گروه دانشگاه ایسکانیوز؛ مهدی فیضیصفت - پژوهش مفهومی است که گستره وسیعی از مفاهیم را دربرمیگیرد و بههمین دلیل نمیتوان نسخه واحدی برای تمام پژوهشگران پیچید؛ اما بدون سیاستگذاری مشخص نیز پیشرفت و کمک هدفمند دانش به حل مسائل جامعه، غیرممکن است.
دفتر برنامهریزی و سیاستگذاری پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بههمین منظور شکل گرفته تا به پژوهشهای انجام شده در کشور سامان دهد. محسن شریفی در گفتوگو با ایسکانیوز به رشد قابل توجه پژوهش در چهار دهه اخیر اشاره کرد و البته از نیاز به کمک همه دستگاههای اجرایی در کشور برای افزایش سطح کیفی پژوهشها سخن گفت.
مدیرکل دفتر برنامهریزی و سیاستگذاری پژوهشی وزارت علوم به سؤالات متنوعی در حوزه پژوهش از جمله کمبود بودجه، رانت پژوهشی و نیاز به تقویت ارتباط دانشگاه با صنعت نیز پاسخ داد که ماحصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
دفتر برنامهریزی و سیاستگذاری پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بهصورت مشخص چه شرح وظایفی دارد و آیا پژوهش، امری دستوری و قابل سیاستگذاری است؟
پژوهش، نیازی اجتنابناپذیر در ابعاد مختلف جامعه و جهان از جمله اجتماعی، انسانی، مدیریتی، صنعتی و فنی است. ضرورت پژوهش واضح است؛ اما اینکه به چه شکل و چه میزان باشد و چگونه پژوهش کنیم، نیاز به تدبیر، برنامهریزی و سیاستهای خُرد و ریز دارد. در سطح کلان نیز راهکارها، روشها، نحوه پشتیبانی و استفاده از توانمندیها و همچنین فراهمسازی مایحتاج و ملزومات پژوهش لازم است.
پژوهش، اقدام زمانبری است. البته در بعضی حوزهها زود به نتیجه میرسد؛ اما در برخی دیگر از حوزهها، سرمایهگذاری بلندمدت نیاز دارد. پرداختن به امور پژوهشی، مستلزم ساماندهی و برنامهریزی است که باید ذیل سیاستهای کلان صورت بگیرد. سازوکار و نقش همه بازیگران در امر پژوهش باید مشخص باشد. وقتی همه این اتفاقات را کنار هم بگذاریم، سیاست و نظامنامه پژوهش شکل میگیرد.
سیاستها، ملزومات، بازیگران، تعامل با یکدیگر و نحوه نظارت بر اکوسیستم پژوهشی نیاز به برنامهریزی و سیاستگذاری دارد. دفتر پژوهشی وزارت علوم بخشی از این مأموریت کلان را برعهده دارد و تا حدودی سیاستها را در کشور تعریف میکند. البته مخاطبان، فعالان و بازیگران حوزه پژوهش دانشگاهها، پژوهشگاهها، مؤسسات پژوهشی، اعضای هیئت علمی و دانشجویان هستند که در واقع مجری پژوهش بهشمار میروند.
برنامهریزی و تدوین سیاستها توسط ستاد انجام میگیرد؛ اما همانطور که گفتم مخاطب ما مراکز پژوهشی و پژوهشگران هستند. دفتر پژوهشی وزارت علوم، این کار را به اشکال مختلفی انجام میدهد و برای هر کدام از جزئیات؛ قالبها، دستورالعملها، آییننامهها و مشخصات خاصی وجود دارد.
قریب به اتفاق دانشگاهها از کمبود بودجه پژوهشی گلایه دارند و بیشتر مواقع نیز بودجههای پژوهشی و فرهنگی صرف تأمین نیازهای اولیه دانشگاه میشوند. با توجه به شرایط سخت اقتصادی کشور و تحریمهای آمریکا، چه اقداماتی میتوان برای ارتقای کیفیت پژوهشها انجام داد؟
بهطور کلی پژوهش مانند هر فعالیت دیگری نیاز به اعتبار و هزینه و تأمین مایحتاج دارد. زمانی، امر پژوهش در کشوری بهتازگی آغاز شده و باید پول بیشتری تزریق کرد تا زیرساختها فراهم شود. زمانی دیگر به سن نوجوانیِ پژوهش میرسیم و نیازهای دیگری پدیدار میشود که باید اعتبارات مورد نیاز را مهیا کرد. سرآخر پژوهش به بلوغ و ثمر میرسد که در این شرایط، پشتیبانی از امر پژوهش متفاوت است.
