بی‌توجهی به بیماری‌های واگیر و مدیریت بحران در پژوهش‌های محققان ایرانی

جست‌وجو برای بررسی پژوهش‌هایی با محوریت «مدیریت بحران» نشان می‌دهد جامعه علمی کشور تا وقتی با بحرانی جدید روبرو نشود، دست به پژوهش نمی‌زند و به‌همین دلیل مانند مردم عادی از وقع بحران، غافلگیر می‌شود.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، «آشفتگی و تغییر حالت ناگهانی» معنایی است که محمد معین، محقق برجسته ایرانی سال‌ها پیش در فرهنگ‌نامه مشهور خود برای تعریف «بحران» در نظر گرفت؛ معنایی که پیش از هر نکته‌ای، ماهیت غافلگیرکننده بحران را تصویر می‌کند؛ اما سال‌ها و شاید دهه‌هاست کشورهای توسعه‌یافته با بهره‌گیری از دانش و تکنولوژی، تدابیر لازم را برای آمادگی در مقابل بحران‌های مختلف در نظر می‌گیرند.

متأسفانه در ایران، مدیران و متولیان مواجهه با بحران در بسیاری از مواقع مانند مردم عادی از وقوع بحران، غافلگیر می‌شوند و بعد از درگیری جامعه با تنش و تلاطم، برای چاره‌اندیشی اقدام می‌کنند. کرونا آخرین بحرانی است که ایران را دربرگرفته و بعد از گذشت 11 روز از تأیید رسمی شیوع ویروس کووید-19، هنوز دولتمردان نتوانسته‌اند موج اضطراب و نگرانی گسترده در جامعه را کنترل کنند.

وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی روز گذشته 9 اسفندماه 1398 از به اوج رسیدن شیوع ویروس کرونا در هفته پیش رو خبر داد تا وعده رئیس جمهور برای بازگشت جامعه به روال عادی از روز شنبه به‌طور کامل فراموش شود. در روزهای پرالتهابی که کرونا به صدرنشین بلامنازع فهرست خبرها تبدیل شده و فضای مجازی و رسانه‌های رسمی را تسخیر کرده، نیاز به حضور دانشگاهیان برای آرامش‌بخشی به جامعه از مسیر علم بیش از پیش احساس می‌شود؛ اتفاقی که متأسفانه در سال‌های گذشته از سوی محققان و پژوهشگران به‌صورت جدی دنبال نشده است.

جای خالی مدیریت بحران در پژوهش‌های محققان ایرانی

مروری بر مقالات، پروپوزال‌ها، پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها نشان می‌دهد بحران برای جامعه دانشگاهی در بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله خلاصه شده و متأسفانه «مدیریت بحران» درصد بسیار اندکی از تحقیقات را به خود اختصاص داده است. البته مواجهه با بحران‌هایی مانند شیوع بیماری واگیردار، سهم بسیار کمتری از پژوهش‌ها را در اختیار دارد.

جست‌وجو در سایت پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) نشان می‌دهد سیاست‌گذاری و برنامه مدونی از سوی دولت برای بررسی علمی عمیق روی «مدیریت بحران» شکل نگرفته و فقط نگارش تعداد محدودی مقاله و پایان‌نامه به‌صورت پراکنده و خودجوش از سوی دانشجویان و پژوهشگران انجام شده است. 9 هزار و 801 پیشنهاده (پروپوزال) و پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد با محوریت «بحران» در سایت ایرانداک ثبت شده؛ اما گستردگی زیادی دارد و شامل موضوعات متنوعی مانند بحران سیاسی، مالی، اقتصادی و هویت می‌شود.

جست‌وجو برای پژوهش‌هایی با درون‌مایه «شیوع» نیز هرچند به آماری هشت هزار و 801 عددی می‌رسد؛ اما مسائلی مثل «شیوع طلاق عاطفی در خانواده‌ها»، «کودک‌آزاری» و بیماری‌های غیرواگیری مانند «سندروم داون» را نیز دربرمی‌گیرد. محدود کردن جست‌وجو به «شیوع بیماری»، هرچند آمار را به چهار هزار و 412 تحقیق کاهش می‌دهد؛ اما حجم عظیمی از بیماری‌های غیرویروسی را شامل می‌شود که ارثی هستند یا به دلایل مختلف محیطی ایجاد می‌شوند و طبیعتاً مخاطبان را با بحرانی همانند کرونا مواجه نمی‌کنند.

