تیشه برانکو بر امپراتوری خویش‌ساخته

حالا کار رسیده به جایی که هواداران پرسپولیس باید بترسند از اینکه برانکو و شکایتش، شش امتیاز از آنها کم کند. خنده‌دار نیست؟

امیر کریمی/مربی و تحلیلگر فوتبال
اصلا انگار ناف تیم ها و هواداران ایرانی را به فیفا با هراس از نام آن پیوند داده اند، شبی نیست که سر بر بالین گذاشته شود و صبح اخباری همه تاریک و ترسناک در مورد فوتبال ما به گوش نرسد، از تیم ملی بگیر تا تیم های لیگ برتر تا دسته یکی هایی همچون ملوان که یا تهدید به کسر امتیاز می شوند یا سقوط به دسته پایین تر یا احیانا محروم از چند دریچه نقل و انتقالات؟!
دقیقا سوغات مدیران دولتی و مصرف گرای فوتبال برای این ورزش همین جرایم هست و لاغیر، از قضا توبه ای هم در کار نیست و این داستان ادامه دارد.
خارج از تعصب رنگی و باشگاهی آرزو به دل ماندیم یک روز از خبر پیروزی یک پرونده فوتبالی ایرانی در فیفا و مجامع ذی صلاح به نفع یکی از تیم های ایرانی بشنویم که برای ما فتح الفتوح حساب می شود و اهلا من العسل و کلی صفا خواهیم کرد، داستان غم انگیزی شده این فیفا و پرونده های ما، اصلا ظاهرا خود فیفا هم کم کم آلرژی پیدا کرده با نام فوتبال ما.
پرسپولیس و فیفا
ماجرای پرسپولیس و فیفا به سالیان دور بر می گردد تا آنجا که ذهن یاری می کند چند کارگر پانامایی را در زمان تصدی گری سلطان می‌خواستند به تیم قالب کنند که با هوشیاری بزرگترهای آن زمان تیم نتوانستند و نشد و شکایت و شکایت کشی به راه افتاد. بعد آن کم نبود بازیکن خارجی که یا بازی نکرده بود ولی کل طلب خود را می خواست یا بازی هم کرده و مثمر ثمر هم بود ولی او نیز کل طلب خود را می‌خواست. بگذریم از انبوه مربیانی که در فوتبال ما رفت آمد داشته‌اند و درگیر این نوع از پرونده ها شده اند.


ماجرایی که سر دراز دارد
اینکه از لحاظ مدیریت ورزش در فوتبال خیلی آرام آرام در حال پیمودن سیر ترقی هستیم آن هم نه از نوع علمی آن بلکه فقط با آزمون خطاهایی که در فوتبال ما در حال رخ دادن هست شکی نیست؛ اما چرا به همین اندک داشته ها نیز عمل نمی شود و درس از این همه سوخت دادن نمی گیریم؟ فرقی هم نمی کند کجای فوتبال ما یا باشگاهی ما کلا همه درگیر این سوءمدیریت شده اند حالا هر کدام به نوعی و به فراخور حال خود.


نمونه آن در همین چند سال اخیر طلب گابریل و نیلسون بازیکنان همین پرسپولیس پرداخت نشده و هر روز خبرهای جدیدی از پرونده های این دو به گوش می رسید و هنوز هم نمی دانیم و مطمئن نیستیم که چه شده و آیا مثلا پرونده های این دو که اتفاقا از خریدهای خارجی های خوب پرسپولیس بودند بسته شده؟ مشخص نیست.

اصلا باور کنید در همین داستان این فصل استوکس و پرسپولیس که انصافا استوکس بی مهری کرده و بی انضباطی، قطع به یقین با همه این تخطی ها باز هم بازنده فوتبال ما و باشگاه پرسپولیس در آینده نه چندان دورخواهد بود. اینکه مدیران وقت و بی وقت این تیم و فوتبال ما واقعا چه می کنند و چه در سر می پرورانند خب جای بسی تامل دارد که اولویت بندی مدیریت در یک باشگاه و فوتبال ورشکسته چیست؟ تنها موضوعی که مشخص هست اینکه، این داستان برای باشگاه‌های ما سر دراز دارد و حالا حالا جمع شدنی نیست، ریسمان پوسیده ای که یک سر آن به کجا وصل هست و سر دیگر به کدام ناکجا آباد مشخص نیست این همان کلاف سر درگم فوتبال ماست.


