وزارت علوم اهمیتی برای پرورش نیروی فرهنگی قائل نیست/ حذف منابع مالی بخش فرهنگی

معاونت فرهنگی اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه برای وزارت علوم شته نداشتن درختان اهمیت بیشتری از پرورش نیروی انسانی فرهنگی دارد گفت: پرورش انسان هدف آموزش عالی نیست؛ مخصوصا در بدنه وزارت علوم این موضوع به صورت جدی مشاهده می‌شود.

به گزارش گروه دانشگاه ایسکانیوز، دانشگاه یکی از نهادهای موثری است که تا به حال توانسته با تربیت افرادی متعهد، سهم بسزایی در رشد و توسعه کشور داشته باشد؛ اما دانشگاه نیز باید برای رسیدن به سطح تراز انقلاب اسلامی تغییر کند. به همین دلیل سند اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها در سال 92 در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد.

از آن سال به بعد اتفاقاتی در بطن دانشگاه افتاد که ما را بر آن داشت تا برای بررسی این سند و همچنین اتفاقات پیرامون آن به بحث و گفت‌و‌گو با متخصصان امر بنشینیم. گفت‌و‌گوی گرم و دلنشینی که در ادامه می‌خوانید مربوط به روزهای سرد زمستان است. همین روزهایی که دانشگاه درگیر امتحانات دانشجویان است. وحید شالچی معاونت فرهنگی دانشگاه علامه همان فردی است که در گفت‌وگو با او به نکات مهمی درباره دانشگاه و اوضاع فرهنگی دانشجویان رسیدیم. البته محور بحث اجرا شدن سند اسلامی سازی دانشگاه‌ها بود. در ادامه این گفت‌و‌گوی صمیمی را می‌خوانید:

آیا سند اسلامی سازی دانشگاه قابلیت اجرایی شدن ندارد؟

پرورش انسان هدف آموزش عالی نیست. مخصوصا در بدنه وزارت علوم این موضوع به صورت جدی مشاهده می‌شود. به همین دلیل دانشگاه‌ها بر حسب موفقیت خود در پرورش انسان سنجیده نمی‌شوند.

وضعیت فرهنگی امروز هنوز با چشم‌اندازهای کشور فاصله دارد. سند، چشم اندازی را تعریف کرده که باید وضعیت موجود را به سمت وضعیت مطلوب پیش ببریم. یکی از مسائل این است که دانشگاه در محیطی اجتماعی قرار گرفته است اگر وضعیت محیط برای رسیدن به چشم‌انداز خوب نباشد دانشگاه نمی‌تواند خود را از محیط جدا کند. برخی از مسائل در حوزه اجتماعی وضعیت مطلوبی ندارند و این موضوع بر دانشگاه نیز تاثیر می‌گذارد. وقتی قرار است از وضعیت موجود به مطلوبی که سند دانشگاه اسلامی‌ می‌خواهد حرکت کنیم باید لوازم و منابع آن فراهم شود. این موضوعات سند باید بیشتر بررسی و با ملزومات اجرا شدن برنامه‌ها تکمیل می‌شد.

اجرا شدن این سند نیاز به بسیج شدن کل کشور دارد. آموزش عالی هم باید حمایت کند. پرورش انسان هدف آموزش عالی نیست. مخصوصا در بدنه وزارت علوم این موضوع به صورت جدی مشاهده می‌شود. به همین دلیل دانشگاه‌ها بر حسب موفقیت خود در پرورش انسان سنجیده نمی‌شوند بلکه بر حسب تعداد مقاله سنجیده می‌شوند.

یکی از الزامات پرورش انسان، داشتن منابع انسانی است. این انسان پرورش یافته باید دانشمند باشد و با دغدغه‌مندی خود به دنبال حل مسائل اجتماعی برود. این کار نیز باید با رویکردی علمی انجام شود. برای داشتن منابع انسانی لازم، گزینش هیئت علمی و دیگر همکاران دانشگاهی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. چرا که نوع تعامل با نیروی انسانی بر روی عوامل زیادی تاثیر می‌گذارد. برای وزارت علوم شته نداشتن درختان اهمیت بیشتری از پرورش نیروی انسانی فرهنگی دارد. کارشناس فرهنگی باید کسی باشد که نه تنها فرهنگ بلکه میراث فرهنگی کشور را بشناسد.

در وزارت علوم که بودجه‌ها به سمت حذف منابع مالی بخش فرهنگی اجتماعی رفته‌اند!

