به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، شیوع ویروس کرونا به بحرانی در جهان تبدیل شده و خسارات مالی و جانی بسیاری به بار آورده است. ایران نیز از گزند کرونا در امان نمانده و هر روز تعداد مبتلایان به ویروس کرونا افزایش مییابد. در این بین آموزش عالی نیز بهدلیل بحران کرونا دچار اختلال شده و تمام دانشگاههای کشور برای جلوگیری از انتشار هرچه بیشتر ویروس خبرساز، تعطیل شدهاند.
تعطیلی اجباری دانشگاهها سبب شد «آموزش الکترونیکی» به تنها راه جایگزین برای جبران کلاسهای دانشگاهها تبدیل شود. آموزش مجازی، پدیده نوینی در جهان نیست؛ اما متأسفانه پیشتر از سوی متولیان آموزش عالی و دانشگاههای ایران چندان جدی گرفته نمیشد. در حال حاضر دانشگاههای کشور با ضبط صدا و فیلم تدریس استادان و بارگذاری روی سایت دانشگاه، سعی در شبیهسازی کلاسها دارند؛ اما به اعتقاد دانشآموخته دکترای مدیریت آموزش الکترونیکی از دانشگاه سیدنی استرالیا، آموزش آنلاین فقط در این موارد خلاصه نمیشود.
سید هادی صادقی در گفتوگو با ایسکانیوز، چالشهای آموزش مجازی را بهشکلی تخصصی بررسی کرد و البته راهکارهایی برای ارتقای کیفیت سطح آموزش آنلاین ارائه داد. در ادامه گفتوگوی استادیار دانشگاه عالی دفاع ملی را میخوانید:
* با توجه به شیوع ویروس کرونا در ایران، دانشگاههای سراسر کشور تعطیل شدهاند، همین موضوع باعث شده مراکز آموزش عالی مجبور به بهرهگیری از آموزش مجازی شوند. آموزش مجازی در ایران تا چه اندازه با آموزش روز دنیا فاصله دارد؟
مثلثی به نام (ابعاد شیوههای یادگیری الکترونیکی) «dimension of e-learning practices» وجود دارد که شامل سه ضلع مهم تکنولوژی، پداگوژی و فرهنگ است. تکنولوژی به تأمین و ساماندهی زیرساختها مربوط میشود. متأسفانه در ایران، زیرساختهای مناسبی نداریم. دانشگاههای مختلف کشور زیرساختهای لازم برای مجازیسازی آموزش ندارند. بحث دیگر به فرهنگ ارتباط دارد، خبرهایی از ارائه آموزش آنلاین در دانشگاههای سراسر کشور منتشر میشود؛ هرچند سیستم مدیریت یادگیری یا همان الاماس (Learning Management System) در ایران وجود دارد؛ اما فقط یکسری فایل درسی را بارگذاری کرده و بهصورت عمده (major) ارائه میدهند. چنین سیستمی، کارایی ندارد؛ چون زیرساختهای لازم فراهم نیست، همچنین از نظر فنی و مهندسی و پهنای باند، مشکلات زیادی وجود دارد.
در بخش پداگوژی (روش آموزگاری)، بحثهایی مانند طراحی آموزشی و تولید محتوای آموزشی مطرح میشود. یکی از دلایل شکست در حوزه آموزش مجازی، نبود محتوای آموزشی است. دانشگاههایی در کشور بر تولید محتوای الکترونیکی متمرکز هستند؛ اما محتوای الکترونیکی ضعیف از جمله عوامل ضعف آموزش آنلاین در ایران است.
بحث سوم به فرهنگسازی سیستم مربوط میشود، باید به چنین سیستمی اعتقاد داشت و افکار عمومی، جامعه دانشگاهی و سیستم سازمانی را آماده کرد تا بتوان آموزش مجازی ارائه داد. قدرت گیرایی سیستم نیز نکته بسیار مهمی است؛ بسیاری از استادان و دانشگاههای ما به این سیستم اعتقادی ندارند. حالا بهدلیل وقوع بحران، سیاستگذاریها تغییر کرده و همه بهدنبال آموزش مجازی افتادهاند. دانشگاهها در تلاش برای ارائه آموزش آنلاین هستند که البته اتفاق خوبی است؛ چون نشان از فرهنگسازی دارد. نماینده یکی از شرکتهای آموزشی در جلسهای گفت: «ما مدتها بهدنبال آموزش آنلاین بودیم؛ اما اگر بحران کرونا رخ نمیداد، بسیاری همچنان متوجه نیاز به این آموزشها نمیشدند.»
