به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی در بیانیهای تفصیلی عملکرد سازمان صداوسیما را مورد بررسی قرار داد.
در بخش ابتدایی این بیانیه آمده است: براساس اعلام مرکز آمار ایران در سال 96 بیش از 90 درصد از مردم، برنامههای صدا و سیمای جمهوری اسلامی را تماشا میکنند که این آمار نشان میدهد ظرفیت مناسبی برای تحقق اهداف متعالی کشور و حل مشکلات نظام اسلامی در این بستر وجود دارد. اهمیت جایگاه صدا و سیما در الگوسازی بر هیچ کس پنهان نیست بنابراین میتوان از آن به عنوان اصلیترین محیط برای ارائه سبک زندگی ایرانی-اسلامی و آگاهی بخشی در مسائل اجتماعی و سیاسی نام برد. در صورت عملکرد صحیح این دستگاه میتوان انتظار داشت تا حل بخش اعظمی از دغدغههای فرهنگی، مشکلات اقتصادی و حتی اصلاح رفتار مسئولان توسط این سازمان رقم بخورد.
در بیانیه اتحادیه جنبش عدالتخواه آمده است: در نهایت با ساخت صدا و سیمای مطلوب، دو شعار استقلال و آزادی در جامعه به مرور تحقق پیدا میکند. اگر انتظارات از رسانه ملی برآورده نشود، به مرور زمان شاهد کمرنگ شدن مرجعیت این سازمان خواهیم بود. موضوعات فوق، تنها بخش کوچکی از ظرفیتهای عظیم رسانه ملی است. از همین رو سایر کشورها نیز برای دستیابی به اهداف خود، برنامهریزی و سرمایهگذاری عظیمی در این بخش کردهاند. این بستر منحصر به فرد، جنبش عدالتخواه دانشجویی را بر آن داشت تا با مقایسه وضعیت حال حاضر و وضعیت مطلوب این سازمان، در جهت ارزیابی و اصلاح ، بیانیه تفصیلی منتشر کند.
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: با توجه به عملکرد صدا و سیما در زمینه چهرهپردازی و الگوسازی، شاهد آن هستیم زندگی افرادی که هیچ ارزش علمی و هنری ندارند به عنوان چهرههای شاخص به مخاطب تحمیل میشود. برنامههای تولیدی چند سال اخیر نشان میدهد که این مدل چهرهسازی منفی نه تنها کاهشی نداشته، بلکه با کشیده شدن آن به شبکههای اصلی، تلاش بسیاری جهت اشاعه سبک زندگی سلبریتیها شکل گرفته است!
دانشجویان در این بیانیه تفصیلی عنوان کردند که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران باید مدل الگوسازی خود را اصلاح کند. باید بداند الگوی در شأن جوان و خانواده ایرانی، هر بازیگر، خواننده و فوتبالیستی نیست بلکه فرهیختگان، شهدای انقلاب، کارآفرینان و معلولان موفق الگوهای واقعی این مرز و بوم هستند. الگوپذیری از این اشخاص میتواند سبب تزریق انگیزه و نشاط برای دستیابی به موفقیتهای بزرگتر و نهایتا بالا رفتن کیفیت زندگی افراد جامعه شود.
در بیانیه اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی آمده است: عموم مردم میتوانند قضاوت کنند که آیا سهم چهرههای علمی و شهدا با سهم سلبریتیها از آنتن رسانه ملی برابر است؟ آیا جریانی خواسته یا ناخواسته سعی در حذف الگوهای حقیقی جوانان ایرانی دارد؟ اگر میزان اهمیت علم و پرداخته شدن به آن را بررسی کنیم، باید پذیرفت صدا و سیما نتوانسته به میزان لازم و شایسته به این مسئله ورود کند. برای مثال اگر میانگین توجه رسانه ملی به دو مقوله «علم» و «فوتبال» را قضاوت کنیم، میبینیم که پدیدهای همچون فوتبال، با اختصاص بخش اعظمی از آنتن تلویزیون به خود، به ذائقه سازی کاذب میپردازد. طبق سرشماری سال 95 بیش از یک چهارم جمعیت کشور را روستائیان تشکیل میدهند در صورتی که سهمشان از رسانه ملی حتی یک برنامه کاربردی با محوریت مشکلات و سبک زندگی روستایی نیست.
