تعارض اخلاقی مدرسه و خانواده تربیت دانش‌آموز را مشکل می‌کند

عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس گفت: اگر تعارضی بین خانه و مدرسه باشد، ممکن است رفتار اخلاقی که مدرسه برای آن تلاش می‌کند، به‌خوبی جا نیفتد.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز؛ بسیاری از والدین فرزندانشان را با این امید راهی مدارس می‌کنند که علاوه بر یادگیری علم، نکات اخلاقی را نیز فرا گیرند، حتی معلمان نیز می‌توانند نکات منفی تربیتی دانش‌آموزان را اصلاح کرده و دانش‌آموز را به خود شناسی، مرحله تجزیه رفتار خود و دیگران برسانند. علاوه بر آن، مدرسه می‌تواند الگوهای اخلاقی صحیح را به دانش‌آموزان معرفی کند تا دانش‌آموزان بتوانند در آینده از این الگوها درخانواده و جامعه استفاده کنند. چگونگی آموزش اخلاق در مدارس و نقش معلمان در این زمینه، علت تعارض‌های تربیتی میان خانواده، مدارس و غیره از جمله مواردی است که محسن ایمانی نایینی استاد علوم تربیتی و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در گفت‌وگو با ایسکانیوز به آن پاسخ داده است. مشروح این گفت‌وگو به شرح زیر است:

از نظر شما وضعیت آموزش اخلاق در مدارس چگونه است؟
در مسئله آموزش اخلاق، با آنکه آموزش و پرورش تلاش‌های خوبی برای تدوین کتاب‌های اخلاقی کرده است؛ اما اخلاق به عنوان علمی شناخته می‌شود که صرف وجود کتاب خوب نمی‌تواند برای تربیت اخلاقی دانش‌آموزان کفایت کند. نکته اساسی در علم اخلاق در کنار مسائل و کتاب درسی که از سوی افراد متخصص و باتجربه تهیه و تدوین می‌شود، عمل به مسائل اخلاقی است.

در صورتی که تمام کارکنان یک مدرسه از جمله معلمان به صورت اخلاقی عمل کنند تا دانش‌آموزان بتوانند الگوهای رفتار اخلاقی را در وجود معلم‌ها ببینند و سعی کنند از آن‌ها تبعیت کرده و الگو بگیرند، نظریه مدلینگ یا سرمشق‌دهی به خوبی محقق شده است.

مدرسه چگونه می‌تواند در حوزه اخلاق به صورت عملی و نظری نقش خود را به خوبی ایفا کند؟

در اخلاق هر 2 بعد نظری و عملی مهم است، به‌عنوان مثال فرض کنید که در کتاب بخوانیم صبر نکته‌ای اخلاقی است و انسان باید صبور باشد؛ این ممکن است الزاما ما را اخلاقی نکند مگر اینکه با معلمان، مدیر و معاونان مدرسه صبوری برخورد کنیم. درصورتی که این مجموعه رفتار اخلاقی را به تصویر کشید، می‌توان گفت که هم از یک محتوای خوب در مدرسه برخورداریم و هم اخلاق در رفتار مسئولان و معلمان مدرسه متجلی شده است. اگر هر 2 بعد نظری و عملی به صورت توأمان باشد، می‌توانیم بگوییم مدرسه نقش خودش را خوبی ایفا کرده است.

از نظر شما تربیت اخلاقی دانش‌آموزان در مدارس کافی است؟

ایفای نقش مدرسه در تربیت اخلاقی دانش‌آموزان کفایت نمی‌کند، با این حال با ایفای نقش مدرسه در مسائل اخلاقی و در هر 2 بعد مذکور، باز هم نمی‌توان گفت که این اقدام تمام شده است؛ بلکه والدین، مردم، جامعه و رسانه‌ها از جمله روزنامه باید همین نقش را ایفا کرده و این وظیفه را به صورت هماهنگ انجام دهند. در چنین شرایطی وقتی دانش‌آموز در مسائل اخلاقی به خوبی عمل می‌کند، از همه طرف تشویق شده و آن الگوی اخلاقی را در همه‌جا می‌بیند و می‌تواند آن‌ها را در رفتار خود متجلی کند.