وقتی پژوهش به مرحله بلوغ میرسد، باید بتواند چرخ خود را بچرخاند. البته ثمربخشی به این معنا نیست که پژوهش، درآمد مستقیم داشته باشد و هزینه خود را بدهد؛ بلکه به شکل غیرمستقیم باید درآمدزایی کند. بهطور مثال وقتی پژوهشی انجام و محصولی فراهم میشود، آن محصول باید روی جامعه اثر بگذارد و در جامعه، سرمایه ایجاد کند؛ نه فقط در جایی که پژوهش انجام شده است.
پژوهشی که دانشگاه برای آن هزینه کرده و اعتبار گذاشته، بهنوعی مصرفکننده بوده و هنگامی که از دانشگاه خارج شود، در جامعه اثر میگذارد. ممکن است دانشگاه هیچ عایدی از پژوهش نداشته باشد، شاید پروژه را به بخش دیگری واگذار کرده و نتیجه پژوهش را فروخته باشند؛ اما در سطح کلان، پژوهش در کشور ما در مرحله بلوغ قرار دارد؛ یعنی در دانشگاه برای پژوهش، هزینه کردهایم؛ اما در جامعه، درآمدزایی کرده است. باید با سیاستهای کلان به این بخش، پول تزریق کنیم. بهعنوان نمونه هر وقت محصول فروخته شد، باید حداقل پنج درصد از محل درآمدها به محل انجام پژوهش مانند آموزش عالی بازپرداخت شود.
شاید فرد پژوهشگر اصلاً نداند پژوهش او کجا رفته و چقدر درآمد داشته است؛ اما سطح کلان جامعه باید بتواند زنجیره را بهگونهای به یکدیگر وصل کند که پژوهش خودبهخود حمایت برخوردار شود. در واقع سیاستها و برنامهها باید بهشکلی باشد که پژوهش، محتاج پول نباشد. پژوهش باید بهقدری بالغ شده، کار کرده و دستاورد پژوهشی وارد جامعه کند و بهاندازهای اثربخش باشد که برگشت سهم و درصدهایی که بهدرستی تعریف شده، پژوهش را غنی کند.
اما به نظر میرسد نظام و ساختاری برای ساماندهی پژوهشها در راستای حل مسائل جامعه تعریف نشده است.
همانطور که گفتم پژوهش باید ثروتمند و غنی باشد. در مراحل اولیه و بهویژه در حوزههایی مانند تحقیقات پایه و بنیادی و علوم انسانی، باید بیشتر از محلهای دیگر پول گرفت و به پژوهش داد، در این راستا باید زیرساختها را فراهم کرد؛ اما پژوهش از جایی به بعد باید بتواند خودکفا شود؛ خودکفایی به شکلی که در جامعه مورد توجه قرار گیرد. در اسناد بالادستی، قوانین و مقررات نیز باید سهم پژوهش را ببینیم. البته پژوهش محتاج این پولها نیست؛ چون پژوهش بهقدری ارزشمند است و سرمایه برای ما آفریده که قرار است فقط سهم خود را بردارد.
ممکن است در برههای ابتدای راه باشیم که طبیعی است باید بیشتر هزینه کنیم یا در زمینهای همیشه نیاز باشد از اعتبارات عمومی هزینه کنیم. بهطور مثال در علوم پایه و علوم انسانی، بسیاری از پژوهشها، دیربازده هستند و باید مدت زیادی منتظر ماند یا اصلاً پژوهش با مرز دانش سروکار دارد و مردم یا صنایع، نیاز فوری به نتیجه آنها ندارند. خریدار آن، دنیاست، در چنین بستری، همه پژوهشهای ما خریدار دارند و ثروتمند هستند؛ پس باید بهراحتی انجام شوند؛ اما در برخی زمینهها نیاز داریم منابعی که به پژوهش برمیگردد، از منابع عمومی باشد. گاهی نیز منابع مالی از فروش محصول تأمین میشود که نیازمند تعریف درست است.
پژوهش در کشور ما، راهی را پیش آمده و راهی نیز هنوز باقی مانده است. باید از خود بپرسیم کشور ما کجای این راه قرار دارد؟ هرچند معتقدم عملکرد خوبی داشتهایم و کارهای زیادی انجام شده است.