حتی باید توانمندی‌های کاراکتری خاصی داشته باشد همچنین باید دانشجو را به سمت خود جذب کند و در تنش ها همدم دانشجویان باشد. آموزش عالی دغدغه‌ای برای جذب و پرورش چنین انسان‌هایی ندارد. افرادی را برای بخش‌های دیگر جذب می‌کنند و آن‌هایی را که نمی‌خواهند به قسمت فرهنگی می‌فرستند. مرکزیت وزارت علوم هم همین طور است. برای آن‌ها مهم سهمیه آزمایشگاه‌ها است. یعنی دستگاه‌های آزمایشگاهی برای آن‌ها ارزش زیادی دارد و به همین دلیل افراد متخصصی را برای کار کردن با آن‌ها قرار می‌دهند. اما انسان‌ها چه اندازه ارزش دارند تا برای آنها افراد متخصصی را قرار دهیم. هیچ. از هر مسئولی بپرسید که آیا پرورش انسان در دانشگاه مهم است خواهد گفت بله اهمیت دارد. ولی چه اندازه پرورش انسان ارزش دارد تا نگذاریم آن خراب شود.

بودجه هم وضعیت خوبی برای انجام کارهای فرهنگی ندارد. پیوسته از خود وزارت‌خانه بودجه‌های بخش فرهنگی اجتماعی پایین آمده است. در وزارت علوم که بودجه‌ها به سمت حذف منابع مالی بخش فرهنگی اجتماعی رفته‌اند! بودجه فرهنگی اجتماعی ذیل بودجه‌های دیگر بخش‌ها رفته است. بودجه وقتی کاهش پیدا کند به طبع آن بودجه بخش فرهنگی و پژوهشی هم کم می‌شود. در یکی دو سال اخیر بخش‌های فرهنگی و اجتماعی قربانی بودجه کم شده‌اند.

همین موضوع در اختصاص نیروی انسانی به معاونت‌های فرهنگی و اجتماعی برقرار است. مدیر فرهنگی باید مهارت‌های خاصی داشته باشد. آموزش ببیند. برنامه‌های آموزش کارشناس‌های فرهنگی نزدیک به صفر بوده است. این برنامه‌ها نسبت به آن چیزی که باید باشد، خیلی کم است.

آیا برنامه‌های فرهنگی اسیر سیاست‌زدگی شده است؟

چمبره زدن سیاست بر روی برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی یکی دیگر از چالش‌های ما است. این موضوع از طرف محیط سیاسی بر دانشگاه اعمال می‌شود که البته مشکل بزرگی است. فهم از دانشگاه را باید عوض کرد این فهم در ذهن انسان‌های کلیدی، سیاست‌گذاران و مدیران ارشد باید عوض شود و بدانند دانشگاه کارش فقط آموزش و پژوهش نیست. برای آموزش و پژوهش موفق، نیازمند فرهنگ دانشگاهی مناسب هستیم.

پژوهش و آموزش جز در یک محیط فرهنگی مناسب اتفاق نمی‌افتد و نیاز به ملزومات فرهنگی دارد. آدم‌هایی که به دنبال آموزش و پژوهش می‌روند باید علاقه‌مند به علم باشند. باید بدانند علم چیست. دغدغه برطرف کردن نیازهای جامعه را داشته باشند. در ذهن آن‌ها باید جا انداخته شود که دانشگاه به غیر از آموزش و پژوهش، کار دیگرش شکل دادن حیات فرهنگی مناسب است . البته این ایده فقط مختص ایران نیست. ایده انسان‌پروری با دانشگاه همراه بوده است. شاید تفاوت فرهنگ‌ها در نوع پرورش انسان‌ها باشد. باید در این موضوع پیروز شویم. اگر پیروز نشویم چشم‌اندازهای بلند سند اسلامی‌سازی دانشگاه محقق نخواهد شد.

اصلاح دانشگاه باید از کجا شروع شود؟

برای جامعه نمی توان فعلا به صورت کلی کاری کرد. اما آنچه قابل انجام است مربوط به درون دانشگاه می‌شود. باید برای مدیران ارشد آموزش عالی کشور این موضع جا افتد که دانشگاه حیات فرهنگی دارد و این بخش به اندازه بخش‌های دیگر مهم است. حتی موفقیت در دیگر عرصه‌ها مربوط به ثمر بخش بودن بخش فرهنگی است.

اگر نخبه‌ای تربیت شود و نتوانیم از او در کشور استفاده کنیم هیچ استفاده‌ای نخواهیم برد. ما نخبه‌ای را لازم داریم که احساس مسئولیت اجتماعی داشته باشد. نخبه‌هایی که بیکاری، فقر و مسائل جامعه برایش مهم باشد و گرنه صرف پروش دادن نخبه مثل این است که فردی را برای دیگران تربیت کنیم. به نظرم باید اصلاح را از نهادهای آموزش عالی و مدیران ارشد آموزش عالی شروع کنیم و با آنها چالش داشته باشیم.