بنابراین اگر تعارضی بین خانه و مدرسه باشد، ممکن است رفتار اخلاقی که مدرسه برای آن تلاش می‌کند، به خوبی جا نیفتد؛ زیرا ممکن است تمام مواردی که در مدرسه رشته می‌شود در خآن‌هاای که از نظر اخلاقی فضای مناسبی ندارد، پنبه شود. در نتیجه نباید تعارضی میان خانواده و مدرسه وجود داشته باشد تا مدرسه در تربیت اخلاقی خودش موفق عمل کند.

نبود تعارض میان خانواده و مدرسه بسیار ایده‌آل است و در شرایط واقعی که این تعارض وجود دارد، از نظر شما چگونه میتوان رشد اخلاقی را در دانش‌آموزان ایجاد کرد؟

خانواده عادات اخلاقی را آموزش می‌دهد و مدرسه نیز آموزش‌های اخلاقی را. ناگفته نماند هم خانواده و هم مدرسه هر 2 اقدام را انجام می‌دهند؛ ولی کفه آموزش‌های اخلاقی در مدرسه سنگین‌تر است. مطرح کردن و آموزش استدلال‌های اخلاقی و فلسفه اخلاق و اینکه دین پشتوانه مسائل اخلاقی است، در مدرسه صورت می‌گیرد.

در چنین شرایطی ممکن است مشکلاتی را در رفتار دانش آموزان ببینیم؛ همچنین امکان دارد وقتی فردی مدرک دیپلم خود را اخذ می‌کند، انتظارات اخلاقی آن‌طور که تصور می‌کنیم، در وجودش متجلی نشود. برخی افراد زمانی‌که وارد دانشگاه‌ها می‌شوند، فاقد پختگی اخلاقی کافی هستند. در چنین شرایطی می‌توان ادعا کرد که احتمالا در مدرسه تلاش‌های کافی در تربیت اخلاقی صورت نگرفته و به‌همین دلیل است که نقایصی در رفتارهای اخلاقی دانش‌آموزان و فارغ‌التحصیلان دیده می‌شود.

معلمان چه نقشی در تربیت اخلاقی دانش‌آموزان ایفا میکنند؟

اگر معلمی کم صبر باشد، چگونه می‌تواند درس صبوری را یاد دهد؟ به عنوان مثال معلمی را تصور کنید که اهل بخشش نیست و بر اثر وقوع مشکلی عصبانی شود، وقتی دانش‌آموز از او عذرخواهی کند اما دانش‌آموز را نبخشد، چگونه می‌تواند درس بخشش، عفو و گذشت که درسی اخلاقی است را به دانش‌آموز یاد بدهد؟ اگر این فرد معلم ریاضی باشد و به او اعتراض شود که این رفتار شما اثر خوبی ندارد میگوید من معلم اخلاق نیستم، دانش‌آموز در کلاس تعلیمات دینی اخلاق را یاد بگیرد.

بنابراین درسی اساسی مانند درس تربیت اخلاقی باید در همه دروس گنجانده شود تا معلمان را ملزم به رعایت اخلاق در رفتار خود کند. همه باید به‌صورتی هماهنگ بحث اخلاقی را مطرح کنند تا دانش‌آموز احساس کند که رفتارهای اخلاقی پسندیده است و تمامی الگوهای اخلاقی مدرسه، رفتاری مناسب دارند.

