شلیک بی‌هدف یک خمپاره «صد روسی»!

کتاب «صد روسی» هدف و رویکرد روشنی ندارد و نمی‌توان گفت که نویسنده و راوی چه هدفی از انتشار این کتاب دنبال می‌کرده‌اند.

ایسکانیوز - گروه فرهنگی: «صد روسی» نام اثری است که میثم رشیدی مهرآبادی تدوین و تالف کرده است. اثری که در آن گوشه‌هایی از خاطرات جانباز عبدالعلی یزدانیار بازگو شده است. عنوان کتاب به قدر کافی جذاب و دعوت کننده است که بتواند هر مخاطبی را به سمت خود بکشاند. طرح جلد و حجم کتاب هم می‌تواند از عوامل تقویت کننده دعوتی که بالا حرفش بود باشد. در مجموع در اولین نگاه می‌خواهید این صد روسی را بخوانید تا ببینید راوی و مولف چه چیزی برای خواننده تدارک دیده‌اند.

کتاب با مقدمه راوی آغاز می‌شود. راوی در ابتدای کتاب نکاتی درباره خاطراتش می‌گوید و دلایلش برای مکتوب کردن خاطراتش را بازگو می‌کند. یکی از دلایلی که او برای بازگو کردن خاطراتش مطرح می‌کند استفاده جوانان از این خاطرات است. او حتی آن‌قدر ترغیب شده که بخواهد دیگر همرزمانش را برای نوشتن و گفتن از روزهای جبهه ترغیب کند. او در بخشی از مقدمه کتابش می‌گوید که برخی خاطرات را به خاطر ملاحظاتی بازگو نکرده و در واقع آنها را ناگفته باقی گذاشته است.

متن از حیث روانی و یکدستی متنی سالم است و خواننده بدون سکته می‌تواند با روایت یزدانیار همراه شود که این نشان از تسلط مولف بر کار دارد که توانسته اثری یکدست و منسجم از حیث نثر خلق کند. ولی از حیث روایت ما با روایت منسجم و یکپارچه‌ای روبه‌رو نیستیم که این هم به خاطر ملاحظه و شاید باید گفت محافظه‌کاری راوی است. راوی به دلایلی نه‌خیلی روشن و نامعلوم از گفتن بخش‌هایی از خاطرات و مشاهداتش سر باز زده و آنها را در زمره خاطرات ناگفته باقی گذاشته است. همین اتفاق سبب شده یکپارچگی متن از بین برود و با اثری تکه پاره روبه‌رو شویم که راوی بدون اشاره دقیق به زمان و فقط با بردن نام عملیات (برای خواننده‌ای که اطلاعات دقیقی از تاریخ عملیات‌ها ندارد ذکر کردن تاریخ حدودی اهمیت دارد و این بر عهده مولف کتاب است که آنها را در پاورقی ذکر کند) تکه‌هایی از خاطراتش را بیان می‌کند. خاطراتی که تصویری شفافی از نبرد و جنگ ارائه نمی‌کند و بیشتر به پشت جبهه و آماده‌سازی برای علمیات اشاره دارد.

حتی بخش‌هایی که راوی مشغول روایت روزمرگی‌های جبهه است تصویری از زیست و سبک زندگی رزمنده‌ها در خط و جبهه نشان نمی‌دهد بلکه تصاویر بدون جزئیات است و راوی بیشتر خودش را روایت کرده است تا مشاهداتش را! در واقع اگر بخواهیم روایت این کتاب را به چیزی تشبیه کنیم می‌توان گفت او در میان معرکه دوربین تلفن همراهش را روشن کرده و به جای اینکه لنز را به سمت معرکه بگیرد سمت خودش گرفته و به بینندگانش می‌‌گوید نگران نباشید من اینجا هستم و همه‌چیز را می‌بینم و هرچیزی را صاح باشد برایتان نقل می‌کنم. ما در روایت روزمره‌های رزمندگان دنبال تصویری هستیم که این کتاب آن تصویر را به خواننده نشان نمی‌دهد بلکه شاید باید گفت «صد روسی» یک کتاب در میان خیل کتب دفاع مقدس است که هدف انتشارشان روشن نیست و حتی بعید است در آینده کارکرد سندی و ارجاع متنی داشته باشد.

شاید باید این سوال را از مولف کتاب پرسید که هدف از انتشار و آماده‌سازی این کتاب چه بوده و قرار بوده جه مفهوم و تصویری از رزمندگان را با کمک «صد روسی» به خواننده منتقل کند؟ در پایان هم خواننده متوجه نمی‌شود ماجرا از چه قرار بود و راوی و مولف با چه رویکردی دست به تالیف و آماده سازی این کتاب زدند.

کتاب «صد روسی» را نشر شهید کاظمی منتشر کرده است.

انتهای پیام/

کد خبر: 1068831

وب گردی

وب گردی