پژوهش در ایران اکنون نوجوان است یا بالغ؟
پژوهش در برخی زمینهها به مرحله بلوغ رسیده و بهراحتی میتواند جوابگوی نیاز جامعه و حتی خودگردان بوده و کوچکترین نیازی به اعتبارات پیشبینی شده در بودجه سالانه نداشته باشد؛ بهشرطی که درست تعریف شود و پژوهش بتواند از آثاری که خود خلق کرده، سهم برداشت کند. در بعضی زمینهها نیز بالغ نیستیم و شاید حتی در ابتدای راه باشیم و باید اقداماتی انجام دهیم تا زیرساخت فراهم شود. در ایران، پژوهش در همه سنین وجود دارد؛ اما در مجموع بخشی از مسیر پژوهش را طی کردهایم، بخش دیگری مانده و هنوز نیاز به حمایت دارد.
در بیانات مقام معظم رهبری، مصوبات مجلس شورای اسلامی و دولت بر امر پژوهش تأکید میشود. مقرراتی مانند اختصاص سهم پژوهش از درآمد ناخالص ملی نیز در همین راستاست که البته میزان اندکی تحقق پیدا کرده است؛ اما نشان میدهد برنامهریزیهای کلان در اسناد بالادستی برای حمایت از پژوهش صورت گرفته است؛ ولی در اجرا باید سازوکارهای دقیقتر لحاظ شود. فعلاً در مرحلهای هستیم که باید حمایت انجام شود و بودجههایی که پیشبینی میشود، تخصیص یابد.
تقریباً همه دستگاههای اجرایی ما به پژوهش نیاز دارند، بههمین دلیل در بودجه سالانه آنها، بودجه پژوهشی در نظر گرفته شده است. اگر این بودجهها بهدرستی صرف پژوهش شود، مطمئناً پژوهش میتواند مثل سرمایهگذاری، پولهای هزینه شده را به جامعه مخاطب برگرداند؛ اما ممکن است بودجههای پژوهشی صرف امور یا اولویتهای دیگر شود. چنین موضوعی را رد نمیکنم؛ البته این اتفاقات موقت است و مربوط به شرایط سختی مانند تحریمها میشود.
هر سازمان، مبلغی پول دارد و ممکن است برای گذراندن امور، این مبالغ را اولویتبندی کند، در این صورت چارهای نیست؛ اما این تصمیمات در شرایطی خاص اتخاذ میشود. نباید این موضوعات را مبنای قضاوت قرار داد و گفت که کشور یا نظام مدیریتی به پژوهش توجه نمیکند.
همه ما امیدواریم این شرایط دشوار بگذرد؛ به همین دلیل پیش بینی میکنیم که مقدار قابل توجهی از بودجه دانشگاهها صرف پژوهش شود. نیازها را متوجه میشویم؛ اما وقتی پولی باقی نماند، مسئول دانشگاه کاری نمیتواند انجام دهد. بنابراین امید داریم از این فاز سخت عبور کنیم و پژوهش نیز بتواند بهدرستی مورد حمایت قرار گیرد. مطمئنم هر میزان در پژوهش هزینه و حمایت کنیم، سرمایهگذاری برای کشور است و نهتنها دوباره به جامعه برمیگردد؛ بلکه راندمان را بالاتر میبرد و قدرت رقابت و اثربخشی نیز بیشتر خواهد شد.
شاید در برخی موارد، کمتوجهی نسبت به پژوهش صورت گیرد؛ اما این موضوع مربوط به زمانهای خاص است که در خیلی دستگاههای دیگر نیز پیش میآید.
شاید بودجه پژوهشی نسبت به دیگر بخشها کم باشد؛ اما الزامی برای صرف همین بودجه در امور پژوهشی وجود ندارد. آیا وزارت علوم نمیتواند دانشگاهها را مجبور به هزینهکرد بودجه مشخص در بودجه و صرف این بودجه در بخشهای دیگر را ممنوع کند؟
سؤال بسیار خوبی است. وزارت علوم متولی تربیت نیروی متخصص در سطوح مختلف برای صنایع و علوم انسانی و در معنای عام؛ جامعه است. ارتقای سطح آموزش جامعه و خانواده برعهده آموزش عالی است؛ اما آنچه با پژوهش اتفاق میافتد، تربیت نیروی متخصص پژوهشگر است که باید توان حل مسئله داشته باشد، مسئلهیابی کند، راهکار پیشنهاد دهد و متناسب با نیاز جامعه، مسائل را حل کند.