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: صدا و سیما گاهاً اهداف اولیه خوبی را برای تولید یک محصول در نظر میگیرد؛ اما در ادامه خروجی با انتظارات اولیه مغایرت دارد. برای نمونه در سریالی با مضمون دفاع مقدس، شاهد سنتشکنی نسبت به زندگی ایرانی و تلاش برای عادیسازی روابط قبل ازدواج و عشقهای مثلثی هستیم. سریالی منفعل کننده و جبرگرا، که نتیجه آن سخیف کردن موضوع دفاع مقدس است.
دانشجویان عدالتخواه بیان کردند که در بخش سریالها باید به فکر حجامت اساسی در سازمان باشیم؛ جدا از تجدید نظر در استانداردهای انتخاب فیلمسازان، باید محتوای مناسب فرهنگ ایرانی به تولیدکنندگان عرضه شود، تا سریالها بر اساس نیازمندی رسانه ملی ساخته شوند نه بر اساس ذائقه و تفکر فیلمساز یا کارگردان! با مرور سریالهای پخش شده در سالهای اخیر، شاهد آن هستیم که سبک زندگیهای تجملاتی که قرار بود به حاشیه رانده و تقبیح شوند، با تغییری 180 درجهای به عمد یا غیر عمد در رسانه ملی عادی سازی و تطهیر میشوند. در حال حاضر فضای رسانه ملی به حدی از حرف انقلاب اسلامی فاصله گرفته است، که رئیس سازمان صداوسیما بیان میکند، ضد انقلابها هم فرصت سریالسازی دارند. لازم است سازمان در برابر این میداندهی به هر عنصری، با هر تفکری در فیلمسازی در شبکه نمایش خانگی چهارچوبی جهت حفظ ارزشهای جامعه اسلامی تعیین کند این روند مینواند زمینهساز ورود برنامه سازان انقلابی به حوزه فیلم و سریال شود.
در بخش دیگری از این بیانیه آورده شده است: با استناد به «مجموعه ضوابط تولید تیزرهای تبلیغاتی رادیویی و تلویزیونی» که از سوی اداره کل بازرگانی صدا و سیما به تولیدکنندگان تبلیغات تلویزیونی ابلاغ شده است، در ادامه میزان پیروی سازمان از این ضوابط ابلاغی را بررسی خواهد شد.
در این بیانیه آمده است: مطابق ضوابط تولید تیزرهای تبلیغاتی، رادیویی و تلویزیونی در مورد فرهنگ مصرف اصولی از جمله اصل 23: «تیزر تبلیغاتی نباید مروج تجمل گرایی باشد.»، اصل 24: «تیزر تبلیغاتی نباید به گونه ای طراحی و ساخته شوند که در آن مردم به مصرف بیش از نیاز و اسراف در استفاده از امکانات تشویق شوند.» و اصل 25: «تعیین جایزه برای تشویق مخاطبین تیزر تبلیغاتی به خرید و مصرف بی رویه مجاز نیست.» بایددر نظر گرفته شود. با این وجود عمده تبلیغات تلویزیونی در فضایی کاملا لوکس و با به نمایش گذاشتن دکوراسیون و لوازم گران قیمت ساخته میشود. اگرچه اصل جذابیت بصری در تبلیغات ایجاب میکند زیبایی رعایت شود اما آنچه محل بحث است، تناسب فضاهای مورد استفاده در تبلیغات تلویزیونی با سطح زندگی مردم است. این مورد نه فقط در تبلیغات، بلکه در تعیین نوع جوایز برنامهها و مسابقههای تلویزیونی رعایت نمیشود؛ نکتهای که عدم رعایت آن سبب تجملگرایی و مصرفزدگی و در ادامه ایجاد حس سرخوردگی و حسرت در جامعه به ویژه محرومان میشود.
دانشجویان در این بیانیه عنوان کردند که متأسفانه ترویج مصرف بیشتر، به امری رایج در رسانه ملی تبدیل شده است؛ حجم انبوع ستاره مربعها، در کنار نقش تخریبی برای تولید، یک کازینوی ملی را به وجود آورده است. تبلیغ فروشگاههای زنجیرهای تخفیفی، تبلیغات پرحجم اپراتورهای تلفن همراه (با ارائه تخفیفاتی مردم را به مصرف بیشتر ترغیب میکنند) بخشی از عملکرد تبلیغی رسانه در جهت اقتصاد سرمایهداری (به جای اقتصاد مقاومتی) است که عملاً بیشترین آسیب را به فرهنگ قناعت وارد میسازد.
