ایسکانیوز - گروه فرهنگی - فاطمه قرباننیا: 22خرداد روز جهانی مبارزه با کار کودکان است که از سوی سازمان بینالمللی کار نامگذاری شده است. هدف از نامگذای این روز جلوگیری از کار کودکان به هر نحوی است. این کودکان عموما از تحصیل و تفریحات کودکانه محروم هستند و برگسالانشان از آنها سوءاستفاده میکنند. در ایران نیز کودکان زیادی بهدلیل شرایط سخت زندگی مجبور به ترک تحصیل و کار اجباری هستند. از این رو تعداد اندکی از هنرمندان که دغدغه این کودکان را دارند دست به قلم شده یا دوربین به دست، به خلق آثار مکتوب یا بصری پرداختند.
*آهنگی برای چهارشنبهها، پدری که فرزندش را قربانی کرد
از جمله آثار محدود مکتوب منتشر شده در این حوزه میتوان به کتاب «آهنگی برای چهارشنبهها» اشاره کرد که فرهاد حسنزاده آن را به رشته تحریر درآورده است. این کتاب درخصوص یک نوجوان جنگزده جنوبی است که ناخواسته و بدون میل و رضایت قلبی برای بازی در یک فیلم سینمایی انتخاب و مجبور به جدایی از خانواده و روستایش میشود. اما پدرش او را دستمایه بلندپروازی و ماجراجوییهای جاهطلبانه خودش قرار میدهد. حسنزاده ایده این کتاب را از بازیگر نقش باشو در فیلم باشو غریبه کوچک که نوجوان جنگزدهای است گرفته است.
شاید این کتاب در باور عامه نشاندهنده کودکانی که در خیابان دستفروشی میکنند نباشد اما بهخوبی توانسته سوءاستفاده از کودکان برای رسیدن به اهداف بزرگسالان را نشان دهد.
*سریالی که کف جامعه را روایت میکند
اثر ماندگار دیگری که در این حوزه تولید شده سریال «آوای باران» به کارگردانی حسین سهیلیزاده است. این فیلم بهخوبی شرایط سخت کودکان بیپناهی را نشان میدهد که سرپناهی ندارند و مجبور میشوند به افرادی پناه ببرند که از این کودکان استفاده ابزاری میکنند. داستان فیلم در مورد کودکی است که با زندانی شدن پدرش مجبور به زندگی کنار پسرعمه خود و همسر او میشود. این دو با آزارهایی که به این کودک وارد میکنند باعث فرار او از خانه میشوند. باران پس از فرار از خانه به فردی پناه میبرد که کودکان خیابانی را تحت پوشش خود قرار میدهد تا از آنها برای دستفروشی و تکدیگری استفاده کند.
این سریال که از جمله شاخصترین آثار تولید شده در خصوص کودکان کار است از شبکه سه سیما پخش شده است.
*تلاش ستودنی مجیدی برای دیده شدن کودکان کار
«خورشید» آخرین ساخته مجید مجیدی فضایی همچون دیگر آثار او دارد و به توصیف طبقات پایین جامعه میپردازد. او در خورشید از زاویهای جدید به بررسی مشکلات کودکان کار میپردازد. مجیدی از چند کودک کار برای بازی در نقشهای اصلی این فیلم استفاده کرده است. خورشید روایت زندگی روحالله زمانی در نقش علی زمانی نوجوانی است که به همراه دوستانش لاستیک ماشینهای گرانقیمت را میدزد و در یک لاستیکسازی کار میکند که با تحریک خلافکاران داستان وارد فاز جدیدی میشود. شمیلا و ابوالفضل شیرزاد نیز خواهر و برادری افغانستانی هستند که بازی قابل قبول در این فیلم ارائه دادند.
خورشید به خوبی نشان میدهد که این کودکان مجبور به زندگی در زاغهها و حلبیآبادها هستند و حق تحصیل و شکوفایی استعدادهای خود را ندارند. اعتیاد، دزدی، فقر و بیماری از عادیترین مسائلی است که این بچهها با آن مواجه میشوند. خورشید برنده سه سیمرغ بلورین در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر شده و جایزه بهترین فیلم سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرده است.
*کودکان کار به آینده روشنی نیاز دارند
نکتهای که این میان بسیار جالب توجه است محدودیت آثار فرهنگی در موضوع کودکان کار است. این موضوع که یکی از ملموسترین موضوعات اجتماعی جامعه ما هست از سوی هنرمندان و صاحبان قلم مورد غفلت و بیتوجهی قرار گرفته است. البته کتب دیگری از باب روانشناسی و جامعه شناسی این موضوع را مورد بررسی و واکاوی قرار دادهاند اما جای آثاری مانند فیلم، داستان و موسیقی که عامه مردم توانایی برقراری ارتباط با آن داشته باشند در عرصه فرهنگ و هنر خالی است. البته آثار تصویری مانند نقاشی و کاریکاتور در این زمینه دست پرتری دارند ولی باز هم جوابگوی عمق ماجرا نیستند.
این نکته بدیهی است که سازمانهای خصوصی و انجیاو های بسیاری در راستای تامین امکانات و حمایت از این کودکان مشغول به فعالیت هستند اما این کودکان که همیشه فراموششده بودند و هیچوقت دغدغهای جدی برای فعالان عرصه فرهنگ نبودهاند به حمایتی بیشتر از جشنوارهها و نمایشگاههای بیبازده نیاز دارند.
انتهای پیام/