انصافاً اقدامات زیادی در این زمینه انجام شده است. وقتی به 30، 40 سال پیش نگاه میکنیم، میبینیم این همه اتفاق که هم از نظر کمی و هم از لحاظ کیفی صورت گرفته، قابل توجه است؛ حتی در قوانین و مقررات نیز اقدامات بسیاری انجام شده است. امروز دستگاههای اجرایی به پژوهش توجه میکنند و بخشی از بودجه را برای پژوهش در نظر میگیرند؛ اتفاقی که پیشتر نبود.
وزارت علوم و دانشگاهها خود را ملزم میدانند که اعتبارات کافی برای پژوهش در نظر بگیرند و در بودجه سالانه پیشبینی نمایند؛ اما گاهی این پیش بینیها محقق نمیشود.
چند روز پیش رئیس دانشگاه علامه طباطبایی اعلام کرد 650 میلیارد تومان از بودجه پژوهشی در علوم انسانی در دستگاههای دولتی قرار دارد. به نظر میرسد پول کافی برای پژوهش در کشور وجود دارد؛ اما در مسیر درست هزینه نمیشود. باید چه راهکاری اندیشید؟
حتی در زمان تحریم نیز پولی که برای انجام پژوهش نیاز است، وجود دارد؛ چون مبلغ زیادی نیست. کشور درگیر مشکلات مالی است؛ اما پولی که در کف دانشگاهها، پژوهشگاهها و پارکهای علم و فناوری برای پژوهش نیاز است، مبلغ زیادی نیست. صرفهجویی در جای خود؛ اما در کشور بهاندازه کافی پول برای پژوهش وجود دارد، به همین منظور نباید بودجه پژوهشی را کاهش دهیم. باید مشخص شود چه مشکلی وجود دارد؛ آیا پژوهشهای کمی در دانشگاهها انجام دادهایم؟ خیر؛ پژوهشهای زیادی انجام شده است.
دانشجویان تحصیلات تکمیلی و استادان بسیاری تربیت شدهاند و اکنون آمادگی دارند نیازهای جامعه را حل کنند و اصلاً به همین دلیل ساخته شدهاند؛ اما چند درصد و چه میزان از مسائل جامعه حل میشود؟ این سؤالی است که امروز با آن مواجه هستیم و سیاست وزارت علوم بر این است که پژوهش های دانشگاهی در این راستا باشد.
ارزیابی شما از عملکرد پژوهشی جامعه دانشگاهی چیست؟
همانطور که گفتم باید پژوهشهای انجام شده؛ اثربخش باشد و به نتیجه مورد نظر ختم شود. اینکه تعداد زیادی پژوهشگر، عضو هیئت علمی و دانشجو داریم، اتفاق خوبی محسوب میشود و قدمهایی است که در کشور برداشته شده؛ چون پژوهش را یاد گرفتهایم، در حال انجام آن هستیم و پژوهشها را در سطح دنیا نیز در تراز خوبی عرضه میکنیم.
وقتی پژوهشگر برای فرصت مطالعاتی به خارج از کشور میرود و در آزمایشگاه دانشگاهی مشغول بهکار میشود، احساس هیچگونه کمبودی از نظر پژوهشی نخواهد کرد؛ چون از نظر تکنیک، ایده و خلاقیت کاملاً غنی است. ظرفیت عظیمی در پژوهش نهفته است؛ اما باید بررسی کنیم و ببینیم چقدر به حل مسائل کشور منجر شده است؟
اتفاقات باید پله به پله رخ دهند. سؤالی که همه ما از یکدیگر میپرسیم این است که پژوهش تا چه اندازه باید به حل مسئله بینجامد. در مرحلهای هستیم که از محققان نمیپرسیم چقدر پژوهش میکنید، چند ساعت وقت میگذارید و چند پایاننامه و رساله دارید؛ چون از این مرحله عبور کردهایم. تعداد مقالات و صرف چندین سال زمان دیگر ملاک نیست. هرچند مقالات فراوان و خوبی تولید میکنیم، مطالبه جامعه، تعداد مقالات نیست.
در سالهای اخیر انتظار و مطالبه جدیدی از پژوهش شکل گرفته است. پژوهشگر به اندازه کافی تربیت و زیرساختها بهطور نسبی فراهم شده، در اعتبارات هم پیشبینیهای لازم صورت گرفته و مقاله نیز تولید شده است. پژوهشگر، پژوهشگاه، مرکز پژوهشی، دانشگاه، آزمایشگاه، پارک علم و فناوری و شرکت دانشبنیان نیز داریم، پس باید از خود بپرسیم در زمینه رفاه اجتماعی، حل مسائل مورد نیاز جامعه، افزایش قدرت رقابت کشور با دنیا و اثربخشی جهانی، کجای کار هستیم؟ به لطف خدا پژوهش در کشورمان وارد این فاز شده است.
