به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز؛ فتنه88 یکی از نقاط مهم در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بهشمار میرود. ایران تا آن زمان درگیر فتنهای پیچیده نشده بود ولی دنیا شاهد بود با انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 کشور آشفته شد. فضای غبارآلود فتنه88 مردم را به خیابانها کشاند؛ اما هرچه زمان پیش رفت با شفاف شدن برخی موضوعات ملت نیز خط خود را از فتنهگران جدا کردند.
این مرزبندی در 9دی همان سال منجر به حماسهای بزرگ شد و دنیا را متوجه آن کرد که مردم ایران از رهبر معظم انقلاب حمایت میکنند. فتنه88 هنوز پشتپردههای زیادی دارد که باید واکاوی شود. به همین منظور گفتوگویی صمیمی با حمزه دستیار دبیر سیاسی انجمن دانشجویان مستقل داشته و به پیدا و پنهان فتنه88 پرداختهایم. مشروح این گفتوگو به شرح زیر است:
در فتنه88 چه اتفاقی برای ایران افتاد؟
بهترین انتخابات ایران در سال 1388 اتفاق افتاد که فضا در آن زمان هم مثبت بود؛ اما بر اثر اقدامی، عده زیادی از مردم به خیابانها آمدند. برخی باطل شدن انتخابات را خواهان شدند؛ زیرا تصور میکردند در انتخابات تقلب رخ داده است.
همین موضوع کافی بود تا شیرینی انتخابات سال1388 به کام کشور تلخ شود. انتخاباتی که باید جشن گرفته میشد تبدیل به عزای ملت شد. در واقع وقتی مردم در سال 1388 به خیابان میآیند و فریاد تقلب سر میدهند؛ یعنی معتقدند فساد سیستمی در کشور رخ داده که منجر به تغییر نتیجه انتخابات شده است. اما این معضل را فقط جمهوریت میتوانست حل کند؛ جمهوریت یعنی مردم. وقتی مردم برای دفاع از نظام در 9دی به میدان میآیند وجهه بینالمللی حاکمیت را به کشور باز برمیگردانند. این امر نشان دهنده مردمی بودن حکومت حتی بالاتر از جایگاه ولی فقیه است.
چرا جریان انقلابی در طول 8ماه فتنه کاری برای آگاهسازی مردم انجام نداد؟
فتنه 88 ابعاد زیادی دارد، اگر موضوعات مختلف آن باز شود، بعد امنیتی کلانی پیدا خواهد کرد. رسانههای غربی قبل از فتنه88، بخش فارسی خود را به راهانداختند. حتی BBC فارسی خیلی پر کار شد. طرح عظیم جنگ سیاسی امنیتی علیه ایران شروع شد و همه ابعاد را در برگرفت و بخشهای خارجی نیز با آن هماهنگ شدند. عدهای از مردم هم پیاده نظام آنها در این معرکه شدند.
هرگونه تقابلی در این عرصه ایجاد میشد، آتش فتنه را بیشتر میکرد. کسانی که به اعتراضات میآمدند در واقع به نظام هم وفادار بودند. امروز میبینیم همان افراد در انتخابات نیز شرکت میکنند. اما در سال 1388 فضای مجازی، سایتها و کانالها همه حال و هوای سیاسی پیدا کرده بودند و از جریان ضد انقلاب دفاع میکردند. به طور مثال 200 کانال ضد انقلاب توسط یک کانال حمایت میشدند. دشمن فضاسازی قوی در عرصه رسانه داشت و قدرت خود را گسترده کرده بود.