استفاده از جنس زن در تبلیغات
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: رویکرد کلان سازمان در موضوعات مختلف مشخص نیست. زن الگوی صدا و سیما چگونه است؟ به عنوان مثال در حالی برنامه سمت خدا از عفت زن میگوید، که در شبکه دیگر مجری با آرایش با مردهای حاضر در استودیو خنده و شوخی میکند! در همان لحظه، تبلیغات از نوعی زن دیگر پرده بر میدارد که درگیر مصرف زدگی شده و هیچ نسبتی با فرهنگ اسلامی، انقلابی و ایرانی ندارد. حضور زنان در تبلیغات به دلیل جذابیتهای بصری، امری رایج در کشورهای غربی است، که متاسفانه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم همین روند را در پیش گرفته است. این در حالی است که مطابق با اصول ابلاغ شده از سوی اداره بازرگانی سازمان صدا و سیما، مواردی از جمله «اصل 56: زن در نظام مقدس اسلامی از موقعیت ویژهای برخوردار است و قوانین و احکام مقدس اسلام برای زن جایگاه رفیعی را قائل است، لذا استفاده از حضور خانمها در آگهیهای رادیو تلویزیونی مستلزم اعمال دقتهای خاصی است و باید جایگاه زن مسلمان و شئون او مدنظر باشد.»، «اصل 57: حضور خانمها و دختر خانمها در تبلیغات تلویزیونی در صورت اقتضا موضوع مورد تبلیغات تلویزیونی بدون آرایش و با رعایت کامل حجاب اسلامی امکان پذیر است.» و«اصل 58: حضور خانمها در تبلیغات تلویزیونی که وضعیت کالا و مصارف آن با نقش خانمها بستگی نداشته باشد مجاز نیست.» در مورد استفاده از زنان در تبلیغات باید رعایت شود.
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: تقریبا در اکثر تیزرهای تبلیغاتی زنان حضور دارند؛ اگرچه از منظر پوشش، پوشیده به نظر می آیند ولی استفاده از لباسهای جلو باز، آرایش کامل، حرکات همراه با عشوه، چهرههای جذابِ اغراق شده و غربی در کودکان و بانوان به صورت متداول دیده میشود. در حال حاضر شرکتهای تبلیغاتی حتی اصل 57 را رعایت نکرده و و شاهد حضور زنان در تبلیغاتهای نامرتبط مانند پنجرههای یو پی وی سی هستیم.
تبلیغات کودک
در بیانیه اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی آمده است: در همه کشورهای دنیا بر روی تبلیغات کودک حساسیت جدی وجود دارد. در ضوابط اداره کل بازرگانی صدا و سیمای کشور ما هم موارد متعددی اشاره شده است. «اصل 64: تبلیغات تلویزیونی نباید موجب بدآموزی کودکان شود و از زود باوری، حس عاطفی و کم تجربگی آنان در تشخیص واقعیتها سوء استفاده شود.»، «اصل 65: در تبلیغات تلویزیونی نباید از کودکان با صراحت درخواست شود محصولی را خریداری کنند و یا از والدین خود و دیگران چنین درخواستی کنند و نباید خرید موضوع تبلیغات تلویزیونی برای کودکان و یا ترغیب دیگران به این امر به عنوان انجام یک وظیفه مطرح شود.»، و «اصل 68: در آگهیها نباید از کودکان برای خرید از طریق پست یا تلفن دعوت شود.» است؛ اما متاسفانه تبلیغات کودکان به شبکه مختص کودک (پویا) نیز کشیده شده است؛ درحالی که کودکان (به ویژه کودکان زیر هفت سال) به هیچ وجه توانایی تفکیک تبلیغات از برنامههای سرگرمی را ندارند و این تبلیغات را هم جزئی از برنامههای سرگرمی تصور میکنند.