برانکو و پرسپولیس
انگار همین دیروز بود که هواداران پرسپولیس ناامید از هرچه مربی ایرانی امتحان پس داده چشم و دل به مردی از فرنگ دادند مردی که با ورودش به این تیم انقلابی در نتیجه گیری و فلسفه بازی تیم ایجاد کرد، هفت جام در سه سال قطعا نشان از لیاقت برانکو و تیمی که خود او ساخته بود داشت؛ چراکه او ویرانه ای را تحویل گرفته و در عوض وقت رفتن امپراتوری تحویل داده بود. بر عکس خیلی از تحلیل های سطحی که دائما در حال چسبانیدن فلان برچسب و داستان به موفقیت های تیم موفق هست، قطع به یقین نکته حائز اهمیت و قوت پرسپولیس سرمربی و کادر توانمند این تیم بودند که با شناخت مناسب از شرایط و داشته های خود حتی در زمان بسته بودن دریچه نقل انتقالات این تیم را روانه فینال باشگاه‌های آسیا کردند آن هم با دستانی خالی.

دوشنبه های موعود
ادله رفتن برانکو از ایران هیچوقت شفاف سازی نشد،اینکه چرا او از جیب خود پاداش به بازیکنان می داد و اینکه چرا حق و حقوق مربی قهرمان پرداخت نمی شد هم از عجایب مدیریت این ورزش و وزارت دوستان هست. اتفاقا در زمان فاصله رفتن برانکو از ایران، ایرج عرب دائما دوشنبه های موعود را مژده می داد و چمدان های پراز اسکناس برای پرداخت طلب او را نشان می داد.

دوشنبه هایی که اتفاقا پس داستان نافرجام عرب و پرسپولیس در تیم های دیگر و شرایط آنها هم موضوعیت پیدا کرد و اتفاقا به آن ادبیات قصار دیگری نظیر طلوع و غروب اضافه شد اما حاصل همه این تعابیر دست چرک بوده و نماز قضا نه برای پرسپولیس و برانکو بلکه برای همه فوتبال ما از ویلموتس و تیم ملی و حکایت عجیب استرا و استقلال، و نشان دارد از فوتبالی ورشکسته و بدتر از آن مدیریتی از هم گسیخته و ضعیف.


حکایت برانکو
اما داستان برانکو در حال حاضر داستانی عجیب می نماید،همان برانکو که یک روز دست از آستین درآورد و پرسپولیس را به عرش رساند حالا در مقابل این تیم ایستاده و سد راه تیم شده و حاضر به عقب نشینی و یا کنار کشیدن هم نیست.
برای پرسپولیسی که بعد از رفتن او به زعم اکثر کارشناسان باز هم از داشته های فنی و غیر فنی به جامانده از او بهره برده و با ده امتیاز اختلاف بالاتر از همه تیم ها ایستاده و با مشکل کرونا در ادامه مواجه شده و بازی کردن و نکردن از یک طرف و حالا مواجه شدن با خطر کسر امتیاز آن هم از جانب معمار بنا از طرف دیگر فقط می توان انتظار یک معجزه را داشت.
امروز و فرداهای مدیران برای پرداخت مطالبات کار را به بیخ رسانده و راه تنفس را برای این تیم بسته ، اینکه چرا در زمان عرب داستان جدایی پیش آمد و بعد از او با حضور انصاری فر انقدر زمان هدر شد و داستان شان برانکو و شان پرسپولیس در فیفا نیست بارها و بارها از لسان مدیرعامل شنیده شد به نتیجه نرسید و حالا در پی آن غریبه‌هایی به نام رسول پناه و هاشمی و بزرگواری به نام رغبتی و دوجای خالی در هیات مدیره که مطمئنا راه به جایی نخواهند برد و جوابگوی هیچ اتفاقی نخواهند بود .

سمبه پرزور
ظاهرا که سمبه برانکو و وکلایش پرزور هست که هیچ پیشنهادی از طرف پرسپولیس چه تقسیط چه تخفیف و چه پیشنهاد های دیگر را نپذیرفته و پرونده ظاهرا ارجاع به جایی شده که نباید می شد، کمیته انضباطی فیفا.
اما از ما می شنوید بدانید برانکو دلسرد و دل شکسته از آقایان خوش استقبال و بدبدرقه هست و حنای این مدیران برایش رنگی ندارد که به پیشنهادهای بزرگواران کلا نه می گوید. حالا باید نشست و دید که جریمه ای در آینده خیلی نزدیک انتظار این بار پرسپولیس را از فوتبال ما می کشد، و این دشنه یا تیشه ای که برانکو به جان این پرسپولیس می زند تا کجا فرو خواهد رفت و درد آن قابل تحمل خواهد بود ؟

کد خبر: 1068311

وب گردی

وب گردی