باید در این حوزه متمرکز شویم و پژوهشها را مجدداً ارزیابی کنیم. همیشه نیاز است راهی که رفتهایم را بررسی کرده و اگر جایی نیاز به اصلاح دارد، ایرادها را تصحیح کنیم و سؤالات را پاسخ دهیم. پایاننامههای ما با وجود تفاوت حوزهها از این پس باید هدفمند باشند.
البته ممکن است در حوزهای صرفاً نیاز به تولید مقاله، خوب باشد و در درازمدت نتیجه دهد؛ اما در اغلب حوزهها باید پایاننامهها و رسالههای دانشجویان و پروژههای استادان در قالب برنامههای بزرگ تعریف شود. اکنون نیاز به برنامههای بزرگ داریم، منظورم طرح کلان نیست؛ بلکه برنامههای پژوهشی بزرگ میخواهیم که در هر گوشه فعالیت پژوهشی انجام شود و وقتی پژوهشها به همدیگر رسیدند، هر برنامه پاسخگوی یک مسئله در حوزههای مختلف مانند علوم انسانی یا صنعت یا هر حوزه دیگری باشد.
بهطور مشخص دقیقاً به چه اقدامات و زیرساختهایی نیاز است تا برنامههای پژوهشی اجرایی شوند؟
مدتی است در این مرحله قرار داریم. برای اینکه از این مرحله نیز بهخوبی عبور کنیم فقط وزارت علوم بهتنهایی قادر به انجام این کار نیست. توانمندی، تعریف برنامه پژوهشی، آمادگی و فراهمسازی زیرساختها بهعهده وزارت علوم بهعنوان متولی اصلی و دیگر حوزههای آموزش عالی مثل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و حتی دانشکده و پژوهشکدههای دستگاههای اجرایی است؛ اما باید دستگاههای دیگر هم وارد کار شوند. صنعت و جامعه باید نیاز خود را به کمک دانشگاهها، درست تعریف کنند و بدانند دقیقاً به چه نیازهایی دارند، سپس توان پژوهشی آموزش عالی کشور در کنار برنامهریزی میتواند به پیشبرد اهداف کمک کند.
اگر هر کدام از بخشها نقش خود را بهدرستی ایفا نکنند، مطمئن باشید پژوهش ایدهآل نمیتواند رفاه اجتماعی ایجاد کند و به سرانجام خوبی برسد. اگر نیازهای خود را درست استخراج و تعریف کنیم، اتفاقات مثبتی رخ خواهد داد. البته در صنعت نیز باید به مراحل سهگانه رشد فکر کنیم، اگر صنعت نیز مراحل رشد ابتدایی، میانی و بلوغ را طی نکند، نمیتواند مشکل خود را درک کند؛ اما اگر صنعت و جامعه، دانشی شوند و دانشفهم باشند، میتوانند به درک صحیحی از نیاز علمی خود برسند.
وقتی صنعت، نیاز خود به برخورداری دانش را لمس نکند، رابطه بین خود با دانش و دانشگاه نخواهد شد. باید کمک کرد صنعت نیز به جایی برسد که نقش استفاده از دانش در ارتقای خود را درک کند. تعامل بین دانشگاه و آموزش عالی با صنعت باید تقویت شود و گفتمان شکل بگیرد تا هم دانشگاه بتواند توانمندی خود را بهخوبی عرضه کند و هم صنعت،نقش و اهمیت دانشگاه را در فعالیت خود احساس کند. باید این حس منتقل شود که اگر دانشگاه به کمک صنعت بیاید، کیفیت محصول صنعتی تا چه میزان بهتر خواهد شد؛ پس باید صنعت را به سطحی برسانیم که وجود دانشگاه در کنار خود ضروری بداند، در این صورت اثربخشی بیشتر شده و تمام پژوهشهای ما مشتریمحور و متقاضیمحور خواهند بود.