برخی از مسئولان عالی رتبه نظام به همراه میر حسین موسوی و کروبی، وجهه داخلی فتنه در کشور بودند. در این بین نقش خواص مهم بود ولی عدهای ساکت بودند. با این حال برخی هم نامه بدون سلام به رهبر معظم انقلاب نوشتند. با اقدامات عدهای فضای نماز جمعه نیز ملتهب شد. مجموعه رفتارها و کنشها نشان میدهد فتنه88 ساختار قدرتمندی داشته است. عدهای در داخل کشور منتظر جرقه بودند تا کینههای خود را نسبت به نظام نشان دهند، دشمن خارجی چهل سال در انتظار چنین موقعیتی بود. پیادهنظام این فتنه نیز خبری از پشت پردهها نداشت و با تکیه بر احساسات وارد میدان شده بود.
چنین فضایی نشان میدهد جریان انقلابی نمی توانست به طور صریح در برابر جریان فتنه88 بایستد. جبهه انقلاب وظیفهاش در آن زمان آگاه کردن مردم بود ولی شرایط نمیگذاشت این امر به وقوع بپیوندد.
مردم در سال 1388 فکر میکردند مشکل سیاسی به وجود آمده؛ اما نمیدانستند این اغتشاشات فتنهای بزرگ برای کشور است. آتش زدن پرچم امام حسین(ع)، لگد مال شدن عکس امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب باید اتفاق میافتاد تا مردم میفهمیدند چه فتنه بزرگی رخ داده است. مردم تا همه این وقایع را نمیدیدند به آگاهی نمیرسیدند؛ مردم بعد از آگاهی شدن، 9دی را رقم زدند.
فتنه 88 اقتدار ایران را زیر سوال برد
فتنه88 منجر به چه نتایجی برای ایران شد؟
هر ویروسی در بدن انسان سعی میکند اختلال ایجاد کند؛ اما بعد از مدتی بدن انسان در برابر این میکروب مقاوم میشود. فتنه 88 هم همین حالت را برای جمهوری اسلامی ایران داشت. ساختارهای جهانی در سال 1388 فهمیده بودند تحریم ایران را شکست نمیدهد؛ اما با فتنه88 نظرشان بر میگردد و میبینند کشور، مستعد آشوب و اغتشاش است. اوباما قبل از سال 1388 دوبار به رهبر معظم انقلاب نامه مینویسد و با ادبیات محترمانهای خواهش میکند تا مذاکرهای بین ایران و آمریکا برگزار شود، اما بعد از 1388 اوباما در برابر ایران تغییر موضع میدهد. یعنی او فکر میکرده ایران تا قبل از فتنه مشروعیتی برای مردم داشته است؛ اما بعد از فتنه دیگر این مشروعیت را ندارد. فتنه88 اقتدار حاکمیتی ایران را زیر سوال را برد.
اولین نتیجه فتنه 88 برای ایران بیانگر آن بود که مردم کنار حاکمیت هستند و تحت هیچ شرایطی از حاکمیت خارج نمیشوند تا این که رهبر معظم انقلاب گلایه کردند و بعد از آن دیدیم که ملت برای خاموش کردن آتش فتنه به میدان آمدند، آنها دیدند چه کسانی پشت فتنه بودند.
دستاورد دوم فتنه88 برای ایران این بود که ساختارهای امنیتی به هوش آمدند و فهمیدند که چه اتفاقی افتاده است. دستاورد سوم تصفیه بین خواص بود. خون کثیفی که در بدن ایران بود تصفیه شد. همه افراد خائن به کشور از بزرگ و کوچک آنها در داخل و خارج شناسایی شدند.
احزاب بستر ساز فتنه 88 شدند
جریانهای سیاسی در فتنه 1388 چه نقشی داشتند؟
جریانهای سیاسی و احزاب بستر ساز فتنه 88 بودند. این فتنه با بهانه تقلب اتفاق افتاد؛ اما همان نامه بدون سلام را چه کسانی در سطح کشور پخش کردند؟ چه کسی به دروغ گفت که رهبر معظم انقلاب بعد از این نامه با مسئول عالی رتبه نظام دیدار کرده است؟ چه کسانی بیانیههای میر حسین موسی را پخش میکردند؟ چه کسی به میر حسین و کروبی خط می داد؟ احزابی در کشور بستر ساز شدند تا در عرصه فتنه 88 آمریکا و اسرائیل نیز حضور داشته باشند. در واقع بستری فراهم شد که دشمنان نظام آمدند و کینههای خود را خالی کردند. تمامی این موارد توسط احزاب فراهم شد.
