود که ویژه آن برهه تاریخی است، خلق میکند تا خوانندهاش را با خود همراه کند. این داستان راوی عادات عجیب حاکم بر کتابخانه یک کلیسای قدیمی است که میتواند ریشه در همان عادات کتاببازها داشته باشد. قوانینی که سفت و سخت اجرا میشود و در بخشی شاهد هزارتوی کتابخانه هستیم که نفس در سینه خواننده حبس میکند.
کتابفروشی ۲۴ ساعته آقای پنامبرا
کارکردن در کتابفروشی یکی از آرزوهای هر انسان کتاببازی است یا اینکه فروختن کتاب را بهعنوان شغلی جذاب در نظر دارند که البته حتما میتواند شغل جذاب و متفاوتی باشد؛ اما تا وقتی تبدیل به شغل افراد نشده باشد. حالا در این رمان با کلِی جانون همراه میشویم و قدم در یک کتابفروشی ۲۴ ساعته میگذاریم. کتابفروشیای که کلی را مشکوک میکند و تصمیم میگیرد رفتارهای مشتریهای خاص آن را زیرنظر بگیرد تا پرده از راز این فروشگاه شبانهروزی کتاب بردارد . خواننده در این داستان بهواسطه هیجان موجود در متن به اجبار پا در کتابفروشی میگذارد؛ ولی دیگر دلش نمیخواهد از آن خارج شود. اسراری در یک کتابفروشی هست که همه درصدد پوشاندن آن هستند. این شما را کنجکاو میکند تا سر از کار کتابفروشی که بهواسطه کتابها محیطی مرموز بهشمار میرود، در بیاورید. رمانی که رابین اسلوان نوشته و میتواند شما را در کشف راز دیوارهای کتابفروشی آقای پنامبرا شریک کند.
تنهایی پرهیاهو
شخصیتی را تصور کنید که کارش خمیر کردن کتابهاست. فردی که کتابهای باارزش را با خود به خانه میبرد. کسی که ۳۵ سال شغلش همین بوده و با کتابها دمخور بوده است. او مانند دانشنامهای عظیم ذهن و زبانش مملو از کتابهاست؛ ولی با ورود فناوری (نگرانی اغلب کتاببازها) شغلش از او گرفته میشود تا یک ماشین، کار او را انجام دهد و دست او از کتابها کوتاه میشود. در این کتاب هم شاهد شخصیتی کتابباز هستیم که زیست و زندگی عجیبی دارد و همین سبب جذاب شدن قصه آن شده است. کتابی که به عنوان یکی از پرفروشترین و مشهورترین کتابها از ادبیات چک در ایران مطرح است. بهومیل هرابال در این اثر کوشش کرده روایتی از زندگی و ارتباط با کتابها را برای خوانندهاش طرح کند و او را به هزارتوی زندگی شخصیتش ببرد.
اگر شبی از شبهای زمستان مسافری
این داستان را باید یکی از آثار فنی و بهشدت متفاوت میان آثار داستانی نام برد. اثری که در آن شاهد قصههای تودرتو هستیم و خواننده اگر دقت کافی و لازم برای خواندن اثر بهخرج ندهد، ممکن است نخ اتفاقات را از دست بدهد. اثری که زمان در آن معنای خود را از دست میدهد و روایت در بیزمانی جریان پیدا میکند و این دلیلی میشود بر اینکه خواننده ارتباط درستی با اثر برقرار نکند؛ اما با این حال دریافتهایی که از این اثر ایتالو کالوینو میتوان داشت بهویژه که قصه یک کتاب ناتمام در آن مطرح است، خواننده را ترغیب میکند از همان فصل اول دل به کتاب دهد تا بتواند ارتباط بهتری برقرار کند. روایتی که با محوریت سرگشتگی انسان میخواهد تصویری از روشنفکری قرن بیستم را به خواننده نشان دهد. این اثر شامل 12فصل و 10داستان نیمهتمام اسـت. در 12 بخش این کتاب، خواننده کتاب از دیدگاه دومشخص با خواننده مردی آشنا میشود کـه در حال خوانش کتاب «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری» است. مرد بعد از اتمام فصل اول متوجه میشود فصل خواندهشده، تا انتهای کتاب به کرات تکرار شده است. مرد کتاب را پیش کتابفروش میبرد و آنجا بـا خواننده زن و مشکل مشترکشان روبهرو میشود. این دو در پی کنکاشها درمییابند، کتابی را که خواندهاند، نوشته کالوینو نیست. آنان که علاقهمند به ماجرای کتاب شدهاند، تصمیم میگیرند ادامه کتاب را بیابند و آن را بخوانند.
ضد سنت بوو
مارسل پروست، خالق بزرگترین رمان جهان نیز در آثارش این عشق و علاقه به کتاب را در شخصیتهای داستانها و کتابهایش قرار داده و در واقع آنها را افرادی کتابباز معرفی کرده است. در رمان بزرگ «در جستوجوی زمان از دست رفته» راوی داستان دارای چنین ویژگیهایی است و خواننده خود را در مواجهه با این شخصیت مقایسه میکند؛ اما در کتاب «ضد سَنت بوو» میخواهد به خوانندگان نشان دهد چگونه باید کتاب بخوانند. بهرهبردن از لذت مطالعه اتفاقی است که در این کتاب پروست به آن دامن میزند و تلاش دارد آن را به خواننده اثرش نشان دهد. عشق، اضطراب جدایی، گذشته، مطالعه و نیز معنای هنر و ادبیات از جمله مفاهیم اصلی کتاب هستند که پروست در این کتاب به آنها اشاراتی کرده است.