پژوهش ایدهآل، پژوهشی است که همیشه، خریدار منتظر نتیجه آن باشد. خریدار و پژوهشگر نیاز به برنامه دارند. مطالبه کنونی جامعه این است که صنعت از دانشگاه کمک بخواهد. البته پژوهش بهقدری توانمند شده که به صنعت پیغام بفرستد و برای بهرهگیری از توانمندی خود اعلام آمادگی کند. پژوهش در کشور ما اکنون در این مرحله است. به آینده امیدوار هستیم تا بتوانیم منابع، آنچه در قوانین و مقررات در نظر گرفته شده و دستگاههای اجرایی را پای کار بیاوریم. دستگاههای اجرایی باید نیازهای خود را بهدرستی معرفی کنند و آموزش عالی نیز برنامهریزی لازم را انجام خواهد داد؛ چون اگر حمایت صورت بگیرد، سه ضلع مثلث پیشرفت به یکدیگر پیوند میخورند.
به نظر میرسد حضور ایران در جمع برترین کشورها از نظر تولید مقاله، پژوهش را به امری روتین تبدیل کرده و سبب شده دانشجوی دغدغهمند پرورش پیدا نکند. دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری بهصرف دریافت مدرک، پایاننامه و رساله مینویسند و استادان هم برای ارتقا بهسراغ پژوهش میروند. چگونه باید در دانشجو و استاد، دغدغه ایجاد کرد؟
برای اینکه بدانیم پژوهش مؤثر واقع شده، باید نتیجه را بهشکل ملموس ببینیم. محلی که پژوهش در آن انجام میشود وجایی که مسائل وجود دارند؛ 2 حوزه جدا از هم هستند. باید این 2کانون را به یکدیگر متصل و در دو طرف، دغدغه ایجاد کرد. اگر صنعت بداند وقتی محصول خود را به دست پژوهشگر نسپارد و ارتقا ندهد، محصول او، خریدار نخواهد داشت و ورشکستگی بهبار میآورد؛ مانند یک بیمار بهدنبال پزشک میرود. از سوی دیگر پزشک نیز بدون بیمار معنا ندارد. هرچقدر نسخه بنویسد، فرمولها را روی کاغذ بیاورد و دارو طراحی کند؛ اگر این داروها مصرف نشوند، پزشک بهرغم توانایی زیاد، اثربخش نخواهد بود. تخصص پزشک باید به بهبود حال فرد یا افراد منجر شود. در واقع زنجیرهای وجود دارد که باید هر کدام از حلقههای آن را درست کرده و به یکدیگر متصل کنیم تا زنجیره کاملی بهوجود بیاید.
به نظر میرسد جامعه دانشگاهی ایران دچار سندروم «پژوهش برای پژوهش» شده و محققان صرفاً به تعداد مقالات میاندیشند و هدفی از انجام پژوهش برای رفع نیاز جامعه ندارند. با این گزاره موافق هستید؟
در این مسیر، اقدامات زیادی صورت گرفته و معتقدم خوب است که حداقل «پژوهش برای پژوهش» اتفاق میافتد؛ چون قبلاً همین را نیز نداشتیم. اگر زنجیرهها به یکدیگر متصل نشوند، نتیجهای در پی نخواهد داشت. در حال حاضر پژوهشگر، پایاننامه، استاد و پژوهش داریم که هر کدام از نظر سطوح آمادگی فناوری (TRL) مورد ارزیابی قرار میگیرند؛ اما بین آنها هیچ پیوستگی وجود ندارد.
امروز پارکهای علم و فناوری فعالیتهایی انجام میدهند که در امکانپذیر نبوده؛ همچنین پژوهشگاهها فعالیتهایی انجام میدهند که در دانشگاه، کمتر صورت می گیرد و تیمها کاری میکنند که از توان فرد خارج است. امروز فرد به تیم و تیم به پژوهشکده تبدیل و در کنار آن پارک علم و فناوری ایجاد شده که محصولات پژوهشی را میگیرد، یک مرحله بهجلو برده و TRL آن را بالا میبرد؛ اما در آخر باید محصول تجاریسازی شود تا صنعت نیز از آن بهره ببرد.
باید ببینیم ظرفیتی که هر کدام در بخشهای خود ایجاد کردهایم، چقدر به پژوهش مؤثر منجر شده است؟ همچنان باید کار زیادی انجام دهیم؛ چون فاصله زیادی با نقطه مطلوب داریم. باید تمام توان خود را بهکار بگیریم تا پژوهشهای خود را به آثاری تبدیل کنیم که خریدار منتظر آن است. گاهی اوقات، محصولی تولید میشود که فکری است و نظام تصمیمگیری به فکر خوب و پختهای که روی آن پژوهش صورت گرفته، نیاز دارد و در واقع مدیریت یا حاکمیت خریدار آن است. گاهی نیز بخش خصوصی خریدار محسوب میشود. خریدارها متنوع هستند و اگر حلقهها بهدرستی به یکدیگر وصل شوند، پژوهش در نهایت به دست خریدار میرسد.