* چه ابزارها و بسترهایی برای ارائه آموزش مجازی باکیفیت نیاز است؟
در بحث آموزش الکترونیکی (e-learning)، صرفاً آموزش کاملاً آنلاین (fully online) پاسخگوی سیستم یادگیری نیست. اینجاست که بحث «یادگیری ترکیبی» (blended learning) مطرح میشود؛ شیوهای آموزشی که 50 درصد بهصورت آنلاین و 50 درصد دیگر بهشکل «رودررو» (face to face) است. آموزشهای فنی و حرفهای و مهارتمحور بیشتر در این حوزه قرار میگیرند. در موقعیتهای بحرانی میتوان دروس نظری را بهصورت آنلاین ارائه داد و چند بار «پیشآزمون» (pre-test) و آزمون برگزار شود تا مباحث نگرشی و دانشی دانشجویان نیز مورد توجه قرار بگیرد.
در این حوزه، موضوع مهم دیگری به نام KSA مطرح میشود که مخفف «knowledge» (دانش»، «skills» (مهارتها) و «attitudes» (نگرشها) است. در برنامههای آنلاین میتوان رویکردهای نگرشی و دانشی دانشجویان را تقویت کرد، سپس به آموزش مهارت رسید و «توانش» آنها نسبت به کار را بالا برد. وقتی چنین اتفاقی رخ دهد، تأثیر شگرفی بر نحوه ارائه (present) و چگونگی ایجاد بینش در دانشجویان میگذارد. اگر از این مباحث پشتیبانگیری (backup) بگیریم، بحث جدیدی به نام «روشهای یاددهیِ یادگیری» پیش میآید. باید سیستم را به سمتی ببریم و دروس نظری را بهگونهای ارائه دهیم که در حوزه مهارتمحوری کمتر دچار مشکل شویم. اینجا بحث «تدریس» (teaching) اهمیت زیادی پیدا میکند. آموزش آنلاین و تکنولوژی صرفاً جعبه ابزار (tool box) هستند؛ آنچه مهم است روش یاددهی یادگیری در این سیستم است.
بحرانهایی مانند کرونا شتابدهنده هستند
* چگونه میتوان برای دانشجویان، جذابیت ایجاد کرد تا درگیر کلاسهای آنلاین شوند؟
«یادگیری معکوس» (flipped learning) یکی از متدهایی است که مورد استفاده قرار میگیرد. در این روش، دانشجو در کلاسهای آنلاین، تا حد زیادی درگیر موضوع میشود، باید بهسراغ منابع (sources) مختلف برود و سپس در کلاس شرکت کند که این اتفاق، کمک زیادی به افزایش کیفیت آموزش میکند. این موضوع بیشتر به بخش پداگوژی مرتبط است.
سیستمی که بهعنوان ابزار تکنولوژی استفاده میشود نیز مهم است. اگر نرمافزارهایی مانند «استوریلاین» (storyline) که بهنوعی پاورپوینت ارتقا یافته هستند، در داشبورد الاماس مورد استفاده قرار بگیرند، باعث میشوند فعل و انفعالات (interact) یادگیری بالاتر برود و سطح درگیری دانشجو افزایش پیدا کند، در این صورت سطح دانش و نگرش او بهطور همزمان ارتقا میباید. همچنین شرایطی فراهم میشود تا آموختهها در حافظه بلندمدت ثبت شوند. در چنین شرایطی دانشجو بعد از پایان بحران، برای تمرکز روی مهارتی خاص که نیاز به فعالیت فیزیکی دارد، آنچه یاد گرفته را فراموش نکرده است.
دو سیستم یادگیری کوتاهمدت و بلندمدت وجود دارند؛ سیستم کوتاهمدت مبنای خودکار (autopilot) دارد و روی حافظه کوتاهمدت شکل گرفته است. اگر انگیزه جذابی در کار باشد، کم کم ذهن دانشجو را به سمتی میبرد که آموختهها را به حافظه بلندمت منتقل کند و از آنها در مکانیسمهای یادگیری بهره ببرد. حضور در دورههای مهارتی الزماً به این معنا نیست که دانشجو بهواسطه درگیری با آموزشها، سریعاً نکات و موضوعات را فرامیگیرد؛ بلکه کاربستهای ذهنی و انگارههای بینشی و نگرشی در ذهن او ایجاد شده است.
