مهدی فتحی در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز با اشاره به تفاوت میان نسلها اظهار کرد: تا به حال این سوال را از خود پرسیدهاید چرا نسل امروزی رفتارهایی از خود بروز میدهد که شباهت زیادی با نسل و نسلهای قبل از خود ندارد؟ همیشه در این مسئله جای بحث بوده است. تا رفتار یا حرکتی از نسل امروزیها میبینیم، فورا به سراغ دو سه دهه قبل رفته و میگوییم زمان ما فلان بود و ما در جوانی و کودکی فلان رفتار را داشتیم. گویی که نسل ما خوب تربیت شده بود و نسل امروزی خوب تربیت نشده است.
وی ادامه داد: اگر نسل ما خوب تربیت شده بودند، پس چرا نسل امروزی به آن خوبی نیستند؟ یقینا تربیت شدگان نسلهای قبل تربیتکننده نسلهای بعد از خود هستند و علاوه بر آن؛ ارتباطات خارج از خانواده و مدرسه نیز مزید بر علتاند.
این معلم و فعال مدنی با اشاره به تنبیههای بدنی معلمان گذشته گفت: در چند دهه گذشته اگر معلمان و کادر اجرایی مدارس، دانش آموزان را به باد کتک میگرفتند و از هر نوع ناسزاگویی دریغ نمیکردند، این اتفاقات در مدرسه تمام میشد و خیلی کم پیش میآمد که به خارج از مدرسه یا به داخل خانواده یا اداره نفوذ کرده و باعث ایجاد تنشهای بعدی شود. پس چرا امروزه اینگونه نیست و کوچکترین اتفاقات فورا از دایره خانواده و اداره فراتر رفته و به فضاهای عمومی رسوخ پیدا کرده است؟
وی افزود: شاید یکی از دلایل این نوع رفتارها، همان نسل کتک خورده قبلی باشد. نسلی که سرشار از کمبود و عقده بزرگ شده و صاحب خانواده و فرزند شده است؛ اکنون سکان خانواده و تربیت نسل بعد از خود را به عهده گرفته است. همان نسلی که اگر فلکشان هم میکردند، جرأت نداشتند با خانواده در میان بگذارند. چون میدانستند در صورت بازگو کردن اتفاقاتِ پیشآمده در مدرسه، ممکن است با تنبیههای بزرگتری از جانب خانواده مواجه شوند، به همین منظور دم فرو میبستند و با درد خود میساختند. اکنون آن افراد بزرگ شدهاند و این عقدهها را با خود سالهایسال است در صندوق خاطراتشان به همراه دارند.
فتحی بیان کرد: رفتارهایی که پیشتر به آن اشاره شد، باعث شده است که والدین بیشتر مراقب فرزندان خود و رفتار دیگران با کودکانشان باشند. به همین منظور بیشتر به مدرسه سر میزنند و بیشتر کودکان و سلامتی شان را مورد توجه قرار میدهند. والدین هر نوع رفتار غلط با فرزندشان را مورد حمله قرار داده و سریعا به آن واکنش نشان میدهند. حال این رفتارها چه از جانب معلمان باشد چه از جانب جامعه فرقی ندارد.
وی اضافه کرد: شاید از عمده دلایل این نوع رفتار؛ آگاهشدن والدین و دانش آموزان به حق و حقوقات قانونی خود و دانستن حدود اختیارات، وسعت عمل معلمان و کادر اجرایی مدارس در قبال فرزندانشان باشد. دلیل دیگر هم این است که قبلا تحصیل در ایران نه تنها کاملا رایگان بود، بلکه حتی خیلی از مدارس به خانوادههایی که بضاعت مالی ضعیفی داشتند کمکهای نقدی و غیرنقدی میکردند، اما اکنون گردانندگان اصلی مدارس همان اولیای دانش آموزان هستند و اگر کمکهای آنان نباشد مدارس عملا از تأمین ابتداییترین ملزومات خود عاجز هستند. به تبع آن دخالت والدین در امور مدارس بیشتر شده و با افزایش سواد و تحصیلات والدین نیز، میزان ورود آنها حتی به امور درسی و تربیتی مدارس افزایش یافته است.