بنابراین جامعه دانشگاهی که مشغول انجام پژوهش است را میتوان به سمت حل مسائل جمع هدایت کرد و در عین حال مقالات کیفی نیز تولید شده و دچار افراط در مقالهنویسی نخواهیم شد.
چگونه باید اتصال بین پژوهش و خریدار را برقرار کرد؟
پژوهشگری که آزمایشگاه و دانشجو در اختیار دارد، جز پژوهش، کار دیگری ندارد. او میتواند هم پژوهش مورد نیاز و هم پژوهشی انجام دهد که فراتر از محیط پیرامون خود نرود. پژوهشگر با دانشجو و دانشگاه تعامل دارد و سرگرم فعالیتهای پژوهشی خود است. آخرین مرحله، تولید مقاله و نگارش کتاب خواهد بود؛ چون توانایی و امکانات دارد. اگر شرکت دانشبنیان پیشقدم شود و پژوهش را جلو ببرد؛ پژوهشگر صرفاً مقاله نمینویسد و شرکت را همراهی میکند. اگر برنامهها و نظامها در راستای تشویق و ارتقای پژوهشگر باشند، پژوهش مؤثر بوده و اثر مالی و معنوی برای پژوهشگر خواهد داشت. این برنامهها باید مورد بازنگری قرار گیرند تا پژوهشگر درگیر کارهای روزمره نشود. باید توانمندی پژوهشگر را به سمتی هدایت کرد که رودخانه پژوهش او به جریان بیفتد وگرنه راکد خواهد شد.
اگر به اثربخشی فکر نکنیم، نوشتن تعداد 100 مقاله یا 200 مقاله یا 100 پایاننامه و 200 پایاننامه فرقی ندارد. البته انباشت دانش، اتفاق خوبی است؛ اما نباید اینگونه نگاه کرد. نظام ارتقا، انگیزش، تشویق و حمایت مالی باید بهگونهای عمل کند که در راستای اهداف عالی و نیازهای اصلی جامعه باشد. نباید دانشجو و عضو هیئت علمی را در اهدافی محصور کنیم که سقف آن چاپ تعدادی مقاله باشد. اگر چنین برنامهای تعریف کنیم، پژوهشگر هم فقط مقاله مینویسد.
در اکوسیستم پژوهشی، همه عوامل باید در کنار هم قرار گیرد، آنوقت خواسته ما از پژوهشگر متفاوت خواهد شد. نظام ارزیابی، ارتقا و شاخصبندی هم باید متفاوت باشد؛ چون فقط در این چارچوب، اتفاقات خوبی رخ میدهد. در این صورت اگر از صنعت حمایت مالی طلب کنیم، استقبال خواهد کرد؛ چراکه توانمندی وجود دارد. نمیتوان گفت چرا پژوهشگر در آزمایشگاه سرگرم است و صبح تا شب مقاله مینویسد. او چه کاری باید انجام دهد؟ همه باید کمک کنند تا پژوهشهای پژوهشگر هدایت شود. زمانی در کشورمان، استادتمام، شاید پنج مقاله هم نداشت، ارتقا و ترفیع را به تعداد مقالات، طرحها و کتابها منوط کردیم و او نیز این کار را انجام داد. اگر شاخصها را به گونهای تعریف کنیم که به نیاز جامعه معطوف باشد، بدون شک در صورت تأمین منابع مورد نیاز، پژوهشگران به خوبی بر آن متمرکز خواهند شد.
آیا همه کتابها و طرحها اصیل هستند؟
اینکه پژوهشها، مقالات و کتابهای ما منجر به نتیجه عینی و ملموس نمیشود، بهدلیل این نیست که گاهی بعضی طرحها و پژوهشها اصیل نیستند؛ بلکه تکراری هستند. البته راه پژوهشی که اصیل نباشد در ادامه از پژوهش اصیل و کارآمد جدا خواهد شد. شاید در کوتاه مدت هر دو امتیاز یکسانی بگیرند؛ اما وقتی بنا شد خریدار پا پیش بگذارد، پژوهش غیراصیل مشتری نخواهد داشت و تکلیف روشن خواهد شد. شاید پژوهش غیراصیل در تعداد مقالات و امتیاز با پژوهش اصیل برابر تلقی شود؛ اما وقتی زنجیره شکل گرفت، فقط پژوهش اصیل، خریدار پیدا میکند. باید کاری کنیم که همه عوامل را در مسیر تأثیرگذاری و اثربخشی، مشتریمداری و تقاضامحوری قرار دهیم. باید همگی پای کار بیاییم تا پژوهشگر، خود را در زنجیره تولید ببیند و در محدودهای با شعاع کم، محصور نشود.