بهعنوان متخصص آموزشی که در دانشگاههایی مانند سیدنی استرالیا و مینهسوتا آمریکا فعالیت کردهام، برآورد میکنم حداقل به 10 سال دیگر زمان نیاز داریم تا به بلوغ در حوزه آموزش الکترونیکی برسیم. بحرانهایی مانند شیوع ویروس کرونا، شتابدهنده هستند. کشورهای اروپایی و آمریکایی در آموزشهای مهارتمحور بسیار خوب کار کردهاند و استفاده از تکنولوژی برای آنها جذابیت زیادی دارد.
* سیستم مدیریت یادگیری یا الاماس (Learning Management System) که در حال حاضر توسط دانشگاههای ایران استفاده میشود، چقدر مؤثر و کاربردی است؟
در سیستم الاماس نگاههای مختلفی وجود دارد؛ یکی نگاه سازمانی است و از الاماس برای دورههای پودمانی استفاده میشود. نگاه دیگر؛ دانشآموزی و دانشجویی است. سیستمی به نام «دوره آزاد انبوه برخط» (Massive open online course) وجود دارد که به اختصار «Mooc» نامیده میشود. در هر سه سطح سازمانی، دانشآموزش و دانشجویی از «موک» استفاده میشوند. چه در حوزه سیاستگذاری آموزشی ایران که متأثر از فرهنگ ماست، چه در حوزه پداگوژی که شامل طراحی آموزشی و برنامه درسی است و چه در حوزه تکنولوژی، ضعف داریم. نیازمندیم سالها روی این موضوع کار کنیم و نگرش و بینش مدیران خود را ارتقا دهیم. بحران نباید باعث شود مجبور به استفاده از سیستمهای آموزش آنلاین شویم.
آموزش مجازی فقط ضبط صدا یا فیلم نیست
* نکته مشترک بین دانشگاههای ایران در آموزش مجازی، ضبط صدا یا فیلم از تدریس معلمان و بارگذاری در سایت دانشگاه است؛ حتی دانشگاه فرهنگیان که وظیفه دارد آموزشدهندگانی با توان آموزش مجازی تربیت کند، با چنین روشی پیش میرود. آیا آموزش الکترونیکی در غرب نیز محدود به همین شیوه است یا از روشهای نوین دیگری برای برگزاری کلاسهای آنلاین استفاده میشود؟
آموزش مجازی، فقط ضبط صدا یا فیلم نیست. فرادستهایی با تخته سفید در سرویسهای اشتراک ویدئو چنین کاری را انجام میدهند، چه نیازی است افرادی را تربیت کنیم تا آموزشهای کمکآموزشی به افراد دیگر ارائه دهند؟ وقتی نمیتوانند آموزشهای رسمی و دانشگاهی را تدریس کنند، نتیجه مثبتی در پی ندارد. بارگذاری فیلمهای آموزشی، روشی کمکآموزشی است. اگر میخواهیم آموزش رسمی را آغاز کنیم و از «اتاقهای گفتوگو» (chat room) و «سامانههای مدیریت محتوا» (SharePoint) استفاده کنیم، باید بدانیم آموزش مجازی صرفاً به ضبط و پخش صدا و فیلم از تدریس استادان خلاصه نمیشود.
در کشورهای دیگر، نوع برقراری رابطه و تولید محتوا محدود به یک نفر نیست. سیستمی به نام «کوکو» داشتیم که سیستم «یادگیری پشتیبانی رایانه» (computer support learning) بود. من بهعنوان پداگوژیست یا متخصص آموزش عضو سیستم بودم، تکنولوژیست و پزشک هم در گروه حضور داشتند و با همدیگر برای تولید محتوا تلاش میکردیم، در چنین شرایطی محتوایی که در علوم پزشکی تولید میشود، با محتوای زیستشناسی، علوم پایه، علوم انسانی و فنی و مهندسی بسیار متفاوت است.
فردی که قصد تولید محتوا برای علوم انسانی را دارد، باید در این حوزه کار کرده باشد، طراحی آموزشی بداند و در عین حال در حوزه فناوری اطلاعات فعالیت کرده باشد. امروز دیگر بیشتر رشتهها «بین رشتهای» (Interdisciplinary) هستند، یعنی هرچه جلوتر میرویم، رشتههای بین رشتهای و فرارشتهای گسترش مییابند. دیگر رشتههای حوزههای عمومی (generic) و معمولی کمتر میبینیم، بههمین دلیل نمیتوان محتواهای یکسانی تولید کرد.
