وزارت آموزش و پرورش باید تبدیل به دغدغه‌ای ملی شود

مجلس و تمام ارکان نظام باید به وزارت آموزش و پرورش کمک کنند؛ زیرا اداره این وزارتخانه تنها از عهده یک وزیر بر نمی آید. وزارت آموزش و پرورش باید تبدیل به دغدغه‌ای ملی شود!

به گزارش گروه دانشگاه ایسکانیوز، اول از همه باید به این جمله فکر کرد که «آیا سیاست در آموزش و پرورش جایی دارد؟!» نظام آموزش و پرورش در کشور باید وظیفه آموزش نگرش‌ها، ارزش‌ها و مهارت‌ها را برعهده داشته باشد تا وسیله‌ای برای رشد فرهنگ عمومی جامعه در نظر گرفته شود؛ اما متاسفانه شرایط کنونی حاکم بر دستگاه تعلیم و تربیت آنچنان از هم گسیخته است که فکر، نگاه، تصمیم و اقدام با ویروس سیاست زدگی در آمیخته است!

هجوم شوم سیاست افسار گسیخته در دستگاه تعلیم و تربیت آنچنان بی‌نظمی گسترده‌ای به وجود آورده است که اصل موضوعیت تعلیم و تعلم با چالش‌های بنیادینی رو در رو گشته است. کمبود اعتبارات مالی، تمرکز گرایی و نادیده گرفتن اقتضائات، آرمان گرایی‌های غیر واقع بینانه نسبت به اسناد بالادستی و در نهایت سیاست غلط کالایی شدن آموزش!

چرا باید مدیر کل آموزش و پرورش یک استان اقدام به شکایت قضایی از منتقدان خود کند و به جای پاسخگویی مستدل و مستند، قلم‌ها را بشکند و صداها را خاموش کند؟ یا مثلا این درست است که معاونت پرورشی یک استان تنها به نشانه اعتراض و برای تاکید بر وعده‌های بر زمین مانده رئیس جمهور و در همراهی با مطالبه حامیان سیاست دولت از سمت خود استعفا دهد؟ یا اینکه مدیر یک مدرسه در یک استان به خاطر نشان دادن مخالفت خود با سیاست‌بازی‌های نظام آموزش و پرورش مدرسه را تعطیل کند؟

البته وقتی در اعتراض به دروغگوئی، آمارسازی، رانت، حیف و میل بودجه، فامیل بازی، معامله شرافت دانش آموزان توسط مدیر کلی که در راس امور آموزش و پرورش یک استان قرار دارد بارها توسط افراد قشرهای مختلف در همین فضا قلم فرسائی شده و کسی پاسخگو نیست، نمی‌توان از مدیر یک مدرسه چنین انتظاری داشت! در یک رسانه ملی و یک نظر سنجی، 70 درصد مردم یک استان وضعیت آموزش و پرورش استان را وخیم و به سمت پولی رفتن بیان کردند، اما کسی پاسخگو نشد!

سیاست‌زدگی آموزش و پرورش در ایران به ویژه در دو دهه اخیر یکی از پارامترهای اصلی در بروز پدیده اختلاس و سوء مدیریت‌ها در آموزش و پرورش است؛ چرا که امروزه ملاحظه می‌شود بزرگترین اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان سر می‌زند.

فکر می‌کنید فیش‌های حقوقی نجومی و درآمدهای هزار میلیاردی روسا و وزرای آموزش و پرورش از کجا آب می‌خورد؟ از همین سیاست کاری‌های پنهان و پشت پرده که کتب درسی را بی محتوا و خارج از حد وسع و توان ذهنی دانش آموزان می‌نگارند و دانش آموزان را وادار به شرکت در موسسات آموزشی خصوصی و کنکوری بدون هیچگونه احساس مبتنی بر وارد ساختن بار اضافی بر دوش خانواده‌های ایرانی کرده و فقط به فکر سود و منفعت جیب هایشان هستند.

کسی هم اعتراضی مبنی بر اینکه این پول‌ها چه می‌شود و توی جیب کدام نامروتی می‌رود نمی‌کند! شاید به خاطر همین سیاست کاری هاست که چندین سال است «کنکور» از نظام آموزشی ما حذف نمی‌شود و ما چه ساده لوحانه فکر می‌کنیم کنکور دادن به نفع خود دانش آموزان است و سطح سواد علمی آنها را مشخص می‌کند.

در استان آذربایجان شرقی در مجموع 19 نماینده در 13 حوزه به مجلس راه یافته‌اند که تا‌کنون 11 کرسی آن به اصولگرایان رسیده و تنها یک اصلاح طلب موفق به پیروزی شده است و چند تن از نمایندگان نیز معلم و از قشر فرهنگی هستند. با خروج معلمان از آموزش و پرورش و حضور آنان در پست‌های سیاسی به خصوص در وزارت کشور، شاهد برخی مشکلات در حوزه سیاسی و اداری کشور نیز شده‌ایم. مشکلاتی که ناشی از عدم آگاهی معلمان نسبت به مسائل و فرایندهای سیاسی و اداری وزارتخانه‌های دیگر و وزارت کشور است.

گذشته از این، در حال حاضر دیگر لازم نیست برای ارتقای شغلی در آموزش و پرورش مدرک لیسانس یا دکتری از دانشگاه‌های معتبر اخذ کنید بلکه شما می‌توانید به راحتی با در دست داشتن مدرک سیکل خود به علاوه یک عدد پارتی گردن کلفت، صاحب یک پست نان و آب دار و درجه یک در آموزش و پرورش بشوید و اصلا هم مهم نیست که حق فرد دیگری که رتبه علمی‌اش یقینا بالاتر از شماست، ضایع شود.

مدت هاست که آموزش و پرورش استان و نواحی ۵ گانه تبریز از فضایی ناشاد، سیاست‌زده و غیرتخصصی رنج می‌برند. تاخت و تاز نمایندگان استان و ناکارآمدی مدیرانی که تمام همّ و غمّ شان افزودن بر روزهای پشت میز نشینی خود بوده، حال آموزش و پرورش استان را بد کرده است. رانت‌های مدیریتی و سهم خواهی‌های نمایندگان استان از مدیریت‌های میانی و خرد سازمان آموزش و پرورش استان، کار را به جایی رسانده است که حد و قواره مدیران چه در سطح اداره کل و چه در سطح نواحی و مدارس بسیار پایین تر از استانداردهای معمول و مالوف چند سال پیش شده است.

به نظر می‌رسد سیستم آموزش و پرورش ما یک سیستم قبیله‌ای است و معیار خاصی به جز معیار والا و ارزشمند «پارتی داشتن» برای نشستن در صندلی مدیریت و وزارت و نیز گزینش و استخدام معلمان وجود ندارد. آمارها و مستندات حاکی از این است که در سال 98، از 60 هزار نفر معلم در استان آذربایجان شرقی، حدودا 20 هزار نفرشان بدون گذراندن دوره های آموزشی جذب آموزش و پرورش شده‌اند. این یعنی به بار آمدن چند میلیون دانش آموز بی‌سواد در آینده‌ای نه چندان دور است.

به نظر بنده برای متحول کردن این نظام آموزش پارتی باز و سیاست کار، مجلس شورای اسلامی و تمام ارکان نظام باید به وزارت آموزش و پرورش کمک کنند و اداره این وزارتخانه تنها از عهده یک وزیر بر نمی آید. وزارت آموزش و پرورش باید تبدیل به یک دغدغه ملی شود!

دانشجوی دانشگاه فرهنگیان آذربایجان شرقی*

انتهای پیام/

کد خبر: 1069058

وب گردی

وب گردی