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: اقدام رسانه ملی در استفاده از چهره های محبوب برای کودکان (نظیر عمو پورنگ و دیگر هنرمندان) در تبلیغ محتوای مخصوص کودکان، دقیقاً متضاد با ضوابط تبلیغاتی و اخلاقی سازمان است. این تبلیغات باعث ایجاد فشار کودکان بر والدین برای خرید این محصولات میشود که از نظر اخلاقی حتی در جوامع بین المللی پذیرفته نیست. درخواست از کودکان برای گرفتن شماره تلفن و شنیدن قصه، تبلیغات اسباب بازی در برنامههای تلویزیونی مختص کودکان از نمونههایی از سوءاستفاده از کودکان در تبلیغات است که این موارد نه تنها از منظر اخلاقی پسندیده نیست بلکه با شرایط اقتصادی خانوادهها هم مطابقتی ندارد.
تبلیغات کنکور
در این بیانیه آورده شده است: درحالی که یکی از استرسزا ترین اتفاقات برای نوجوانان و خانوادههایشان مسئله کنکور است بخش عظیمی از تبلیغات در رسانه ملی به آن اختصاص یافته است. هرچند با ورود وزیر آموزش و پرورش شاهد کاهش 50 درصدی این تبلیغات بوده ایم اما حجم وسیع آن از لزوم حذف بیش از پیش آن خبر میدهد. اگر هدف از تبلیغات سازمان صداوسیما کسب درآمد باشد، میتواند به جای تحمیل هزینههای سنگین فرهنگی و اقتصادی به نظام اسلامی، با صرفه جویی در هزینههای اضافی و «معادله ساده هزینه-فایده» (به طور مثال کاهش زمان پخش) حدود هزار میلیارد تومان درآمد از این تبلیغات را به راحتی جبران کند.
طنز در صدا و سیما
دانشجویان در این بیانیه بیان کردند: طنز، بیان مطالب مهم جدی به زبان شوخی و به دور از لودگی است که دارای محتوا و معنایی باشد ولی در برنامههای طنز صدا و سیما، بسیاری از مواقع شاهد شوخیهای خارج از عرف و دور از شأن خانواده ایرانی می باشیم که از چهارچوبهای اخلاقی عبور کرده و به سمت ابتذال کشیده میشود. آسیب دیگر در عرصه طنز اجتماعی، ایجاد نوعی رانت برای چند سلبریتی ست که با ارائه طنزهای زرد و سخیف، وانمود به وجود فضای باز می کنند. باید انحصار نقد و طنز از دست عده ای خاص با دستمزد های نجومی خارج شده و فضا برای ورود افراد دغدغه مند و استعداد های جدید مهیا شود. این امر میتواند مانع تهرانیزه شدن رسانه ملی شود.
آگاهی اجتماعی
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: صدا و سیما باید ایده، فکر و هنر برای مدیریت داشته باشد تا بتواند دستاوردها نظام جمهوری اسلامی را به درستی به تصویر بکشد نه اینکه مانند دی ماه سال 96 در بزنگاهی حساس در فضای عمومی با انفعال خود حتی از یک کانال شبکه اجتماعی شکست بخورد.
حال از این رسانه چگونه می توان توقع داشت در مقابله با شبهه آفرینیها و حملات رسانهای دشمن، کارنامهای موفقیت آمیز داشته باشد؟ تبیین دقیق با ایجاد فرصتهای دوطرفه برای ارائه نگاههای مخالف و موافق در موضوعات مختلف، میتواند در این جهت راهگشا باشد. اگرچه توجیه صدا و سیما برای این کم کاری ها نداشتن بودجه است اما تجربه ی 8 سال دفاع مقدس برتری نیروی فکری بر مادیات و لزوم وجود یک نگاه سازنده و جامع را نشان میدهد.
