جای خالی سینما و رئالیسم اسلامی آوینی در کتاب/ ماجرای ناتمام فکر آوینی

گفتمان غالب این کتاب ضدیت مرحوم شهید آوینی با غرب است؛ اما اگر به ترسیم تمامیت نظام اندیشه او وفادار باشیم، باید بگوییم که او ستایش‌گر سینمای جان فورد آمریکایی و آلفرد هیچکاک انگلیسی بود. سینمای آوینی و رئالیسم اسلامی او، پازل خالی کتاب «ماجرای فکر آوینی» است. اگر قرار بود به صورت تفصیلی دیدگاه وی مطرح شود، نظرات سینمایی آوینی با آرای به ظاهر غرب­‌ستیزانه وی در تقابل قرار می‌­گرفت و دیگر نمی‌­شد از او قدیسی معصوم ساخت.

ایسکانیوز- گروه فرهنگی - داود طالقانی: انتشارات­‌ بزرگ و دانشگاه‌‌های سرشناس جهان مجموعه‌­های متنوعی در باب معرفی افکار و سرگذشت‌­­نامه‌­های اندیشه‌­ای متفکران بزرگ در قالب کتاب به چاپ رسانده‌­اند. ویژگی مهم این کتاب‌­ها مانند مجموعه‌­های a very short introduction آکسفورد، the cambridge companion to و هندبوک‌­های راتلج در این است که اندیشه اندیشمندان را به مثابه تمامیتی که تمام ابعاد را در بر می‌­گیرد، به مخاطب عرضه می­‌کند. منطق حکم می‌­کند که تمامیت اندیشه هر اندیشمندی و نظام فکری او دارای تناقضاتی نیز هست؛ زیرا انسان مجموعه‌­ای از شورهای متناقض است. در جهان انسانی متفکری را نمی‌­توان یافت که آرایی ضد مدعایی از طرف خود مطرح نکرده باشد. کتابی که قصد روایت ماجراهای فکری را دارد، می‌­بایست به این تناقضات نیز رسیدگی کند. از این حیث، «ماجرای فکر آوینی» آن کتابی نیست که تمامیت اندیشه مرحوم شهید مرتضی آوینی را ارائه کرده باشد. بررسی مثال­‌های زیر به عنوان مشت نمونه خرواری است که اگر قرار بود نظام فکری آوینی طراحی شود، این اشکالات پدید نمی­‌آمد.

رویکرد کلی کتاب و دفاع تمام جانبه نویسنده از آرای مرحوم شهید آوینی این گمان را برمی‌­انگیزد که کتاب حاضر قصد قدیس‌­سازی و مسدود کردن راه نقد اندیشه آوینی (و نه شخصیت او) را دارد. طبق ادعای نویسنده (ص 8) در این کتاب مباحث فلسفی مرحوم شهید آوینی مطرح نشده و بیشتر مثال‌­ها مد نظر بوده است. اولا در طراحی سامان اندیشه هر اندیشمندی و همین­طور مرحوم شهید آوینی، اصل و امهات بحث همان بررسی انتقادی هستی­‌شناسی، معرفت­‌شناسی، انسان­‌شناسی و روش­‌شناسی در نزد آوینی است که طبق گفته مولف به دلیل ثقالت مساله اصلی نبوده است.

