گروه دانشگاه ایسکانیوز، در یک سیستم آموزشیِ صحیح و پیشرفته در ۱۰ سال ابتدایی آموزش کودکان هیچگونه امتحان و نمرهای وجود ندارد و کودکان از بدو ورود به مدرسه با آموزشهای عملی و کارگاهی، نحوه صحیح زندگی کردن را می آموزند و در کنار آن به امور درسی خود نیز که همان حروف الفبا و حساب کردن است میپردازند.
به تدریج که کودک بزرگتر میشود، کتابهای دیگر و مباحث درسی جدید متناسب با سن و سال وی به امور آموزشیاش افزوده شده و سعی میشود کودک را برای ورود به اجتماع و یک زندگی اجتماعی بر پایه اصول و قواعد صحیح آماده کنند. گرفتن امتحانهای پی در پی و الزام کودکان به نوشتن مشق در خانه و همچنین نشاندن آنها بر روی نیمکتهای چوبی به مدت ۵ تا ۶ ساعت در روز بیشتر از آنکه نقش مدارس را بهعنوان یک مرکز آموزشی و تربیتی در ذهن کودکان تداعی کند؛ نشانگر یک محیط خشط نظامی و پادگانی بوده که همواره کودکان را وادار به پیروی از هنجارهایی میکند که پیشتر با آنها غالباً بیگانه بوده و در چنین سنی نیز نیاز چندانی به آن ندارند.
واقعیت این است که نظام آموزشی حاکم بر کشور بدون اینکه ساختار آموزشی و محتوای کتب درسی را کمترین تغییری دهد به یک باره فقط چیزی به اسم نمره را از دوره ابتدایی حذف کرده و بهجای آن کلماتی همچون خوب، بسیار خوب و... را جایگزین کرده است. حتی معلمانی که مجری برنامه های آموزشی ارائه شده توسط این سیستم هستند نیز نتوانستهاند واقعیت نظام توصیفی را درک کرده و همچنان طبق روال گذشته عمل کرده و صرفاً بجای عدد و نمره یک سری کلمات را جایگزین کردهاند. یعنی پس از گرفتن امتحان از کودکان، با ارزشیابی عدد و نمره، برگههای امتحانی را تصحیح کرده و سپس بجای مثلا نمره ۱۹ کلمه بسیار خوب را بهصورت جایگزین مینویسند. حتی زمانی که اولیا نیز به آنها مراجعه میکنند با تبدیل این کلمات توصیفی به نمرات قابل درک، والدین را متوجه سطح درسی بچه هایشان میکنند.
وقتی سیستم همان سیستم گذشته بوده و فقط اسم و پوسته ظاهری آن تغییر کرده است، نه تنها روند مثبتی در آموزش و تربیت کودکان در پیش گرفته نشده است؛ بلکه کار معلمان را نیز بیش از پیش سختتر کرده و کاغذ بازی و بخشنامه بازی را به حجم کار آنها اضافه کرده است که امری بیهوده، وقت گیر و طاقت فرساست.
در هر سیستمی اگر خود سیستم به درستی اصلاح نشود، هر اقدامی با آن سیستم انجام دهید و هر برنامهای برای آن طرح ریزی کنید، بهجز کاغذ بازی و اتلاف وقت و انرژی نتیجه مثبت دیگری نخواهد داشت و مثل درخت کریسمس فقط یک سری تزئینات به آن افزوده و شاخ و برگ آن را طبق سلیقه خود قیچی و هرس میکنیم. در حالی که خودِ درخت نه ریشهای دارد که آن را سرپا نگه دارد و نه جانی که این همه زحمت را بهصورت پایدار در خود حفظ کند.
ارزشیابی توصیفی برای یک سیستم توصیفی طراحی شده است و در چنین سیستمی قادر است نتایج مطلوب مورد نظر را ارائه کند. نمیتوان قبل از آنکه بستر لازم برای توصیفی شدن را فراهم کرده باشیم به یک باره با چکمه وارد ارزشیابی توصیفی شده و انتظار هم داشته باشیم که نتایج مثبت مورد نظرمان را نیز از آن کسب کنیم.
در ایران نه سیستم یک سیستم توصیفی است، نه معلمانی که در این سیستم هستند، برای کار توصیفی آماده شدهاند و نه جامعه اصلا میداند که سیستم توصیفی چیست و چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
ما هنوز همان نظام عدد و نمره و امتحان را داریم و فقط در دوره ابتدایی اعداد را حذف کرده و یک سری کلمات را جایگزین آن کردهایم. در نتیجه هر تلاشی هم که در این نظام آموزشی بکنیم، آب در هاون کوبیدن است. در مدارس همچنان از کودکان میخواهند که در خانه مشق بنویسند، درس بخوانند، حفظ کنند و به مدرسه آمده؛ امتحان دهند و آنچه حفظ کردهاند را در یک برگه امتحانی به معلمان خود تحویل دهند. حتی گاها دیده میشود تعدادی از معلمان، همچنان سیستم عدد و نمرهی خود را دارند و فقط برای اینکه نظر ادارات آموزش و پرورش را جلب کنند و مورد اعتراض کارشناسان ارزشیابی ادارات قرار نگیرند؛ کارنامههای بچهها را بصورت توصیفی صادر و ثبت میکنند. البته کار این معلمان اصلا غلط نیست و برای چنین نظام آموزشیای چنین فرایندی درستتر است.
بیچاره کودکانی که در چنین نظام آموزشیای در حال تحصیل بوده و قرار است نسل آینده ساز این مملکت شوند. و بیچاره آیندهای که قرار است توسط این نسل رقم بخورد..
معلم و فعال مدنی*
انتهای پیام/