این کارشناس آموزش و پرورش گفت: قطعا ورود به این مسئله بسیار تخصصی و روانشناسانه است و نیاز به تحقیقات فراوان و افراد متخصص در این خصوص دارد و نمیتوان به همه ابعاد ماجرا اشاره کرد. زمانی دانشآموزان معلمان خود را فوق بشری تصور کرده و چنان بود که حتی گاهی با خود میگفتند آیا معلمان غذا هم میخورند؟ اما به تدریج و با کم توجهی عامدانه یا غیر عامدانهای که از سوی دولتها به آموزش و پرورش، مدارس و معلمان شد، کم کم دانشآموزان معلمان خود را در کسوتهایی همچون راننده تاکسی و آژانس، مغازه دار، منشی و... مشاهده کرده و از میزان کرامت و منزلت معلمان نزد دانش آموزان کاسته شد. بی تردید خود معلمان با کوتاه آمدنهای متعدد و پذیرفتن هر نوع کوتاهی در قبالشان، خیلی بیشتر از دولت در پایین آمدن کرامت و منزلت خود مقصر هستند.
وی خاطرنشان کرد: معلمان کنونی همان تربیت یافتگان نسلهای قبل هستند که تا زبان به اعتراض باز میکردند، فورا مورد تنبیه و تهدید واقع شده و مجبور میشدند بهجای اعتراض، انعطاف را در پیش بگیرند. همین معلمان با قناعت به داشتهها و نداشتههای خود، بهجای اصلاح امور سعی در همرنگ کردن خود با اوضاع اقتصادی، سیاسی و معیشتی جامعه کرده و بهجای تلاش برای بالا بردن کیفیت آموزش، زندگی، معیشت، حقوق و... خود سعی کردند با آن بسازند و وضعیت کنونی پیش آمده است. این معلمان در حال تربیت نسلی هستند که در دنیای امروز و عصر ارتباطات از کوچکترین مسائل ریز و درشت دنیا باخبر هستند و عملکرد معلمان خود و محتوای نظام آموزشی حاکم بر کشور را به چالش کشیدهاند.
فتحی افزود: نسل امروز نمیتواند قبول کند که بهجای زنگ ورزش و هنر در کلاسهای ریاضی و فیزیک بنشیند و در یک کلام پر از تناقض با نسلهای قبل از خود است. قانون اساسی وضع شده برای نسلهای قبل در مورد نسل امروز دیگر کارآمد نیست و باید به اقتضای شرایط روز تغییر یابد. محتوای کتابهای آموزشی و تربیتی و نوع رفتار معلمان باید عوض شده و برای آموزش و تربیت این نسل، خود را به روزرسانی کند؛ اما مقاومت نسلهای قبل در مقابل این تغییرات و مقاومت دولت در مقابل هر نوع تغییر ساختاری و سیستمی باعث شده است که نسل امروز ۱۸۰ درجه با نسلهای قبل از خود متفاوت باشد. وقتی امکانات مدارس کشورهای دیگر و امکانات رفاهی، تفریحی، اقتصادی و مدرن آنها هر روز توسط نسل امروز مشاهده شده و به آسانی در دسترس است و محدودیتهای موجود در کشور در خیلی از موارد از زیر نگاه تیزبین نسل امروزی میگذرد و تناقضاتی که ایجاد میکند بسیار آسیبزا هستند.
وی بیان کرد: قبول کنیم که نسل ما و نسلهای قبل از ما خوب تربیت نشدهاند و همین امر باعث شده که تصور کنیم نسل امروزی نیز به آن خوبی که ما میخواهیم تربیت نشده باشند. قبول کنیم که نسل امروزی بسیار آگاهتر، توانمندتر، شجاعتر و متفاوتتر از نسل ما و نسلهای قبل از ما هستند و خیلی از رفتارهای اعتراضی نسل امروزی نه تنها گستاخی نیست، بلکه عین رفتار صحیح و حرکت به سوی یک روند اصولی برای اصلاح امور است.
این فعال مدنی در پایان گفت: قبول کنیم که ما اشتباه کردیم و باید در نوع نگاه و نوع تربیت و نوع آموزشمان تجدید نظر اساسی کنیم. باید قبول کرد که ما نه تنها تربیت شدگان خوبی نبودیم، بلکه آموزشدهندگان و تربیت کنندگان خوبی نیز نیستیم. باید قبول کنیم که این مسئولان، مدیران، وزیران و... نیز تربیت شدگان نسلهای قبل هستند و خوب تربیت نشدهاند. به همین منظور نیاز داریم همه این طرز فکر را تخریب کرده و از اول بسازیم.
انتهای پیام/