ثانیا، مثال رهزن اندیشه است و اتفاقا مثال‌های مطرح شده که توسط مولف و نه مرحوم شهید آوینی در کتاب آمده، می‌­تواند قابل مناقشه باشد. دکتر وحید یامین‌­پور مدعی است (ص 19) که ذات تفکر مدرن شکاک و سخت‌­باور است. در صورت آشنایی با تاریخ فلسفه غرب، می‌دانیم که اوج تفکر متافیزیکی، هگل است و این فیلسوف آلمانی در همان ابتدای کتاب عظیم پدیدارشناسی روح شکاکیت را به عنوان سطح بسیطی از اندیشه نقد و از آن رد می‌­شود. این گزاره مطرح شده توسط نویسنده خالی از اشکال نیست که بزرگ­ترین فلاسفه قرون وسطی کسانی‌­اند که خود را شاگردان ابن­‌رشد و ابن‌­سینا دانسته‌­اند. (ص 23) باید یادآوری کرد که در نیمه دوم قرون وسطی بود که جنبش ارسطو­گرایی آغاز شد و متالهان مسیحی برای فهم ارسطو به سراغ ابن‌‌رشد و ابن‌­سینا رفتند، اما در نیمه اول قرون وسطی شاهد سنت آگوستینوس، بزرگ­ترین فیلسوف هزار سال قرون وسطی هستیم، که ردی از تاثیر و تاثرات ارسطوگرایی قرون وسطایی‌ها و تبعا ارجاع به ابن‌سینا و ابن‌­رشد وجود ندارد. از بحث‌­های چالشی کتاب، تماما مدرن شدن یا نشدن ما ایرانیان است (ص23) و دکتر یامین­‌پور معتقد است که ما هنوز به طور کامل مدرن نشده‌­ایم. البته خود ایشان این نکته را ذکر می­‌کنند که ما از تکنولوژی استفاده می­‌کنیم، اما این اصل فلسفی اساس فلسفه معاصر است که اعتقاد به شی التزام به لوازم آن را نیز در پی دارد. وقتی از تکنولوژی استفاده می‌­کنیم، تماما مدرن شده‌ایم؛ زیرا به لوازمش نیز پابند شده‌­ایم.

در کتاب «ماجرای فکر آوینی» با تمجیدی از سید جمال‌­الدین اسدآبادی روبه‌رو می‌­شویم (ص 29) که از پیشتازان احیای تفکر دینی بود. این مورد دقیقا از همان مثال­‌های رهزن اندیشه است که اصلیت پیدا کرده. بر اساس اسناد تاریخی، سید جمال‌­الدین اسدآبادی قصد ورود خبرگزاری رویترز به ایران را داشت و به همین جهت با ملا علی کنی درگیر شد. اسدآبادی را از لژ فراماسونری انگلیس اخراج کردند؛ زیرا به خدا اعتقادی نداشت و به همین خاطر به عضویت لژ فراماسونری فرانسه درآمد که با خداناباوری مشکلی نداشتند. ضمن این که روایت‌‌هایی نیز وجود دارد که ناصرالدین شاه مجبور شد دستور بدهد که او را عریان در شهر بچرخانند و از کشور اخراج کنند که در نهایت نیز در عثمانی اعدام شد. دلیلی وجود ندارد که برای تایید سخن از چهره­‌ای مخدوش استفاده شود که اصلا ربطی به آوینی و پروژه‌­اش نیز ندارد. نویسنده برای تایید گزاره دیگر خود، به فیلم تاریخی ارجاع می‌‌دهد! (ص 30) فیلم‌­ها در استفاده‌­های تاریخی کمترین اعتبار را دارند؛ زیرا ساخته و پرداخته عصر معاصر هستند. بحث دیگر اطلاق صفت پارتیزانی عمل کردن به مرحوم شهید آوینی است. (ص 41) که به جای این که تعریف باشد، ضدتعریف محسوب می‌­شود. کسی که نظام فکری دارد، با طمانینه و دقت نقد می­‌نویسد تا بتواند جایگاه مساله مذکور را در نظام فکری خود بیابد. متاسفانه در این کتاب معنای سوبژکتیویست نیز به غلط تعریف شده است. (ص 60) در مرام و مسلک اندیشه و اندیشه‌­پژوهی نیست که از مفاهیم به عنوان چماق استفاده شود. ضمن این که متافیزیک شش ویژگی دارد و سوبژکتیویته، اومانیته و درون­‌ماندگاری جزو خصلت­‌های آن هستند، ویژگی­‌هایی که اعم از فلسفه غرب و فلسفه اسلامی است. ادعای مطرح شده دیگر در کتاب (ص 64) این است که نهیلیسم محصول نشناختن و انکار باطن عالم است. آباء اندیشه مدرن یعنی اسپینوزا، کانت و هگل چنین انکاری در آثارشان یافت نمی‌­شود و جریان رومانتیسیسم دینی و عرفای آلمانی مانند یاکوبی و برادران اشلگل نیز خلاف این ادعا را صورت­‌بندی کرده­‌اند. این تصور عامه نیز وجود دارد که نیچه و داستایوفسکی را نهیلیست معرفی می­‌کند، غافل از این که اگر کسی مواجهه اولیه با آثار ایشان داشته باشد، متوجه خواهد شد که آنان خود منتقد و ترسیم‌­کننده وضعیت نهیلیسمی هستند که توسط نظام بازار آزاد به وجود آمده است. هم­چنین باید یادآور شد که معنای درست نهیلیسم معنازدایی است و اتفاقا فیلسوفان مدرن یاد شده خود مخالف پروژه معنازدایی هستند. فریبی نیز در این کتاب وجود دارد که تمامیتی برای غرب فرض می­‌کند. (ص 70) تاریخ­‌دان‌­های اروپامحور چنین انگاره­‌ای را ساختند و پساساختارگراها به واسازی آن اقدام نمودند و آن را باطل کردند. می‌­توان در این زمینه به مقاله غرب و دیگران استوارت هال اشاره کرد. هر چند ما هنوز در ایران مشاهده می­‌کنیم که کسانی از غرب به عنوان اروپای شرقی، اروپای غربی، شمال قاره آمریکا و استرالیا استفاده می‌­کنند، در صورتی که این مفاهیم سال­‌هاست تحت تاثیر مطالعات پسااستعماری منسوخ شده­‌اند.

ادعای عجیب دیگر در کتاب این است که نقاشی­‌های قهوه­‌خانه‌­ای برای زیبایی کشیده نشده­‌اند و ظاهری زیبا ندارند. (ص 71) تاریخ پرده‌‌خوانی به ما نشان می‌­دهد که این سبک از نقاشی وطنی نیز تحت تاثیر ذائقه زمانه و ذوق زیبایی­‌شناسی جامعه پدید آمده و تاریخ اجتماعی هنر نیز همین مطلب را تایید می‌­کند. نمونه چنین موردی را در موزه هنرهای معاصر می­‌توان یافت که سیاست چگونه زیبایی می‌­سازد و به ایدئولوژی زیبایی‌­شناختی بدل می‌­شود. از بحث­‌های جذاب مرحوم شهید آوینی که در کتاب نیز به آن پرداخته شده، انتقادهای ایشان و رجوع­شان به ادبیات انتقادی است. (ص 92) هر خواننده آگاهی که این آثار که شامل تهوع، کرگدن، کوری، صد سال تنهایی، مسخ، بیگانه و... را بخواند، با آن­ها احساس غریبگی نخواهد کرد؛ زیرا شرح حالی که در این آثار روایت می‌­شود، شرح حال ما نیز هست، چون ما مدرن شده‌­ایم اما هنوز نویسنده کتاب در تلاش است که یک دوگانه ساخته شده به نام ما و غرب را در کتاب حفظ کند. در کتاب با بحث‌­هایی مواجه می‌‌شویم که هیچ ربطی به مرحوم شهید آوینی و پروژه فکری ایشان ندارد. این که در دولت خاتمی می­‌خواستند یک شبه قم را واتیکان کرده و ساحت دین را از ساحت سیاست جدا کنند. دکتر ابراهیم فیاض چند سالی است که در محافل دانشگاهی، حوزوی و عرصه عمومی این بحث را مطرح کرده است که خود مذهبی‌­ها با متمرکز کردن نهاد دین و روحانیت در شهر قم، دست به واتیکانیزه کردن آن زده‌­اند. اساسا پروژه سکولاریسم نه از سوی لاقیدها بلکه از سوی متدینین (هم در غرب و هم در ایران) آغاز شده است. مثل خیابان ایران، مدارس غیرانتفاعی مذهبی و اسنپ مذهبی­‌ها که خود مولف کتاب از این ایده شبه‌­سکولار نیز حمایت کرده است. در کتاب می­‌خوانیم که مدرنیته مسیحیت را تغییر داد (ص 101) اتفاقا دیدگاه­‌هایی وجود دارد که ناظر به ریشه­‌های الهیاتی مدرنیته است. ضمن آن که آباء کلیسا بنیان­گذار مدرنیته فلورانسی بودند و پروتستانتیسم لوتری و کالونی بنیاد سرمایه­‌داری را تاسیس کرد. فقط مسیحیت نیست که با سرمایه‌­داری کنار آمده، مقدس­‌مآب‌­ها و خطیبانی مانند علیرضا پناهیان نیز آگاهانه و ناخودآگاه سرمایه­‌داری اسلامی را تجویز می‌­کنند. متاسفانه در کتاب مطرح شده است که تمام علم غربی، علم تجربی است (ص 104) اما این طور نیست. گروه­‌های فکری قدرتمندی مانند قاره‌­ای­‌ها با علم تجربی موضع دارند.

در کتاب «ماجرای فکر آوینی» فلسفه تاریخ آگوست کنت به عنوان تاریخ بشر از نگاه غرب مطرح شده است. (ص 105) اما تمام پروژه تاریخ‌انگاری غرب که توسط آگوست کنت مطرح نشده است و اتفاقا کنت چهره چندان معروفی نیز در این زمینه به حساب نمی­‌آید. هگل، هردر، مارکس، ویکو و ویتگوفوگل نیز تاریخ ادوار بشر را نوشته‌­اند که اتفاقا در تخالف با دیدگاه آگوست کنت است. در بخش مصاحبه (ص 213) نیز دیدگاه منسوب به هگل درباره مرگ هنر نیز مطرح می‌­شود که بحث ارائه شده نادقیق است. هگل ادعا نمی­‌کند که در دوران مدرن کل هنر مطلقا به پایان می‌­رسد یا می‌­میرد، بلکه از دیدگاه او، هنر اکنون نسبت به نقشی که در یونان باستان یا در قرون وسطی داشت، به شکل محدودتری ایفای نقش می­‌کند. گفتمان غالب این کتاب این است که مرحوم شهید آوینی با غرب ضدیت داشت، اما اگر به ترسیم تمامیت نظام اندیشه او وفادار باشیم، باید بگوییم که او ستایش­‌گر سینمای جان فورد آمریکایی و آلفرد هیچکاک انگلیسی بود. سینمای آوینی و رئالیسم اسلامی او، پازل خالی کتاب «ماجرای فکر آوینی» است. اگر قرار بود به صورت تفصیلی دیدگاه وی مطرح شود، نظرات سینمایی آوینی با آراء به ظاهر غرب­‌ستیزانه وی در تقابل قرار می‌­گرفت و دیگر نمی‌­شد از او قدیسی معصوم ساخت.

نقدی مشترک به مرحوم شهید آوینی و آقای وحید یامین‌­پور نیز وارد است که میان سرمایه‌­داری و مدرنیته ناب تفاوت و تفکیکی قائل نمی‌شوند، در صورتی که تمام همَ و غم متفکران کلاسیک این بود که نشان بدهند که مدرنیته ناب چگونه به سرمایه­‌داری آلوده شد. از نقاط مبهم این کتاب آن است که در نهایت تعریف منسجم و تدقیق شده مرحوم شهید آوینی از مفاهیم و مقولاتی مانند آزادی، عدالت، سبک زندگی، توسعه، زیبایی و... چیست؟

یک فرایند احاله معنا نیز در کتاب رخ داده است. نویسنده ترجیح داده است که در جاهایی از کتاب اصلا به بحث مد نظر مرحوم شهید آوینی نپرداخته و دیدگاه­‌های حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیت‌الله خامنه‌­ای رهبر معظم انقلاب را قرائت کند. گویی که مولف از بیان دیدگاه‌­های تناقض­‌آمیز آوینی طفره رفته است. منابع افکار و اندیشه آوینی نیز به صورت تمام و کمال معرفی نشده است. مرحوم شهید آوینی به شدت تحت تاثیر نظریه انتقادی و مکتب فراکنفورت بود و اگر آن­ها نبودند و آثارشان خوانده نمی‌­شد، بحث­‌های مرحوم شهید آوینی درباره سبک زندگی، توسعه و مطالعات مصرف مطرح نمی‌­شد. نویسنده ترجیح داده است که جایگاه پایینی به این تاثیرات بدهد و از آن بگذرد. ضمن این که مرحوم شهید آوینی تحت تاثیر مارتین هایدگر و گئورگ لوکاچ نیز بود. باید متذکر شد که این کتاب، معرفی آوینی نیست، معرفی آن آوینی­‌ای است که آقای وحید یامین­‌پور می‌­خواهد نشان بدهد. برساخت و بازسازی آوینی رهزن است و می‌­تواند به ایماژ­سازی­‌های ناروا و غیرمعتبر ختم شود. هنوز هم شناخت بی‌­واسطه از آوینی راهگشا است.

انتهای پیام/

کد خبر: 1065550

وب گردی

وب گردی