ایسکانیوز - گروه فرهنگی: این شبها مجموعههای تلویزیونی مختلفی از شبکههای سیما برای علاقهمندان به سریال پخش میشود. روزهداران از ساعتی قبل از افطار با مجموعه «پدر پسری» تا حوالی ساعت ۱۱ شب با مجموعه «زیرخاکی» میتوانند پای تلویزیونی بنشینند و سریال تماشا کنند. حالا که ماه مبارک رمضان از نیمه گذشته این سریالها هم از نیمه رد شده و میتوان قضاوت درستی نسبت به آنها داشت.
سریال «سرباز» ساخته هادی مقدمدوست اولین مجموعهای است که پس از اذان مغرب و بعد از پخش سخنرانی مذهبی از شبکه سه برای مخاطبان پخش میشود. مجموعهای که بازیگرانی مانند آرش مجیدی، رویا تیموریان، الیکا عبدالرزاقی، علی عامل هاشمی و ... در آن ایفای نقش کردهاند.
*آهسته و آهسته
این مجموعه تلویزیونی را باید از آن سریالهای با ضرباهنگ کند دانست. استفاده از راوی و مونولوگهای بسیار، موجب کاهش بیشتر سرعت کار شده و بیننده از همان قسمت اول با این ریتم آهسته مشکل پیدا کرد. ضرباهنگی که بازیها و اتفاقات سریال هم بر افت آن تاثیر میگذاشت. اتفاقی که حتی بعد از ۱۵ قسمت همچنان شاهد آن هستیم و سرعت کار افزایش نداشته و با همان سرعت آرام و تاحدودی نامطمئن به نیمه دوم خود نزدیک میشود. مقدمدوست که تجربه نگارش فیلمنامههایی با ریتم سریع و تند را داشته عجیب است چطور اینبار دست به چنین اثری زده و حوصله هر بینندهای را سر میبرد.
*قصهات را بگو...
یکی از اساسیترین سوالاتی که بعد از چند قسمت از سریال در ذهن هر بینندهای شکل میگیرد این است که قصه سرباز چیست؟ واقعا تا کنون از خودتان پرسیدهاید که مقدمدوست در حال روایت چه قصهای است؟ قرار است در انتها روایت کدام داستان را با سرباز تجربه کرده باشیم؟ رنج بردن از نبود قصه بلایی نیست که فقط «سرباز» با آن دست و پنجه نرم کند بلکه این معضل اساسی بسیاری از تولیدات تلویزیونی است که روشن نیست قصه کار چیست! حالا که حدود ۱۵ قسمت از این مجموعه از شبکه سوم سیما پخش شده این سوال به وجود میآید که قصه فیلم چیست؟ ماجرای عشق یلدا و یحیی قصه است؟ ماجرای بیماری مادر یحیی قصه است؟ نوسازی خانه کلنگی پدری یلدا قصه است؟ سربازی رفتن یحیی قصه سرباز است؟ با توجه به اینکه اسم سریال هم «سرباز» است به نظر میرسد که سربازی رفتن یحیی قرار است قصه این مجموعه باشد ولی خب با گذشت بیش از ۱۰ قسمت یحیی عازم میشود و چه ضرروتی داشت بیش از ۱۰ قسمت از سریال (حدود یک سوم) طی شود تا قصه تازه شروع شود؟ هرچند حالا هم که شروع شده اتفاقی نمیافتد و هنوز با اوجی روبهرو نشدهایم که بگوییم حالا قصه سرباز شروع شده است! در واقع باید به هادی مقدمدوست گفت آقای نویسنده و کارگرادن لطفا قصهات را بگو و انقدر حاشیه نرو!
فرم قصهگویی مقدمدوست هم با وجود اینکه تلاشی برای نوآورانه بودن است ولی در واقع سرپوشی برای ضعفهای داستانی اثر است که با کمک راوی خستهکننده و یکنواخت و سبک روایت داستان تلاش کرده دست خالی خود در قصه را مخفی کند که نه تنها موفق نبوده بلکه سبب شده عمق شکست او بیشتر شود.
*کاریکاتور سربازی
مضمون و درونمایه ماجرای بعدی است. ماجرای این فیلم درباره سربازی رفتن یک پزشک عمومی است. فیلمی که با مارکت یکی از یگانهای آموزش وظیفه تولید شده است. اما پرسشی بهوجود میآید که آن هم این است که واقعا آقای مقدمدوست خدمت سربازی انجام داده است؟ اغلب کسانی که صابون دوره آموزشی خدمت سربازی به تنشان خورده باشد میدانند آنچه این شبها از تلویزیون به عنوان روایت سربازی رفتن جوانهای ایرانی در حال پخش است هیچ نسبتی با واقعیت آن ندارد. میتوان گفت این سریال یک اثر سفارشی است ولی فرد سفارشگیرنده نتوانسته نسبت درستی بین امر واقع و سفارشدهنده خود برقرار کند و نتیجه چیزی است که این شبها از شبکه سوم سیما روی آنتن میرود. مصادیقی که درباره اعزام یحیی و شهاب و دوستانشان وجود دارد بسیار است که در این مقال جای طرح آنها نیست ولی آنچه در تلویزیون به نمایش در میآید کاریکاتوری است از خدمت سربازی که توسط مقدمدوست تولید شده است. شاید تنها شخصیتی که نسبت درستی با مخاطب دارد شخصیت شهاب باشد، آن هم به خاطر تردیدهایش در رفتن یا نرفتن و فرار کردن از اعزام باشد.
در مجموع «سرباز» هادی مقدمدوست اثری ناموفق است که میتوان آن را یک تجربه شکستخورده دانست. اثری که از حیث قصه و فرم تلاش داشته نوآورانه باشد ولی تبدیل به اثری کسل کننده و ناموفق شده و در مضمون نیز نمره قبولی کسب نمیکند.
انتهای پیام/