دولت اعتقادی به جنبش دانشجویی ندارد /روحانی به جریان دانشجویی حامی خود هم پشت کرده است

دبیر اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان با اشاره به اینکه روحانی اعتقادی به جنبش دانشجویی ندارد، گفت: سال 96 که دولت به حمایت دانشجویان نیاز داشت، تشکل‌های یکبار مصرف قبل از انتخابات تشکیل شد و دو ماه بعد از انتخابات هم تعطیل شدند.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، در نشست «دانشگاه، انقلاب و فتنه» میزبان محمد زادمهر دبیر اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان بودیم. در این گفت‌وگو زادمهر از محدودیت‌هایی تشکل‌های دانشجویی در دولت روحانی گفت و اینکه فشار زیادی در این دولت به جریان دانشجویی حامی انقلاب وارد شده است. این فعال دانشجویی درباره علت اینکه مبدا فتنه‌ها دانشگاه بوده، معتقد است؛ که جریانات سیاسی و ضد انقلاب دوست دارند آشوب را از دانشگاه ایجاد کنند. متن کامل این گفت‌وگو به شرح زیر است:

شرایط تشکل‌های دانشجویی در دولت روحانی چگونه است؟

جریان دانشجویی دوره‌های مختلفی را سپری کرده است و نمی‌توان عملکرد جریان دانشجویی در دهه 90 را شبیه به عمکرد این جریان در دهه 60 یا 70 دانست. متناسب با هر مقطع زمانی، نوع عملکرد جریان دانشجویی هم متفاوت بوده است. به طور مثال در دهه 60 که کشور درگیر جنگ بود، جنبش دانشجویی هم مشغول جهاد و دفاع از کشور بوده است. در دهه 70 شاهد رشد نشریات دانشجویی بودیم. در ابتدای دهه 80 و همزمان با دوره ریاست جمهوری خاتمی جریان انقلابی در دانشگاه به شدت تحت فشار بود و در ضعف قرار داشت تا اینکه در دوره احمدی نژاد فضا برای فعالیت جریان دانشجویی حزب‌الهی بازتر شد.

البته هنر ما این نیست که در زمان یک دولت یا مجلس همسو که روسای دانشگاه همکاری دارند، بتوانیم فعالیتی داشته باشیم. هنر ما این است که در دوره‌ای مثل دوره کنونی که از همه نظر از طرف دولت روحانی در محدودیت هستیم، بتوانیم کار مفیدی انجام بدهیم.

در حال حاضر دانشگاه‌هایی داریم که هزینه یک وعده غذایی سلف آن یک میلیارد تومان می‌شود در حالی که بودجه یک سال تشکل جامعه اسلامی دانشجویان در آن دانشگاه 70 یا 80 میلیون است که همان هم به طور کامل پرداخت نمی‌شود. می‌خواهم به این موضوع اشاره کنم؛ رقمی که برای یک تشکل دانشجویی در یک دانشگاه در نظر گرفته می‌شود به نسبت بودجه دانشگاه و هزینه‌هایی که می‌شود اصلا چیزی به حساب نمی‌آید. تعداد کل تشکل‌های دانشجویی به همراه شوراهای صنفی و کانون‌ها در هر دانشگاه از 12 تشکل و انجمن بیشتر نمی‌شود، اینها چقدر بودجه می‌خواهند که تامین نمی‌شوند.

بودجه دانشگاه علوم پزشکی اهواز حدود هزار میلیارد تومان است اما بودجه فرهنگی این دانشگاه فقط 4 میلیارد است که همان هم به صورت کامل تخصیص داده نمی‌شود. برخی ابزارها مثل رسانه، نامه‌نگاری و یا تجمع‌های اعتراضی را نمی‌توان از جنبش دانشجویی گرفت، اما در حوزه‌هایی مثل مسائل مالی و دادن مجوز برنامه‌ها به جریان دانشجویی فشار وارد می‌کنند. برخی دانشگاه‌ها مثل فرهنگیان، نفت و علوم قضایی هم برای آینده شغلی دانشجویان مشکلاتی به وجود می‌آورند.

روحانی روز 16 آذر برای سخنرانی به دانشگاه فرهنگیان می‌آید و این دیدگاه را دارد که چون این دانشجویان در استخدام دولت هستند، جسارت ندارند حرف خود را بزنند و البته این محدودیت‌ها روی برخی دانشجویان هم تاثیر می‌گذارد.