دوره‌های آموزشی در این زمینه برای معلمان را ضروری میدانید؟

زمانی برای معلمانی که قرار بود استخدام شوند، کلاس‌هایی تحت عنوان بدو استخدام تشکیل میشد و من هم گاهی در این کلاس‌ها تدریس میکردم. محتوای این کلاس‌ها شامل مسائل مربوط به روش تدریس یا روانشناسی کودک و نوجوان و مباحثی که در حرفه معلمی بود و به معلم کمک می‌کرد تا بتواند بهتر و کارآمدتر تدریس کند و بهره‌وری معلم را بالا ببرد.

اگر در این دوره‌ها و دوره‌های ضمن خدمت معلمان کلاس‌هایی که امروزه تحت عنوان اخلاق حرفه‌ای مطرح هستند، برگزار شود، معلم‌ها با این مباحث و همچنین چگونگی تربیت اخلاقی دانش‌آموزان آشنا می‌شوند. به نظر من این درس‌ها لازمه موفقیت یک معلم در تربیت اخلاقی است. با آنکه ممکن است معلمی در دوران تحصیل خودش درس اخلاق را خوانده باشد، اما اینکه چگونه در مدرسه عمل کند تا در مقام یک الگو بتواند تربیت اخلاقی را انجام دهد، مسائلی است که باید مورد توجه قرار گیرد و به آن پرداخته شود.

به نظر شما آموزش اخلاق تنها از طریق تعلیمات دینی کفایت می‌کند؟

نباید صرفاً کتاب تعلیمات دینی به مسائل اخلاقی بپردازد؛ بلکه باید کاری کنیم که همه درس‌ها به نوعی رنگ و بوی اخلاقی داشته باشد. مثلاً در کتاب‌های فارسی مشاهده می‌کنید که مسائل اخلاقی می‌تواند از طریق حکایت‌های اخلاقی مطرح شود، به‌عبارت دیگر در همه جا، اخلاق به عنوان عنصری اساسی و مهم مطرح و دیده شود و مسئولیت تربیت اخلاقی دانش‌آموزان تنها برعهده یک کتاب یا یک معلم نباشد، بلکه همه کتاب‌های درسی ما باید بخشی از بار آموزش اخلاق را به دوش بکشد؛ این موضوع رابطه افقی نامیده می‌شود.

حتی گاهی می‌توان از مسائل ریاضی هم برای آموزش امور اخلاقی استفاده کرد و مسائل اخلاقی را به صورت مسائل ریاضی درآورد. در چنین شرایطی دانش‌آموز به هنگام حل مسائل یک نکته اخلاقی یاد می‌گیرد. به عنوان مثال می‌توان انفاق را به جای خرید و فروش مطرح کرد و در مسائل به کار برد. در این صورت بچه‌ها می‌توانند با این مفاهیم در کتاب‌های درسی آشنایی بیشتری پیدا کنند و اخلاقشان در همه درس‌ها به خوبی سر و سامان پیدا خواهد کرد.

متاسفانه نکات اخلاقی در جامعه رعایت نمی‌شود. عاملی که باعث آزردگی افراد جامعه از یکدیگر می‌شود، عدم رعایت نکات اخلاقی است. به عنوان مثال ممکن است یک لحظه فرد اشتباهی خطایی در رانندگی انجام دهد، در چنین مواردی بعضی از افراد توهین‌های بسیار زشتی به آن فرد کرده و کلمات زشتی را به کار میبرند.

باوجود تالیف کتاب درسی مناسب در حوزه اخلاق و همچنین تدریس معلمان در مدارس، چرا دانش‌آموزان آنطور که باید و شاید به‌عنوان افراد اخلاقی تربیت نشده‌اند؟

باید کاستی‌ها در این حوزه بررسی و علت‌یابی شوند، اگرچه در کتاب‌های تعلیمات دینی مطالبی درباره مسائل اخلاقی و رفتار ائمه می‌تواند مطرح شود ولی الهام گرفتن و سرمشق‌سازی از رفتارهای الگوهای ماهواره‌ای یکی از مشکلاتی است که در افراد جامعه به‌ویژه نسل جوانی که تحصیلات مدرسه‌ای را در این سال‌ها پشت سر گذاشته‌اند، مشاهده می‌شود.