شیوه فعلی فقط حوزههای مکمل را پوشش میدهد و یکسری کمککننده تربیت میکند، در حالی که در کشورهای دیگر، اینگونه نیست. فعالیتهایی که در ایران انجام میشود «مجازی» (virtual) نبوده و به اشتباه «آموزش مجازی» خوانده میشود. وقتی از آموزش الکترونیکی برای حوزههای مکمل استفاده میکنیم؛ باید بدانیم آموزش مجازی در «محیط مجازی» صورت میگیرد.
باید بهشدت روی متدهای تدریس کار کنیم
* آموزش مجازی در محیط مجازی دقیقاً چگونه باید صورت بگیرد؟
باید در حوزه انیمیشن و محیطهای (3D) بهقدری قوی باشیم که وقتی دانشجو وارد محیط مجازی میشود، کاربرمحوری محیط، قدرتمند و سیستماتیک باشد. اتمسفر محیطی آموزش الکترونیکی بسیار مهم است و فضاسازی لازم باید صورت بگیرد که البته نیازمند صرف هزینه است. یکی از شرکتهای آموزشی برای ساخت یک دقیقه انیمیشن، حداقل پنج میلیون تومان هزینه میکند. اکنون سؤال این است ما تا چه اندازه برای آموزش مجازی در کشور هزینه میکنیم؟
از طرفی رویکرد «تدریس» ما چگونه است؟ در خارج از کشور، معلم دیگر بهعنوان «مربی» (coach) استفاده میشود. معلم دیگر حتی «تأمینکننده» (provider) هم نیست؛ بلکه صرفاً دانشجو را در سیستم، «دستکاری» (Manipulate) کرده و به یاددهی و یادگیری کمک میکند. او در واقع تسهیلگر است؛ چون در آموزش مجازی دیگر آموزش بهصورت چهره به چهره صورت نمیگیرد؛ پس وقتی استاد به دانشجو دسترسی ندارد، باید آموزش را بهنحوی فرابگیرد که در حکم مربی باشد و هنگامی که بالای سر شاگردان نیست، آنها همچنان بتوانند فعالیت باکیفیت داشته باشند.
روی متدهای تدریس نیز باید بهشدت کار کنیم. البته موضوع دیگری بر فعالیتهای ما در حوزه سیاستگذاری، سایه انداخته است؛ بهطور مثال دوره آنلاینی برگزار میشود که حالت بیزینسی دارد. اگر آموزش به تجارت تبدیل شود، صرفاً دورهای برگزار و برندی تولید میشود، یکسری افراد در کلاسها شرکت کرده و مدرک نیز دریافت میکنند. ممکن است متولیان آموزشی نیز این مدارک را تأیید کنند؛ اما بعد از مدتی مشخص میشود مدارکی بدون محتوا تحویل دادهایم.
میتوان به «دانشگاههای باز» (Open University) اشاره کرد که در دنیا شکل گرفت؛ اما به شکست منجر شد. این برآوردی است که در سیستمهای «آموزش الکترونیکی» (e-learning) انجام شده است. جهان تا سال 2003 بهدنبال زرق و برقدار کردن ارائهدهندگان دورههای آموزش الکترونیکی رفت؛ اما درونشان خالی بود؛ مثل بنز آخرین سیستمی با موتور پیکان. اکنون چنین وضعیتی برای ما وجود دارد. باید بین دانشجویان، استادان و سیاستگذاران فرهنگسازی کنیم و رویکردهای علمی و آکادمیک خود را تغییر دهیم. منظور فقط آموزش نحوه شرکت در دورههای مجازی نیست؛ آموزش الکترونیکی، بحث بین رشتهای و ترکیبی است و نیاز دارد گروهی از افراد با تخصصهای مختلف روی «محتوا» (content) کار کنند.
از زمانی که به ایران برگشتم تلاش کردم چنین اتفاقی بیفتد؛ اما متأسفانه تا زمانی که بحران پیش نیاید، تمرکز و توجه جدی را شاهد نیستیم. کرونا باعث شد حداقل حالا به فکر آموزش مجازی بیفتند؛ اما معتقدم بعد از مدتی باز هم فراموش خواهد شد! چون فرهنگ آموزش الکترونیکی در ایران وجود ندارد و همانطور که گفتم در خوشبینانهترین حالت 10 سال زمان نیاز است تا چنین سیستمی در کشورمان بهطور جدی دنبال شود.
انتهای پیام/