در بیانیه جنبش عداتخواه دانشجویی آمده است: یکی دیگر از وظایف صدا و سیما مطرح کردن ضعف ها به صورت علاججویانه و دلسوزانه است؛ بیان ستیزهجویانه نه تنها سودی ندارد بلکه می تواند مشکلات دیگری را رقم بزند. متاسفانه همواره شاهد سنگ اندازی در مسیر ساخت و تولید برنامه ای با این رویکرد هستیم، برای مثال هیچ وقت روشن نشد، چرا برنامههایی نظیر «حاشیههای پزشکی»، "سرزده"، "صرفا جهت اطلاع" و «ذره بین» از آنتن تلویزیون حذف شدند!؟
در این بخشی از این بیانیه آمده است: رویکرد دوگانه رسانه ملی در قبال نقد دولت ها، عدم رضایت مردم و حتی دولت ها را به همراه داشته است.برای نمونه در نحوه پرداختش به لوایح FATF میخواهد با بیان نقاط ضعف و نقد آن از موضع حق فاصله نگیرد، و از طرفی با اشاره به نقاط مثبت دل دولت را بدست بیاورد. به همین منظور چند مناظره و گزارش کوتاه از شبکه های کم مخاطب و یا ساعات کم بازدید، پخش می کند تا هم به منتقدان بگوید من چندین مناظره پخش کردم و هم به دولت بگوید کل زمان پرداخته شده به این موضوع در این چند سال به 10 ساعت هم نمیرسد. بنابراین نه مشکل تبیینی لوایح FATF حل می شود، نه موجبات خشنودی دولت از رسانه ملی فراهم می شود. در زمانی دیگر هنگامی که باید در برابر بی اخلاقی ها و مدیریت زیان بار وزیر بهداشت به روشنگری می پرداخت، دست به تقدیس این فرد زد. سازمان در اوج انتقادات او را با مصاحبه ای ضعیف، مهمان برنامه ی بدون تعارف کرد تا به صورت غیر مستقیم به منزه سازی او بپردازد و زمانی که آن وزیر با تحمیل خسارت های غیرقابل جبران رفت، رسانه ملی به ضعیف ترین شکل آن را نقد کرد.
برنامههای مسابقهای
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: رهبری کمتر به صورت مصداقی، در موضوعی ورود می کنند؛ اما در مورد مسابقه های تلویزیونی بیان می کنند که مسابقات و برنامه هایی که شخص صرفا با پاسخ دادن به چند سوال جوایز میلیونی(گاها به اندازه حقوق چند ماه یک کارمند) می برند، به هیچ وجه مناسب نیستند. متأسفانه حمایت مدیران شبکه ها را همراه خود دارند. در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: تمام موارد ذکر شده در بالا مجموعه ای از اصول و رویکرد هایست که از رسانه ملی انتظار میرود به منظور دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده در این راستا گام بردارد. باید توجه داشت در بیست سال اخیر همواره این نکات توسط رهبری گوشزد شده است و با وجود اینکه ریاست این سازمان توسط شخص رهبری انتخاب میشود اما در عمل توصیه های رهبری مورد بی توجهی جدی مدیران قرار گرفته است. در صورت وجود نظارت بر تصمیمات کلی این سازمان، عبور از اصول و چهارچوب ها به حداقل میرسد. در حال حاضر تغییر و تحولات مدیریتی و رویکردی در این دوره اتفاق افتاده است، ولی باید توجه کرد هنوز با صدا و سیما مطلوب فاصله زیاد است.
رویکرد جنگ نرم
در بخش پایانی بیانیه آمده است: اصلی ترین نکته آن است که مدیران و تصمیم گیران صدا و سیما، تصمیماتشان مبتنی بر رویکرد جنگ نرم باشد. رهبری چندی پیش در دیدار با برنامه سازان فرمودند: «جنگ نرم همهجانبهی دشمن، امروز قابل انکار نیست. با اینحال، برخی آن را انکار میکنند و این خود نیز بخشی از جنگ نرم است. در این جنگ، هنرمندان و اهالی فکر و نظر، در حکم نیروهای مسلّح در جنگ سخت اند». صدا و سیما به عنوان مهم ترین محل و خط مقدم جنگ نرم، با انکار این جنگ سبب عقب ماندگی سازمان شده است. همه ی متخصصان رسانه میدانند که لازمه فرهنگسازی خبرپردازی و کار فرهنگی نرم است. اما در حال حاضر به جز معاونت سیاسی صدا و سیما، تقریبا در هیچ نقطهای کار ایدئولوژیک دیده نمیشود. مثلاً چند سریال در رابطه با فتنه، اقتصاد مقاومتی، اتفاقات دهه 60، خیانتهای اروپائیان و آمریکاییها و غیره داریم؟
انتهای پیام/