با این که کارهایی که در مدرسه انجام می‌شود واقعا ایده‌آل نیست؛ اما به نظر من مدرسه به هر اندازه‌ای خوب و در حد ایده‌آل عمل کند، باز هم فیلم‌ها، تبلیغات ماهواره‌ای و امور غیر اخلاقی که از رسانه‌های آن سوی آب مطرح می شود، تمام این رشته‌ها را پنبه می‌کند.

این موضوع می‌تواند به دانش‌آموزان آسیب زیادی وارد کند، تعداد قابل توجهی از خانواده‌ها از ماهواره‌ها استفاده می‌کنند و متاسفانه برخی از آن‌ها به گفته‌های این شبکه‌ها اعتماد هم دارند و رسانه‌های داخل کشور را جلوی فرزندانشان زیر سوال می‌برند، غافل از اینکه اگر بچه‌ها با رسانه دیگری که عناصر اساسی آن با فرهنگ ما در تضاد است و حتی با فرهنگ ایرانی-اسلامی دشمنی دارند، رشد کنند؛ والدین اولین نفری هستند که به مشکل می‌خورند، چون فرزند دیگر حرمت آن‌ها را نگه نمی‌دارد، با آن‌ها تندی برخورد کرده و با والدین اصطکاک پیدا می‌کند.
باید به این نکته توجه داشت که اگر قرار است یک فرزند مسلمان در ایران پرورش یابد، باید با فرهنگ ایرانی-اسلامی تربیت شود و خانواده باید نسبت به این موضوع خیلی حساس باشد؛ اما در حال حاضر برخی از والدین به‌جای اینکه روی فرهنگ بومی خودشان حساسیت داشته باشند، علاوه بر اینکه خودشان به فرهنگ بیگانه گرایش پیدا می‌کنند، زمینه گرایش فرزندان به این فرهنگ‌ها را نیز فراهم می‌کنند.

یکی از مشکلات اخلاقی نسل جوان با وجود زندگی در ایران، از عناصر فرهنگی دیگران که بیگانه بوده و با فرهنگ ما تضاد دارند استفاده کرده و خودشان را با الگوهایی که با جامعه ما تناسب ندارد، تطبیق می‌دهند. بنابراین ممکن است با مردم جامعه نیز دچار اصطکاک شوند. در چنین شرایطی نسل‌های قبل از آن‌ها از رفتارشان متعجب شده و با والدین خود هم مشکل پیدا کنند.

به نظر من اگر در مدرسه این مسائل مطرح شده و به اهمیت رسانه‌های خودی و نقش رسانه‌های بیگانه و مقصود آن‌ها و اهدافشان از تبلیغاتی که دارند پرداخته شود، می‌تواند مؤثر واقع شود. من معتقدم که کودکان باید از رسانه‌هایی که معاند و معارض هستند و پولشان از طریق شبکه‌های اقتصادی بیگانه تامین می‌شود، پرهیز کنند، این امر منجر می‌شود رفتارهای اخلاقی معلم‌های ما و کتاب‌های اخلاقی و کتاب تعلیمات دینی بتواند بر کودکان تاثیر مثبتی بگذارد.

بی‌اخلاقی‌های اجتماعی صورت گرفته در جامعه را چگونه ارزیابی میکنید؟

من مدتی در کانون اصلاح و تربیت کار مشاوره‌ای می‌کردم و با نوجوانان و جوانان وخانواده‌های آن‌ها در تماس بودم. علت درگیری‌های یک گروه از نوجوان‌هایی که آنجا بودند فحاشی و عدم رعایت نکات اخلاقی بود.