نکته مهم و البته قابل تأمل، نتیجه 258 عددی برای جست‌وجوی «بیماری واگیر» است که حکایت از مغفول ماندن بحران شیوع بیماری واگیر حتی در بین دانشگاهیان دارد. شاید مرتبط‌ترین تحقیقی که در این زمینه انجام شده و بتواند تطابق زمانی و محتوایی با شرایط فعلی داشته باشد، پژوهشی با عنوان «یک رویکرد پویا بر مبنای نظریه آشوب برای پیش‌بینی بحران در فراگیری بیماری‌های واگیر» باشد که سال 1397 انجام شده؛ اما بیشتر پژوهش‌ها به تحقیقاتی منطقه‌ای با جمعیت آماری بسیار محدود در حد مدرسه یا دانشگاهی در شهرهایی مانند یزد و مشهد خلاصه می‌شود.

غافلگیری پژوهشگران مانند مردم عادی!

جست‌وجو برای «مدیریت بحران» در سایت ایرانداک نیز روی عدد 3 هزار و 87 متوقف می‌شود که آمار بدی محسوب نمی‌شود؛ اما بیشتر پژوهش‌ها و تحقیق‌ها منحصر به بررسی بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله در ایران یا تأثیر ارتباطات سازمانی بر مدیریت بحران است که نشان می‌دهد جامعه علمی کشور تا وقتی با بحرانی جدید روبرو نشود، دست به پژوهش نمی‌زند و به‌همین دلیل مانند مردم عادی از وقع بحران، غافلگیر می‌شود.

طبیعی است در بین پژوهش‌های دانشجویان و محققان ایرانی، کمتر اثری از پایان‌نامه‌ای با محوریت گردباد پیدا شود؛ چون ایران برخلاف کشوری مانند آمریکا به‌ندرت با چنین پدیده‌ای برخورد می‌کند؛ اما کم‌توجهی به بحران شیوع بیماری‌های ویروسی که فارغ از جغرافیا، رنگ و نژاد ممکن است هر کشوری را درگیر کند، نقد بزرگی بوده که به جامعه دانشگاهی ایران وارد است.

برای اجرایی‌سازی تصمیمی در سطح کلان، نیاز به صرف صدها و هزاران ساعت تحقیق و پژوهش و انجام کار کارشناسی توسط متخصصان است. کشورهای پیشرفته برای اتخاذ چنین تصمیماتی، دست یاری به سوی دانشگاه و مراکز تحقیقاتی دراز کرده و بخشی از کار را به دانشگاه می‌سپارند؛ اتفاقی که دانشگاه نسل چهارم؛ دانشگاه جامعه‌محور را به‌شکل ملموس معنا می‌کند.

بیشتر مدیران و مسئولان ایرانی در مواقع بحرانی به‌دنبال اجرای تصمیمات خلق‌الساعه هستند، در حالی که باید به پشتوانه دانشگاه، آماده وقوع هر بحرانی باشند؛ چراکه در دل بحران، زمانی برای برنامه‌ریزی بلندمدت نیست و باید هرچه سریع‌تر بحران را متوقف کرد. رئیس مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور چندی پیش از رتبه 16 ایران در تولید مقالات علمی در جهان صحبت کرد؛ اما با وجود وعده‌ها و شعارها همچنان تعداد قابل توجهی از مقالات پژوهشگران ایرانی، سازمان‌یافته و در مسیر کمک به جامعه نیستند؛ بلکه حکم نوشته‌هایی تزئینی و بی‌استفاده را دارند.

وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به‌عنوان دو متولی آموزش در کشور حتی در اعلام تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها بارها صحبت‌های ضد و نقیضی را مطرح کردند و هنوز هم به جمع‌بندی قاطعی نرسیده‌اند، طبیعی است چنین مدیرانی نه خود توانایی مدیریت بحران را دارند و نه می‌توانند مدیرانی برای کنترل بحران در آینده تربیت کنند.

انتهای پیام/

کد خبر: 1062431

وب گردی

وب گردی