الان نیز برخی از این احزاب فضای کار دارند و فعالیت میکنند. میر حسین موسوی و کروبی ابزار دست برخی از افراد مهم سیاسی شدند. سر دسته آنها نیز پدر تکرار بود که کمتر از میر حسین و کروبی اذیت شد؛ اما بیشترین نقش را داشت. متاسفانه و خوشبختانه رأفت نظام اسلامی به دشمنانش طوری بوده که آنها اکنون نیز مشغول فعالیت هستند.
آیا مردم عملکرد اصلاحطلبان را در فتنه88 فراموش کردند؟
در سیاست میگویند مردم فراموش کار هستند. این موضوع قاعده سیاسی شده که مردم نسبت به انتخابات قبلی فراموش کار میشوند. اما 2 موضوع منجر به این می شود که رأی مردم بعد از سالها دوباره به سمت اصلاحات برگردد. اولین مورد ضعف عملکردی طیف مقابل اصلاحات است. اصولگراها قدرت بیان ضعیفی دارند همچنین از نظر اجتماعی نیز ضعیف هستند، مردم صحبتشان را نمیخوانند. ملت در صحبت با اصولگراها احساس میکند معلمان اندیشه اسلامی با آنها صحبت میکنند و میخواهند آنها را به بهشت ببرند. اصولگراها طوری در مورد گفتمان خود صحبت کردند که اقتصاد مقاومتی به عنوان اقتصاد ریاضتی در ذهن مردم معرفی شد.
مردم بهویژه قشر جوان با اصولگرایان ارتباط نمیگیرند، چرا که جذابیتی ندارند. وقتی در مورد سیاست صحبت میکنید، بیشتر مخاطبان قشر متوسط جامعه بوده و به دنبال آزادیهای اجتماعی هستند. اصولگراها برای آزادیهای اجتماعی چه برنامهای دارند؟ هیچ برنامهای ندارند. اصلاحطلبان هم برنامهای ندارند؛ اما شعار پوچ میدهند ولی در آن زمان از فضای جامعه استفاده کردند. خاتمی نیز دغدغه آزادیهای اجتماعی داشت. جوان ایرانی میبیند طیف اصولگرا توجهی به خواستههای او ندارد.
عامل دیگر روی آوردن مردم به اصلاحطلبان فضای رسانهای ایجاد شده بود. اصلاحطلبان در فضای مجازی عملکرد خوبی داشتهاند. همچنین آنها روزنامه های زنجیرهای دارند که کاملا با هم هماهنگ هستند.
اصولگرایان اکنون برای سال 98 بر سر اینکه هر حزب چه تعداد نماینده معرفی کند و دیگر موارد به اختلاف خوردهاند؛ اما اصلاح طلبها بر سر موضوعات خود به نتیجه رسیدهاند. مطهری لاریجانی هم در لیست آنها جای میگیرند. اصولگرایان به دلیل زیاد بودن سهم خواهی و خود عمار پنداری به مشکل میخورند.
اصلاح طلب و اصولگرا در بحث اشرافیت با هم مشترک هستند. حداد عادل در بحث مدارس غیر انتفاعی میگوید: این کار عین عدالت است. در حالی که هیچ کدام از مردم قبول نمیکنند مدرسه ای که باید برای تحصیل در آن چند میلیون تومان شهریه دهند، عین عدالت باشد. اگر شفافیت اموال انجام شود چند درصد از اصولگراها حاضر به شفافیت در اموال خود میشوند؟ کدام یک از این افراد میتوانند در حوزه عدالت نماینده باشند؟
گفتمانها در اوضاع کنونی شخم زده شده است. روزنامههای اصلاحطلب نگران هستند که چرا افرادی چون حداد عادل و یا باهنر قصد شرکت در انتخابات را ندارند. آن ها هم دوست دارند قشر انقلابی بالا نیاید و همان اصولگرایان سنتی بر سر کار آیند.