شاید باورتان نشود به فاصله 2 روز 2 پسر نوجوان به کانون اصلاح و تربیت آورده شدند که هر 2 می‌گفتند با یک سیلی که به طرف مقابل زدیم، طرف مقابل مرده است. وقتی علت سیلی زدن را پرسیدم هر 2 گفتند که مورد تمسخر قرار گرفته‌اند.

قرآن می فرماید «لایسخر قوم من قوم» گروهی از شما نباید گروهی دیگر را مورد تمسخر قرار دهد. عدم رعایت همین نکته اخلاقی یعنی تمسخر کردن باعث می‌شود به فاصله 2 روز، 2 نوجوان به کانون اصلاح و تربیت آمده و به دلیل این که دوستشان آن‌ها را مورد تمسخر قرار داده بود با زدن سیلی، طرف مقابل را به کشتن دهند. با اینکه به قصد کشتن سیلی نزده بودند، این سیلی‌ها در عصبانیت به‌گونه‌ای بوده که منجر به مرگ طرف مقابل شده بود. یکی از آن‌ها وقتی که سیلی زده بود، طرف مقابل از پشت سر افتاده و سرش به جدول کنار
جوی آب خورده و فوت کرده بود.

اگر تمسخر کردن در خانه، مدرسه، رسانه و از سوی همه مورد مذمت قرار گیرد، بچه‌ها یاد می‌گیرند که تمسخر کار خوبی نیست و وقتی تمسخری صورت نگیرد، کسی به دنبال این اتفاق از بین نمی‌رود.
ما گاهی آیات قرآن را می‌خوانیم بدون اینکه تأمل کنیم از آن‌ها عبور می‌کنیم. مثلاً وقتی آیه لا یسخر قوم من قوم را میخوانیم و به سادگی از آن رد می‌شویم، اما در عمل می‌بینیم در یک کانون اصلاح و تربیت به فاصله 2 روز 2 نوجوان آمده بودند که طرف مقابل آن‌ها را مسخره کرده بود و با زدن سیلی، طرف مقابل این 2 نفر فوت شده بود. به همین دلیل است که باید به مسائل اخلاقی مانند صبوری، احترام گذاشتن، توهین نکردن، گذشت و عفو اهمیت دهیم.

از نظر شما کرونا چه تاثیری بر تعلیم و تربیت دارد؟

در حال حاضر به‌دلیل شرایط به‌وجود آمده ناشی از بیماری کرونا، اقدامات معنوی خوبی درحال انجام است، در حال حاضر مشاهده می‌کنیم که جوان‌ها در عرصه حضور دارند و به دیگران رسیدگی می‌کنند. به‌عنوان مثال ماسک تهیه کرده و در کارگاه‌ها به یکدیگر کمک می‌کنند و به توزیع غذا میان محرومان می‌پردازند.

اگرچه کرونا مشکلات زیادی را در جامعه ما و در همه دنیا ایجاد کرده است، ولی در کنار آن اتفاقات خوبی از جمله تعالی اخلاقی، امکان رشد اخلاقی، در غم دیگران شریک بودن، محبت کردن به دیگران، گذشت، انفاق و خدمت به بیماران، خدمت به محرومان را به ما آموخت. این ها نکاتی است که در کنار کرونا توانسته آثار مثبت و خوبی در نسل‌های مختلف جامعه ما از جمله نسل جوان و نوجوان ایجاد کند و همه را به نوعی به خدمت واداشته است، در عصر کنونی دانش‌آموزان چنین درسی را یاد می‌گیرند.

در چنین شرایطی یک تعلیم و تربیت غیررسمی صورت گرفته که خارج از مدرسه است. مواردی که دانش‌آموزان در جامعه امروز یاد میگیرند از جمله خدمت به دیگران تحت عنوان تربیت غیر رسمی مطرح می‌شود و این موارد می‌تواند نتایج خوبی در زمینه آموزش در نکات اخلاقی به دانش‌آموزان دربرداشته باشد.

انتهای پیام/

کد خبر: 1073863

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =