هادی شاه مرادی- ایسکانیوز
در روزهای تعطیلی فوتبال و در حالی که باشگاه استقلال مدت کمی از انتخاب مدیرعامل جدیدش میگذرد، یک حاشیه دنباله دار برای این تیم به وجود آمده که بیشتر رنگ و بوی توطئه دارد. توطئهای هدفمند با مسیریابی حساب شده!
احمد سعادتمند روز 11 فروردین 1399 به صورت رسمی مدیرعامل استقلال شد و نخستین وعده اش پرداخت بخشی از دستمزد بازیکنان این تیم تا پایان همان ماه بود. وعده ای که تحقق نیافت و در ادامه همین موضوع به یک چالش عجیب تبدیل شد.
اولین معترض این ماجرا فرشید اسماعیلی بود. هافبک استقلال درست یک روز پس از پایان موعد وعده مذکور، روز اول اردیبهشت در مصاحبه ای با بیان اینکه "گوش بازیکنان تیم از این وعده و وعیدها پر است" به بدعهدی سعادتمند حمله کرد و با ضروری خواندن جلسه با بازیکنان نسبت به دیدار با پیشکسوتان، آقای مدیرعامل را مورد انتقاد قرار داد.
در ادامه نیز به واسطه جدال رسانه ای که بین پیشکسوتان باشگاه و فرشید اسماعیلی رخ داده بود، برخی بازیکنان مثل وریا غفوری، سیدحسین حسینی و روزبه چشمی به حمایت از هم تیمی خود پرداخته و اعلام کردند صحبت های اسماعیلی حرف دل همه بازیکنان استقلال است.
دیگر حاشیه جدی این چند روز آبیها به بحث پرداخت طلب میلیچ و دیاباته برمیگردد. مدیرعامل استقلال قبل از بررسی صحت و سقم ادعای ایمان ابرا، از طریق سایت رسمی باشگاه از او تشکر کرد و بعدا مشخص شد نه تنها پولی به حساب دو بازیکن خارجی تیم واریز نشده، بلکه برای دومین مرتبه توسط این شخص خارج نشین، سر استقلال کلاه رفته است. چرا که ابرا پیش از این نیز و در زمان مدیریت خطیر نسبت به پرداخت بدهی استقلال به تیام و جباروف همین سناریو را انجام داده بود که ظاهرا برای مدیران بعدی باشگاه درس عبرت نشد!
نتیجه تمام این رخدادها به بدترین اتفاق ممکن منجر شد؛ استوری مشترک بازیکنان استقلال خطاب به وزیر ورزش و علیه احمد سعادتمند.
حالا که بازیکنان از عملکرد مدیرعامل باشگاهشان گله دارند، بدترین راه ممکن برای مطرح کردنش را انتخاب کرده اند. چرا که این اقدام نه تنها به حل مشکلات باشگاه و بازیکنان کمکی نخواهد کرد، بلکه به یک سوژه داغ و باب میل کسانی تبدیل شده که از ضربه زدن به استقلال خوشحال میشوند.
البته به این نکته هم باید اذعان داشت که طبیعتا پرداخت به موقع دستمزد، حق هر بازیکنی است اما سوالی که باید شاگردان فرهاد مجیدی به آن پاسخ دهند این است که "هدفشان از انتخاب استقلال چه بوده است؟ کسب پول و شهرت یا عشق به تیم دوران کودکی؟"
نکته مهمتر که باید به آن اشاره نمود این است که در کل این حواشی یک برنامه ریزی، طراحی و اجرای منظم دیده میشود. پروسه ای حساب شده که بیشتر از جنجال، به یک دسیسه هدفمند شباهت دارد. دسیسهای که متاسفانه توانسته بازیکنان و طیفی از هواداران استقلال را با خود همراه سازد.
عدم تحقق وعده سعادتمند، کلاهی که برای دومین بار توسط ابرا سر استقلال رفت و استوری مشترک بازیکنان در کنار مطالب جهت دار برخی کانالها و پیجهای هواداری، گویای این است که این روزها باید منتظر یک گل به خودی بدموقع در زمین استقلال باشیم. اتفاقی که اگر رخ دهد تنها دستاوردش نه فقط بازگشت استقلال به بحرانهای قبلی، که چه بسا با تبعات بدتر خواهد بود چرا که باید بدهی های سنگین و سرسام آوری را جدی گرفت که بدون حضور یک مدیر مناسب میتواند باشگاه را تا آستانه انحلال پیش ببرد.