در گذشته رئیس دانشگاه به صورت مستقیم به شما می‌گفت، بودجه نمی‌دهیم یا حراست دانشگاه رودرو دانشجو را تهدید می‌کرد اما اکنون روش‌های برخورد تغییر کرده است. در مباحث مالی یک تقسیم کار در دانشگاه شکل گرفته است. به طور مثال رئیس دانشگاه برای تخصیص بودجه به یک برنامه با استقبال گرم می‌گوید؛ اگر به شما بودجه ندهیم، پس به چه کسی باید بودجه بدهیم، اما وقتی به امور مالی یا کارپردازی مراجعه می‌کنیم کار را انجام نمی‌دهند. واضح است که یک تقسیم کاری صورت گرفته است. برای مسایل شغلی هم در طول تحصیل کاری به کار دانشجو ندارند، اما زمانی که تقسیم شغلی صورت می‌گیرد فرد را به روستایی می‌فرستند که دو ساعت با شهر محل زندگی او فاصله دارد.

مسئولان دانشگاه در دولت روحانی در فشار وارد کردن به جریان دانشجویی بسیار حرفه‌ای شده‌اند. این فشارها تنها به جریان دانشجویی انقلابی و منتقد دولت نیست. دولت روحانی حتی به جریان دانشجویی که سال 96 از او حمایت کرد هم پشت کرده است.

امروز احزاب سیاسی به جریان دانشجویی چه نگاهی دارند؟

سواستفاده‌ای که در 18 تیر 78 از جریان دانشجویی شد، امروز هم به نحو دیگری رخ می‌دهد. جریانات مختلف از بدنه دانشجویی استفاده می‌کنند و وقتی به هدف خود می‌رسند، این جنبش را رها می‌کنند.

حضور جنبش دانشجویی پای کار احزاب برای آنها بسیار مهم است. مردم امروز خیلی اعتقادی به جناح‌های چپ و راست ندارند اما وقتی جریان دانشجویی وارد کار می‌شود از آنجا که جریان دانشجویی فرزندان مردم هستند، نوع نگاه مردم متفاوت می‌شود.

جامعه اسلامی دانشجویان با وجود اینکه سیاسی‌ترین تشکل دانشجویی است و حضور پررنگ‌تری نسبت به سایر تشکل‌ها در اتفاقات سیاسی مثل انتخابات دارد و حتی لیست هم برای انتخابات مجلس ارائه می‌دهد اما در 30 سال گذشته زیر بلیط هیچ حزب سیاسی نبوده است و همیشه استقلال خود را حفظ کرده است. اگر استقلال تشکل دانشجویی زیر سوال برود، بقیه کارهای آنها زیر سایه این استقلال نداشتن قرار می‌گیرد.

به نظر می‌رسد یکی از اضلاع شکل‌گیری فتنه در دانشگاه، فضایی است که توسط مسئولان دانشگاه به صورت ناخواسته ایجاد می‌شود، برای این موضوع چه باید کرد؟

برخی از این رفتارها البته ناخواسته نیست، رئیس دانشگاه و معاون فرهنگی دانشگاه نسبت به مسائل دانشگاه رصد دارند که اگر نداشته باشند باید به حال آنها گریست. معمولا این رصد در دانشگاه وجود دارد به طور مثال مسئولان دانشگاه می‌دانند که فضای دانشگاه به خاطر اتفاقات آبان ملتهب است در این فضا نباید به برخی مسائل حساسیت‌زا مثل نوع پوشش پرداخت یا در مجوز دادن به برنامه تشکل‌ها سخت‌گیری کرد.

در دوره کنونی مثل دهه 70 کسانی در دانشگاه مسئولیت دارند که اصل نظام را قبول ندارند. خیلی از اتفاقات را که بررسی می‌کنیم، می‌بینیم زیر نظر رئیس دانشگاه بوده است. مسئولان دانشگاه با اینکه می‌دانند به خاطر شرایط پیش آمده فضای ملتهبی بین دانشجویان وجود دارد از عمد کارهایی می‌کنند که فضا را ملتهب‌تر می‌کنند.