خردادماه امسال، یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران در دیدار استادان با رهبر معظم انقلاب به عبارت نوظهوری تحت عنوان «رانتهای پژوهشی» اشاره کرد. ترکیب رانت با پژوهش کمی غریب به نظر میرسد. اصلاً چنین اتفاقی در پژوهش ممکن است؟
واقعاً نمیدانم رانت پژوهشی چیست.
این استاد دانشگاه به انتخاب گزینشی استادان توسط دانشگاهها برای ارائه پروژه اشاره داشت.
دانشگاهها، اعتبار محدودی برای امر پژوهش دارند. این اعتبار فقط در حد فراهمسازی زیر ساختهای پژوهشی در دانشگاهها است، که معمولا همه پژوهشگران از آن برخوردارند.
اما معاون پژوهشی دانشگاه تهران اعلام کرده فقط این دانشگاه در سال گذشته قراردادهایی به ارزش 57 میلیارد تومان به امضا رسانده که رقم کمی نیست.
منظور من اعتبار پژوهشی در بودجه سالانه است که رقم زیادی محسوب نمیشود. همگی همنظریم بودجه و اعتبارات دانشگاهها باید افزایش پیدا کند؛ چون در حال حاضر بسیار اندک است. سهم بودجه پژوهشی از تولید ناخالص ملی حدود نیمدرصد است. وقتی این بودجه وارد دانشگاه شود، معاون پژوهشی، بودجه تخصیص یافته را بهعنوان «گرنت» تعریف کرده و به اعضای هیئت علمی اختصاص میدهد. این رقم اصلاً عددی نیست تبعیض ایجاد کند. بلکه این بودجه در حدی است که چراغ آزمایشگاهها و کلاسها را روشن نگه دارد و تجهیزات را تعمیر و پشتیبانی کند که البته در اختیار عموم قرار میگیرد و به فرد خاصی اختصاص نمییابد. تبعیض در مورد بودجههای کنونی پژوهشها صدق نمیکند.
منظور، قراردادهایی است که بین دانشگاهها و بخش خصوصی یا دستگاههای اجرایی امضا میشود و طبیعتاً آورده مالی دارد و امکان توزیع ناعادلانه آن وجود دارد.
امروز تمام حرف ما این است که دانشگاه با سازمانها و شرکتها، قراردادهایی برای انجام کار مشخص امضا کند. وقتی خریدار، پروژه را به دانشگاه یا پژوهشگر محول کرد، اعتبار آن را نیز برای انجام آن پروژه به دانشگاه یا پژوهشگر میدهد و نمیتواند اعتبار مذکور را برای امور دیگر یا افرادی غیر از مجریان پروژه صرف کند؛ بنابراین این موضوع، تبعیض نیست.
مگر استاد مربوط را دانشگاه انتخاب نمیکند؟
خیر، دانشگاه کاری ندارد؛ بلکه استاد با همکاری دانشگاه با تلاش بسیار، پروژه خود را به سازمانها و شرکتها و صنایع مختلف معرفی میکند و بعد از انجام مذاکرههای بسیار، با پروژه موافقت میشود. استادی که بهدنبال قرارداد نمیرود، نمیتواند انتظار دریافت پروژه داشته باشد. از طرفی کارفرما نیز، طرح توجیهی طلب میکند و پژوهشگر باید بهصورت ریز و جزئی، هزینهکرد را تشریح کند؛ پس جایی برای برداشت شخصی بودجه باقی نمیماند. همچنین صنعت، قرارداد را با دانشگاه امضا میکند تا سیستم بهجای فرد پاسخگو باشد.
دانشگاه نمیتواند پولی را به فرد پرداخت کند. اعتقاد دارم ورود چنین پولی، رانت نیست و باید اتفاقاً بهدنبال صنعت برویم و زبان آن را یاد بگیریم. دانشگاه باید از این استاد تمجید کند تا او تشویق به اعتبار پول شود. کشور ما به چنین استادان و پژوهشگرانی نیاز دارد. در کنار استادی که مقاله نوشته، و البته مورد تحسین است، استادی نیز بهدنبال صنعت رفته، و بهطور صحیح برای انجام پروژه مورد نیاز اعتبار جذب نموده است را رانت بنامیم.
انتهای پیام/