مردم همیشه به نظام رأی دادهاند
در چهل سال اخیر کفه ترازوی انقلاب به سمت کدام طیف بیشتر سنگینی کرده است؟
در بزنگاهها مشخص است که این کفه به سمت کدام طیف سنگینی کرده است. اما به طور مثال، زنگنه (وزیر نفت) را در نظر بگیرید. 28 سال وزیر بوده است. 28 سال از 40سال انقلاب حکومت دست افرادی چون زنگنه، میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی و روحانی بوده است، مجلس هم به همین شکل. این طیف همیشه طلبکار بوده است. مردم در روزهای خاص برای حراست از خود نظام میآیند. کجای دنیا، مردم کشورها اینگونه پشت کشور میایستند. اوج جمهوریت در دنیا توسط مردم ایران و رهبر معظم انقلاب شکل میگیرد. خود رهبری و مردم این حماسهها را رقم میزنند. زمان انتخابات نباید برآوردهای BBC را به جامعه انتقال داد. BBC میگوید عدهای به خاطر روحانی رأی دادند و عده دیگر به خاطر رهبر ایران.
عده زیادی از مردم ایران به روحانی رای دادند؛ اما دلبسته نظام هستند. ضعف جریان راست سنتی است که مردم به جریان لیبرال رأی میدهند. مردم همیشه به نظام اسلامی ایران رأی دادهاند. بعضی مواقع گول تزویر و فشارهای رسانهای را میخورند که این امر به دلیل ضعف عملکرد جریان انقلابی بوده است.
چرا انقلابیها به اتحاد لازم در مواقع خاص نمیرسند؟
حق میدهم در برخی موارد وحدت نداشته باشند. به طور مثال اصولگرایان شورای ائتلاف گفتهاند ملاک ما رأیآوری است؟ ملاک فرستادن شخصیت تراز به مجلس برای حساب کشی از مسئولان است نه رأی آوری. در مجلس نباید باند بازی وجود داشته باشد. همین تفکرات منجر به اختلاف در نظر و رأی میشود.
مسئولان چه وظیفهای در برابر مردم دارند؟
جمهوری اسلامی شرایط سختی را پشت سر گذاشته است. نظام اسلامی در آرام ترین حالت خود طی چهل سال اخیر قرار دارد. کشور از فتنههای مختلف با یک خط مشترک عبور کرده است که یک سر آن رهبر معظم انقلاب و سر دیگر مردم هستند. اما بی معرفتی است که در حکومت وقتی مردم پای ثابت همه مشکلات بودهاند به آنها کم خدمتی شود. بودجه99 علیه مردم و معیشت آنها است. دولت که نمیتواند یک میلیون بشکه نفت بفروشد چرا در داخل برنامه درآمد آن را لحاظ میکند؟ دولت نتواند نفت بفروشد مجبور به هزینه از جیب مردم میشود. بیش از 50هزار حساب بانکی برای افراد میلیارد وجود دارد که مالیات نمیدهند. اگر معافیت مالیاتی ثروتمندان برداشته میشد کسری بودجه هم از بین میرفت. وقتی چنین کارهایی انجام نمیشود؛ به مردم نیز خیانت میشود. هر چه قدر آشوبگران فشار آورند، مردم بیشتر ایستادگی می کنند؛ اما دولت باید بیشتر برای آن کار کند. امیدواریم مردم با انتخاب درست قسمت زیادی از فشار را برطرف کنند.
انتهای پیام/