من به عنوان نماینده یک تشکل دانشجویی اعتراض و تجمع دانشجویی را چیز بدی نمی‌دانم اما اعتقاد دارم قانونی که تصویب می‌شود، باید به آن احترام گذاشت. جامعه اسلامی به دفاتر دانشجویی خود هم توصیه می‌کند که قوانین و آیین‌نامه‌های مصوب را رعایت کنند. متاسفانه شاهد این هستیم که برخی از مسئولان دانشگاه، خود به قوانین تصویب شده پای‌بند نیستند.

نمونه چنین اتفاقی برای انتخابات کمیته ناظر بر نشریات دانشجویی رخ داد، کسی که خودش آیین‌نامه را نوشته و همه را گرفتار کرده است، وقتی در انتخابات رای نیاورد به آیین‌نامه اعتراض می‌کند. این افراد آیین‌نامه‌هایی می‌نویسند که به نفع خودشان باشد اما وقتی از آن نتیجه دلخواه را نمی‌گیرند به آن اعتراض می‌کنند.

امروز با وزارت علومی روبرو هستیم که نسبت به هیچ یک از جریانات و اتفاقات کاری ندارد و در برخورد با مسائل به صورت منفعلانه عمل می‌کند. غلامی وزیر علوم، در روز 16 آذر جلسه‌ای با دانشجویان برگزار کرد که کل زمان آن یک ساعت شد. نمایندگان همه تشکل‌ها در 40 دقیقه مباحثی را مطرح کردند، وزیرهم در 20 دقیقه به چند مساله علمی پرداخت و بعد هم جلسه به پایان رسید.

غلامی هیچ تمایلی نداشت که به مسائل مطرح شده توسط دانشجویان وارد شود. این در حالی است که جلسه دانشجویان با سعید نمکی وزیر بهداشت و درمان5 ساعت طول کشید و مدیریت جلسه به نحوی بود که وزیر بعد از صحبت هر یک از دانشجویان به مسائل مطرح شده پاسخ می‌داد و حداقل این احساس را در بچه‌ها ایجاد می‌کرد که به حرف‌های گفته شده اهمییت داده می‌شود. خیلی از جاها همین که حرف دانشجو شنیده و به آن اهمییت داده شود، مهم است.

در جلسه‌ای که با علی‌عسکری رئیس سازمان صدا و سیما داشتیم او بعد از صحبت دانشجویان بلافاصله گارد می‌گرفت و پاسخ‌های تندی هم می‌داد. دانشجویان همیشه تمایل دارند با مسئولان مختلف جلسه داشته باشند و نظرات و طرح‌های خود را ارائه دهند اما مسئولان از این جلسات فراری هستند.

رهبری در دیدار دانشجویی که هر ساله با دانشجویان دارند همه صحبت‌ها را با دقت گوش می‌دهند. با وجود اینکه برخی اوقات دانشجویان حتی نهادهای زیرمجموعه رهبری را هم نقد می‌کنند اما باز هم ایشان با سعه صدر به مسائل مطرح شده پاسخ می‌دهند و حتی بعدا موارد مطرح شده توسط دفتر ایشان پیگیری می‌شود. در چنین فضایی دانشجویان هم مسائل مدنظر خود را مطرح می‌کنند و هم نسبت به آنها توجیه می‌شوند.

امروز جریان دانشجویی به دنبال این است که مسئولان پاسخ دهند؛ برای مردم چه کارهایی کرده‌اند. دانشجو وقتی نقد می‌کند که برجام به نتیجه خاصی نرسیده است، رئیس جمهور در پاسخ می‌گوید؛ برجام لعنتی نیست و اینقدر از برجام بد نگویید. این حرف‌ها که جواب دانشجو نیست.

وقتی مسئولان به جنبش دانشجویی اعتقاد ندارند، مطرح شدن باقی مسائل دیگر مهم نیست. هر فشاری به دانشجو می‌آورند و هر طور دلشان بخواهد با او برخورد می‌کنند. روحانی از زمانی که رئیس جمهور شده است هر سال ماه مبارک رمضان ضیافتی را با حضور جریان دانشجویی برگزار می‌کند و جالب است که در طول این سال‌ها هیچ کدام از 4 اتحادیه اصلی تشکل‌های دانشجویی و بسیج به این مراسم دعوت نشده‌اند. این یعنی شما 4 اتحادیه‌ای که وزارت علوم به آنها مجوز داده است و بسیج دانشجویی را به رسمیت نمی‌شناسید. در این مراسم‌ها از تشکل‌هایی دعوت می‌شود که مشکل داشته و تفکرات ضد انقلاب دارند. وقتی نگاه رئیس جمهور و رئیس دفتر او اینگونه است چه انتظاری از ریاست و معاونین دانشگاه‌ها می‌توان داشت.