مهم ترین چالش در عرصه فرهنگی و اجتماعی دانشگاه چیست؟

اولین چالش مربوط می‌شود به درک پییچده از حوزه‌های اجتماعی و فرهنگ. اینکه چه مقدار از فعالیت‌ها باید معطوف به فرهنگ اجتماعی باشد و چه مقدار معطوف به فرهنگ دانشگاهی. بخش قابل توجهی از مدیران فرهنگی آموزش عالی ایران در عمل کارشناس این کار نیستند که همین امرچالش جدی است. چالش دوم؛ فراهم نبودن بستر لازم در دانشگاه‌هاست. منابع انسانی و مادی مناسب چالش‌های موجود نیست. مهم ترین عامل در این عرصه هم نیروی انسانی فرهیخته است. برای هر کاری نیازمند به کارشناسان فرهنگی فرهیخته داریم. که البته در این زمینه هم مشکل جدی داریم.

اما چالش بعدی را با این سوال آغاز می‌کنم، جوان دانشجو چند ساعت اوقاع فراغت دارد؟ روزی 5 ساعت. حداقل در هفته 35 ساعت می‌شود. برای انجام اقدام موثر باید در بخشی از این 35 ساعت حضور داشته باشیم، به گونه‌ای جذاب که بتوانیم میراث فرهنگی مد نظر خودمان را انتقال دهیم. بودجه‌های موجود نسبتی با انجام چنین برنامه‌هایی ندارد. آمارها می‌گوید در کدام شاخص فعالیت داشتیم. چنین اطلاعاتی ممکن است یک بروکرات را خشنود کند اما اگر هدف ما رسیدن به نقطه مد نظر سند اسلامی سازی دانشگاه باشد، باید گفت وضع اصلا خوب نیست.

انسان سازی تا چه اندازه دغدغه معاونت فرهنگی دانشگاه بوده است؟

دانشگاه ایرانی توانسته بخش بزرگی از نیروهای ایران را تربیت کند. معتقدم بخش بزرگی از این پرورش انسان‌ها کمتر به برنامه ها و اقدامات برنامه‌ریزی شده مربوط می‌شود. افراد زیادی در آموز عالی کشور عاشقانه کار می کنند. اما برخی از سخت ترین کاری که فرار می‌کنند همین کار فرهنگی و اجتماعی است. چون باید پاسخگویی بالایی وجود داشته باشد با این حال نسبت به آن امکاناتی نداری.

مسئولان دانشگاهی باید ملزومات اجرای برای سند اسلامی سازی دانشگاه را هم در نظر داشته باشند. اگر این موارد را نبینیم اتفاقی رخ نخواهد داد. صدها نفر در مجموعه آموزش عالی ایران عاشقانه برای فرهنگ کار می‌کنند اما برای رخ دادن اتفاقی بزرگ باید به ملزومات توجه کرد.

بخش زیادی از جامعه علمی کتاب خوان نیستند

این ملزومات چه چیزهایی هستند؟

ملزومات حقوقی بخشی از آن است. پاسخ گویان باید مشخص باشند و اختیارات لازم در اختیارشان قرار بگیرد. نیروی انسانی لازم و منابع مادی اش فراهم شود. اگر بخواهیم فرهنگ دانشگاه تحول اساسی پیدا کند باید بدانیم این امر فقط مربوط به اقدامات معاونت فرهنگی و اجتماعی نمی‌شود. امری جامع در تمام بخش‌های دانشگاه است. فرهنگ مثل هوایی است که تنفس می کنیم در همه ساحت دانشگاه فرهنگ وجود دارد. رفتار معلم نیز از نظر فرهنگی بر تعلیم گیرنده اثر گذار است.

اگر بخواهیم فرهنگ عوض شود باید تمام این بخش ها دیده شود. همه اینها به گونه ای تغییر کند که حاصلش جامعه دانشگاهی خرد ورز، آزاداندیش خلاقی شود که دغدغه مردم و میراث فرهنگی‌اش را دارد.

شالچی

آن وقت انسانی که از این سیستم بیرون می‌آید علاقه‌مند به علم و کتابخوان است. بخش زیادی از جامعه علمی حتی هیئت علمی کتاب خوان نیستند. مشکل اساسی در مصرف فرهنگی دانشگاهیان داریم. خود دانشگاهیان با میراث علمی فرهنگی کشور آشنا نیستند. نمی‌دانم چند درصد از دانشگاهیان کشور با میراث ادبی ایران آشنا هستند؟

فرهنگ امری است که دیده نمی‌شود اما در تمام شئونات جاری است. آن را باید عوض کنیم تا دانش آموخته کشور عقلانی باشد. اما اگر آن اتفاق بزرگ رخ ندهد ما فقط به کسی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شود مدرک داده‌ایم. چنین موضوعی با چشم انداز دیده شده فاصله زیادی دارد.

اجزای مختلف دانشگاه نیازمند بازاندیشی

مدرک گرایی چرا امروز به معضلی جدی تبدیل شده است؟

دانشگاه‌ها در برابر مدرک‌گرا نشدن دانش آموختگان وظایفی دارند. دانشجوی فارغ التحصیل شده از دانشگاه باید مهارت‌های خوبی را در زمینه تخصصی خود به دست آورد و دارای فرهنگی شود که در مواجهه با چالش‌های فردی و جمعی کنشگر باشد و کمک کند. باید دنبال پرورش چنین دانش آموختگانی باشیم. نیازمند بازاندیشی در اجزای مختلف نهاد دانشگاه هستیم.

مقاله محوری برای فارغ التحصیلی چه اندازه به کشور ضربه زده است؟

نظام ارتقای استاد نیاز به اصلاح دارد. از این سیستم استاد فرهیخته بیرون نمی‌آید.

این موضوع ما را از اهداف کشور در ابعاد مختلف دور کرده است. علم را با مقاله اشتباه گرفتیم. تولید مقاله می تواند در عرصه‌ای افزایش یابد در حالی که علم آن عرصه هیچ تغییری نکند. افزایش مقاله و پیشرفت علم لزوما با هم ارتباط ندارند. مقاله‌محوری در مواقعی سبب شده روابط بین استاد و دانشجو به رابطه‌ای ابزار محورتبدیل شود. وقتی عامل سنجش دانشجو یا استاد تولید مقاله شود، کم کم تمام رابطه استاد دانشجویی به سمتی خواهد رفت که همه چیز را فدای مقاله کند. مواجهه استاد با دانشجو در چنین وضعیتی تغییر می‌کند. کاملا این نگاه ابزاری بر ضد فرهنگ در دانشگاه عمل می کند و مثل سم برای فضای دانشگاه است.

نظام ارتقای استاد نیاز به اصلاح دارد. از این سیستم استاد فرهیخته بیرون نمی‌آید؛ استاد تولیدکننده مقاله بیرون می‌آید. مگر استادی بی‌اعتنا به این ساختار کار کند. اما با مقاله محوری جهت‌گیری اصلی در دانشگاه غیر فرهنگی و غیر علمی می شود. مردمی سازی دانشگاه و مسئولیت اجتماعی دانشگاه توسط همین موضوع تغییر می‌کند. اعضای هیئت علمی جوان بامشکلات بزرگی دست و پنجه نرم می‌کنند و برای تامین زندگی دشواری های زیادی دارند.

عملکرد معاونت فرهنگی را با یک برنامه نسنجیم

آیا برخی از اقدامات معاونت‌های فرهنگی نشان نمی‌دهد که خود به وظایفشان در برابر ترویج فرهنگ دانشگاهی و اسلامی عمل نمی‌کنند؟

این موضوع در برخی موارد وجود دارد اما معاونت فرهنگی با مسائل مختلفی طرف است و در دانشگاه اهمیت زیادی به او نمی‌دهند و با این حال باید صدها برنامه را اجرا کند. دو نکته، برنامه‌هایی که اجرا می‌کنیم پیش بینی پذیر نیست در میان اجرای برنامه‌ای ممکن است دانشجویی رفتار بدی کند. عمده برنامه‌های فرهنگی توسط دانشجویان برگزار می‌شود و معاونت فرهنگی اجتماعی نقش هدایتی و حمایتی دارد. فضای دانشجو را نمی‌توان آن طور که باید، کنترل کرد. دانشجو بنا بر اقتضای جوانی‌اش دستور پذیر نیست. با گفت و گو باید به سمتی هدایت شود.

قبول دارم با همین منابع موجود می‌توان بهره برداری بیشتری در معاونت فرهنگی اجتماعی داشته باشیم. ولی این را هم در نظر بگیریم عملکرد معاونت فرهنگی را با یک برنامه نسنجیم. به این دلیل که آن‌ها صدها برنامه را در سال مدیریت می‌کنند و اینکه برنامه های انسانی حدی از پیش بینی ناپذیری را دارند و سوما برنامه ها توسط دانشجویان انجام می شود و معاونت‌ها نقش هدایتی دارند.

چه نقد دیگری درباره سند اسلامی سازی دانشگاه‌ها دارید؟

راجع به سند می توانیم بحث کنیم. سندی که همه چیزهای خوب در آن بیاید سند خوبی نیست. سند اسلامی سازی دانشگاه آرمان‌های خوبی دارد. اما در سند باید یکی دو هدف داشته باشیم و به سمت آنها حرکت می‌کنیم. آوردن همه چیز های خوب کنار هم این کار را ناممکن می کند.

انتهای پیام/

کد خبر: 1057144

وب گردی

وب گردی