نوع برخورد دولت با تشکل‌های دانشجویی حامی دولت نشان می‌دهد که دولت اعتقادی به جنبش دانشجویی ندارد. سال 96 که به حمایت دانشجویان نیاز داشتند، تشکل‌های یکبار مصرفی را قبل از انتخابات تشکیل دادند که دو ماه بعد از انتخابات هم تعطیل شدند. دولت به دانشجویان و جریانی که از آنها حمایت کردند هم رحم نکرد چه برسد به جریانی از دانشجویان که منتقد دولت هستند.

مبدا فتنه‌هایی که در چند دهه اخیر در کشور به وجود آمده دانشگاه بوده است، چرا این اتفاقات از دانشگاه شروع می‌شود؟

این مسئله را از دو جنبه باید نگاه کرد. یکی فضایی است که توسط مسئولان و سیاست‌گذاران در دانشگاه‌ها ایجاد می‌شود و دیگری هم به رفتار دانشجویان ارتباط دارد. این را هم باید در نظر داشته باشیم که تلاش جریانات مختلف این است که فتنه از دانشگاه‌ها شروع شود. جریانات سیاسی و جریان ضد انقلاب و منافق این تمایل را دارند که آشوبها را از دانشگاه آغاز کنند، به همین خاطر سراغ جریانات دانشجویی مختلف می روند. دی ۹۶ شاهد این بودیم که شوراهای صنفی درگیر اعتراضات شدند در صورتی که طبق آیین‌نامه، شورای صنفی مجوز انجام کار سیاسی ندارد.

 اینکه چرا فضای دانشگاه مستعد آشوب و فتنه است دلایل متعددی دارد. یک علت به این برمی‌گردد که دانشجویان با دیدگاه‌های فکری متنوع در دانشگاه‌ها حضور دارند. علت دیگر هم این است که جنس دانشجو و جوان به گونه‌ای‌ست که هیجان دارد و مدیریت این هیجانات سخت است. اعتراض دانشجویی که در دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین صورت گرفت، نسبت به اشکالات سلف‌سرویس شکل گرفته بود اما فضا به سمتی رفت که شعار علیه نظام سر داده شد. در یک حالت هیجانی فضا تند می‌شود و بعد از اینکه دو یا سه نفر شعاری را می‌دهند بقیه هم آن شعارها را تکرار می‌کنند.

در کنار این مسائل وقتی در فضای ملتهب اقتصادی شوک‌هایی مثل گرانی‌های ناگهانی و دلار ۲۰ هزار تومانی به جامعه وارد می‌شود، انتظار بیجایی است که شاهد سکوت جامعه باشیم. وقتی فضا ملتهب باشد جامعه به اتفاقات خیلی سریع واکنش نشان می‌دهد. در چنین فضایی جریانات مربوط به منافقین، کشورهای غربی، عربستان و همچنین شبکه‌های نفوذ آماده هستند به محض اینکه اتفاقی در یک دانشگاه رخ دهد، پیاده نظام خود را وارد دانشگاه کنند.

به طور کلی فضای دانشگاهی مثل دانشگاه تهران و قرارگیری آن در مرکز شهر به گونه‌ای است که در یک حالت عادی هم ممکن است فضای این دانشگاه ملتهب ‌شود و این فضا جریانات مخالف را به طمع می اندازد. از طرف دیگر جریانات فکری متعددی از کمونیست‌ها و لیبرال‌ها گرفته تا حزب‌الهی‌ها در این دانشگاه حضور دارند. در چنین شرایطی مسئولان این دانشگاه باید پاسخگو باشند که برای کنترل رویکردهای ضد انقلابی مثل کمونیست ها در دانشگاه چه کرده‌اند.

کافه های اطراف دانشگاه تهران در اتفاقاتی که در دانشگاه رخ می دهد دخیل هستند و نقش پشتیبانی دارند و این سوال همواره وجود دارد که چرا جلوی این کافه ها با وجود مشکلات امنیتی و فساد اخلاقی که در آنها وجود دارد، گرفته نمی‌شود.

صرف برخورد انضباطی با دانشجویان و  اینکه یک نفر را در کمیته انضباطی محروم کنند کار درست نمی‌شود و گاهی همین باعث قهرمان‌سازی از این افراد می‌شود. کاری که قوه قضاییه در دوره مدیریت کنونی انجام داد و تعدادی از دانشجویان که تخلفات امنیتی هم داشتند عفو کرد، کار بسیار خوبی بود.

در دانشگاهی مثل امیرکبیر توازنی بین تشکل‌ها وجود ندارد. وقتی جریان مخالف در این دانشگاه ۶ تشکل دارد، طبیعی است که برخی اتفاقات در این دانشگاه رخ دهد. بعد از حاج قاسم سلیمانی فضای دانشگاه‌ها فضای کاملاً معنوی بود اما بعد از اینکه اتفاق هواپیمای اوکراینی پیش آمد، در یک مدیریت نادرست اتفاقات دانشگاه امیرکبیر رخ داد.  البته روز بعد از آن اتفاقات واکنشی که بچه‌های دفتر تحکیم با همکاری بسیج دانشجویی داشتند، پاسخ مناسبی بود.

به نظر شما ضعف کادرسازی تشکل‌ها در مدیریت این اعتراضات تاثیر منفی نداشته است؟

سیاست‌گذاری‌ در دانشگاه‌ها غلط است و حمایت لازم از تشکل‌های انقلابی صورت نمی‌گیرد که در مواقع لزوم بتوانند این فضاهای ملتهب را مدیریت کنند. وقتی ضعف درکادرسازی تشکل‌ها به وجود می‌آید، تشکل آن جریان‌سازی لازم را نمی‌تواند داشته باشد. پس طبیعی است که اگر سروصدایی در دانشگاه ایجاد شود، این تشکل‌ها نیروی لازم را ندارد که بتواند فضا را مدیریت کنند.

تشکل های انقلابی را با محدودیت روبرو کرده‌اند و این تشکل ها نمی توانند کادرسازی مناسبی داشته باشند از طرف دیگر خود مسئولان دانشگاه هم کار خاصی نمی کنند و این فکر به ذهن می‌آید که نکند خود مسئولان دوست دارند چنین فضایی در دانشگاه حاکم باشد.

جریان دانشجویی باید در بیان مشکلات مردم پیشتاز باشد و پیش از خود مردم درد آنها را بیان کند اما در اتفاقاتی مثل غیزانیه، جنبش دانشجویی از مردم عقب می‌ماند، علت در چیست؟

اینکه جریان دانشجویی پیشتاز باشد و حرف مردم را زودتر از خود مردم بیان کند حرف درستی است اما مشکلات آنقدر در دهه اخیر زیاد بوده که جریان دانشجویی نمی تواند به همه مسائل بپردازد. معضلات آنقدر زیاد شده است که ما اگر فقط بخواهیم نامه و بیانیه بدهیم هر روز باید این کار را تکرار کنیم. در واقع گرفتاری‌های جنبش دانشجویی آنچنان زیاد شده است که گاهی ممکن است از مسائل عقب بیفتد، ضمن اینکه درگیری‌های داخلی تشکلها با دانشگاه‌ها هم وجود دارد.

 ما در اتحادیه جامعه اسلامی دو سال است که درگیر یک شکایت کیفری هستیم. جالب است بدانید؛ دیدار رهبری قرار بود روز یکشنبه برگزار شود و بنده در این جلسه به عنوان نماینده جامعه اسلامی باید صحبت می‌کردم اما روز قبل از آن، یعنی شنبه از ساعت ۹ صبح تا ۳ بعد از ظهر درگیر دادگاه بودم. یعنی جریانی که امروز مدافع نظام است به ناحق علیه آن شکایت می شود و آن را درگیر قوه قضاییه می‌کنند.

در اتفاقات آبان ۹۸ جریان دانشجوی انقلابی، جریان پیشتاز بود اما فضای کشور همراه با آشوب بود و وقتی فضا ملتهب باشد، جنبش دانشجویی نمی‌تواند به بیان مطالبات مردم بپردازد. زمانی که فضا یک فضای گفتمانی باشد ما پیشتاز هستیم، فضا امروز به گونه ای است که جریان مقابل در گفت‌وگوها و مناظرات شرکت نمی‌کند.

 از آذرماه که فضا آرام شد، جنبش دانشجویی هر جا که دعوت شده حرف مردم را زده است. در دیدار روز دانشجو با رئیس جمهور بنده خطاب به او گفتم که ۲۰ روز از جمعه‌ای که شما از گران شدن بنزین بی‌خبر بودید، گذشته است، برای مردم چه کردید، چرا با مردم شفاف سخن نمی‌گویید.

 جریان ها و تشکلهای مقابل جریان انقلابی در دانشگاه دنبال گفت‌وگو نیستند، البته حرفی هم برای گفتن ندارد. تشکلی که سال ۹۶ از روحانی حمایت کرده با این مشکلات اقتصادی به وجود آمده چه حرفی برای گفتن دارد. به همین خاطر فضا را به سمت دعوا، درگیری و شورش می برند. در چنین فضایی فرصت گفتگو فراهم نیست و باید با رفتارهای آشوبگرانه مقابله کرد.

آیا مسئولان در مطالبه‌گری‌های جنبش دانشجویی پاسخگو هستند؟

یکی از معضلاتی که تشکل‌های دانشجویی با آن روبرو هستند این است که حتی مسئولان در سطح استانی هم پاسخ جریان دانشجویی را نمی‌دهند. به دنبال اتفاقی که برای آسیه پناهی رخ داد، هیچ یک از مسئولان استان کرمانشاه به جز رئیس شورای شهر با وجود پیگیری فراوان دفتر جامعه اسلامی، دانشجویان را نپذیرفتند و به آنها پاسخی ندادند. وقتی پاسخ دانشجویان را نمی دهند و آنها را توجیه نمی‌کنند، چطور از جریان دانشجویی انتظار می‌رود که بتواند جامعه را توجیه کند.

مسئولان صدا و سیما به انتقادات متعدد دانشجویان چه نسبت به روند سریال‌سازی‌ها و چه در مورد دستمزدها در این سازمان پاسخ نمی دهد. وقتی هم یک تجمع شکل می‌گیرد یا نامه‌ای خطاب به رئیس سازمان صدا و سیما زده می شود صدای آنها در می‌آید. باید این سوال را پاسخ دهند که چرا جلسه نمی‌گذارند و جواب دانشجویان را نمی‌دهند.

در جلسه‌ای که ما با علی‌عسکری رئیس سازمان صدا و سیما داشتیم، دانشجویان حرف‌های خود را زدند و نقدهای سنگینی هم عنوان شد، اما هیچ توهینی نشد. علی‌عسکری بعد از آن جلسه قول داد که این جلسات ادامه داه شود و سال آینده روز 16 آذر به دانشگاه بیاید اما ایشان به قول خود عمل نکرد.

دولت نیز دو سال است که دیدار دانشجویی رئیس جمهور در روز 16 آذر را کاملا مهندسی می‌کند. دیداری که در دانشگاه زاهدان برگزار شد، اعلام کردند فقط دو نفر از دانشجویان صحبت کنند؛ یکی از جریان مخالف و یکی هم از جریان موافق، این در حالی است که ما جریان مخالف نداریم، روحانی رئیس جمهور رسمی کشور است و ما جریان منتقد هستیم نه مخالف.

در آن جلسه در نهایت انجمن اسلامی به عنوان موافق دولت صحبت کرد و از 4 تشکل منتقد دولت تنها فرصت به بسیج دانشجویی داده شد که نماینده بسیج هم پشت تریبون به گفتن اینکه ما جریان مخالف نیستیم و منتقد هستیم اکتفا کرد و دیگر ادامه نداد. در سمنان هم همین گونه رفتار کردند. امسال هم که به دانشگاه فرهنگیان آمدند، نمی‌دانستند که دبیر کل جامعه اسلامی از دانشگاه فرهنگیان باشد. حالا مگر چه اتفاقی می‌افتد اگر دانشجو دولت را نقد کند، آن هم وقتی که رئیس جمهور اصلا به این حرف ها توجهی نمی‌کند.

حجت‌الاسلام رئیسی به عنوان اولین رئیس قوه قضاییه به دانشگاه آمد و جایی مثل دانشگاه تهران را هم انتخاب کرد که فضای ملتهبی دارد. در این جلسه سنگین‌ترین نقدها به ایشان شد اما او بدون عصبانیت و خیلی راحت به سوالات دانشجویان پاسخ داد. بعد از این اتفاق آیا وجهه ایشان خراب شد؟ خیر، اتفاقا خیلی مقبولیت او بین مردم و دانشجویان بیشتر هم شد.

جالب است که واعظی مسئول دفتر ریاست جمهوری به دفتر رئیس قوه قضاییه نامه می‌نویسد که شما دانشگاه تهران نروید، رئیس‌جمهور می‌خواهد آنجا برود. اما واقعیت این است که روحانی هیچ برنامه‌ای برای رفتن به دانشگاه تهران نداشت. تا یک روز قبل از برگزاری جلسه 16 آذر در دانشگاه فرهنگیان، روحانی قصدی برای رفتن به این دانشگاه هم نداشت. روز پیش از آن قرار بود وزیر آموزش و پرورش به دانشگاه فرهنگیان بیاید که کنسل شد و دانشجویان هم خیلی از این موضوع ناراحت و عصبانی شدند. روز بعد به ما خبر دادند که قرار است رئیس جمهور به دانشگاه فرهنگیان بیاید و اگر وزیر پیش از او به دانشگاه می‌آمد توهین‌آمیز بود.

به نظر شما اینکه جنبش دانشجویی در انتخابات ورود کنند و لیست بدهند با ماهیت فعالیت دانشجویی سازگار است؟

فعالیت جریان دانشجویی در دهه 90 با دهه 70 تفاوت زیادی دارد. امروز نوع نگاه‌ها و روش‌ها عوض شده است. نشریات مکتوب دیگر مثل دهه 70 بازتاب ندارد و نوع مطالبه‌گری تغییر کرده است. البته باید بپذیریم جنبش دانشجویی در دهه 70 جایگاه ویژه‌ای داشت به طوری که دفتر تحکیم وحدت در لیست حزب مشارکت سهم داشت و اگر سهم تحکیم داده نمی‌شد، تحکمی‌ها پای کار نمی‌آمدند.

جامعه اسلامی برای لیست دادن و حمایت از کاندیداها در انتخابات محدودیتی ندارد و از این نظر طبق اساسنامه عمل می‌کند. قرار نیست همه تشکل‌ها مثل هم عمل کنند. هر تشکلی رویکردهای خاص خود را دارد و لیست دادن یا ندادن در انتخابات به معنای برتری یک تشکل بر دیگری نیست. همین تفاوت در رویکردها باعث می‌شود که تشکل‌های مختلف داشته باشیم.

جامعه اسلامی دانشجویان نسبت به عملکرد نمایندگانی که در لیست خود می‌آورد، پاسخگو نیست اما در پرسشگری و مطالبه‌گری از آنها پیشتاز است. از تک تک افرادی که در لیست انتخابات مجلس یازدهم جامعه اسلامی بود تعهد نامه گرفتیم و آنها امضا کردند که با جریان دانشجویی در ارتباط باشند. امروز هم ارتباط ما با کسانی که این تعهدنامه را امضا کردند، مطلوب است و هم‌اندیشی خوبی هم صورت می‌گیرد.

هفته گذشته با قاضی‌زاده‌هاشمی نائب رئیس مجلس که اتفاقا از ادوار جامعه اسلامی دانشجویان هم هست، جلسه مفصلی داشتیم و نقدهایی هم نسبت به عملکرد دوماهه مجلس داشتیم، قاضی‌زاده هم به خوبی پاسخگو بود و چند قول داد که ما آنها را پیگیری خواهیم کرد.

به عنوان سخن پایانی اگر نکته‌ای دارید بفرمایید؟

در کشور ما به جز رهبری، کسی آنچنان که باید به جنبش دانشجویی اهمییت نمی‌دهد. امیدوارم مسئولان مختلف کشور از رهبری در نوع برخورد و در نوع پیگیری و پاسخگویی به جنبش دانشجویی الگو بگیرند. اگر چنین چیزی رخ بدهد می‌توان امیدوار بود که جریان دانشجویی بتواند به عنوان حلقه واسط بین مردم و حاکمیت عمل کند و در کادرسازی و نظام‌سازی به کشور کمک کند.

انتهای پیام/

کد خبر: 1073832

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =