به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، در حال حاضر منطقه خاورمیانه در پر التهابترین دوران خود به سر میبرد چراکه اتحاد کشورهای اسلامی و عربی در پایین سطح قرار دارد و نفوذ آمریکا و غرب نیز جند برابر شده است. از سوی دیگر جریانهای یهودی و لابیِهای صهیونیستی ارتباطات خود را با کشورهای اسلامی حاشیه خلیج فارس تقویت کرده و با ایران هراسی، کشورهای عربی را ترغیب به عادیسازی روابط با رژیم غاصب صهیونیسم میکنند.
نشست «بررسی تحولات اخیر منطقه» با حضور محمدرضا عبداللهآبادی دبیر بینالملل اتحادیه دفتر تحکیم وحدت و امیرحسین پناهی دبیر بینالملل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل برگزار شد.
عبداللهآبادی در این نشست با تقسیم بندی اسلام به انواع ناب محمدی، سلفی و ترکیهای بیان کرد که وجود فلسفه مقاومت و گستردگی مفاهیم مقاومت در منطقه یکی از مولفههایی است که باعث شده کشورهای عربی که حاکمان ظالم دارند، ترس از جبهه مقاومت به رهبری ایران داشته باشند.
در حال حاضر فضای سیاسی منطقه و ارتباط بین کشورهای منطقه را چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر روابط بین کشورهای جهان اسلام و عربی و منطقه از گسستگی خاصی برخوردار است و متاسفانه اتحاد مناسبی بین آنها وجو ندارد. در سالهای اخیر اسلامهراسی و اسلام سلفیگری با حضور نیروهای داعشی در منطقه به ویژه در کشورهای عراق و سوریه و طالبان در افغانستان در منطقه پررنگتر شده است.
تنشهای سیاسی در منطقه بر حوزه اقتصادی کشورها اثر منفی گذاشته و باعث شده این کشورها که جزو کشورهای جهان سومی محسوب میشوند، از قبل ضعیفتر شوند. ایران در این آشفته بازار سیاسی باید بتواند با حفظ اقتدار قلمرو قدرت خود را در منطقه افزایش دهد.
در چند ماه اخیر شاهد انتشار اخباری مبنی بر عادیسازی امارات متحده عربی و بحرین با رژیم صهیونیست بودهایم. آیا در آینده شاهد افزایش روند عادی سازی روابط خواهیم بود؟
در واقع عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیسم از سال 19789 آغاز شده است. سیاست خارجه این رژیم در قبال کشورهای عربی، سیاست تقابلی و تهاجی بوده و در بازه زمانی سالهای 1917 و 1973 جنگهای متعددی رخ میدهد.
سیاست خارجی رژیم غاصب صهیونیست از سال 1979 به سمت صلح و ارتباطگیری با کشورهای عربی سوق پیدا میکند. مصر اولین کشور اسلامی و عربی بود که با این رژیم صلح کرد و ارتباطات عادی را برقرار کرد و محمد انور سادات سومین رئیس جمهور مصر بعد از توافق کمپ دیوید، به اسرائیل سفر کرد. اردن نیز دومین کشوری بود که با این رژیم روابط خود را به صورت پنهانی برقرار کرد.
آمریکا و اروپا در دهه گذشته سرمایهگذاریهای بسیاری از لحاظ علمی، توریستی، سیاسی و اقتصادی روی امارات متحده عربی انجام دادهاند تا کشوری در حد کشورهای جهان اول و توسعه یافته قرار بگیرد. امارات متحده در واقع جزو اقمار آمریکا محسوب میشود و آمریکا در قبال این هزینهها و کمکهای سیاسی امارات را وادار به برقراری روابط با رژیم صهیونیست کند.
آمریکا و رژیم صهیونیستی هر دو به ایام برگزاری انتخابات رئیس جمهوری نزدیک میشوند. لابیهای پرقدرت و پر نفوذ یهود در آمریکا تلاش دارند تا ماهیت آمریکا را به سمت حمایت از یهود و رژیم غاصب صهیونیست پیش ببرند. به عنوان مثال حزب جمهوریخواه در آمریکا سعی میکنند تا با پیروزی در انتخابات، قدرت را از ترامپ و دموکراتها بگیرند.
تعداد یهودیان ساکن در بحرین بسیار اندک و در اقلیت قرار دارند اما همین نفرات اندک در جایگاههای تصمیمساز و تاثیرگذار قرار دارند. حمد بن عیسی آل خلیفه پادشاه بحرین فردی به شدت تاثیرپذیر بوده برای همین نیز از یهودیان و آمریکا تبعیت دارد. در سال 2013 آل خلیفه با بنیامین نتانیاهو رئیس جمهور وقت رژیم صهیونیست دیدار و گفت وگو دارند.
بحرین در سال 2017 اعلام میکند که منع قانونی رفتوآمد شهروندان بحرینی به رژیم صهیونیست توسط آل خلیفه برداشته میشود. در نتیجه از سالهای پیش زیر ساختهای لازم برای عادی سازی این ارتباط فراهم بوده است.
عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم غاصب صهیونیست برای ایران و منطقه چه تهدیدات و خطراتی در پی خواهد داشت؟
به نظر بنده عادیسازی روابط با رژیم غاصب صهیونیست روند رو به گسترشی ندارد و در ماههای آینده حداقل شاهد عادیسازی روابط کشور های دیگر عربی–اسلامی نخواهیم بود. به عنوان مثال عربستان سعودی خود را ارائه دهنده طرح صلح عربی میداند در نتیجه به خاطر این شانیت و جایگاه بین کشورهای عربی، نمیتواند به راحتی روابط خود را با این رژیم به حالت عادی در بیاورد.
البته زمزمههایی مبتنی بر تمایل بن سلمان پادشاه عربستان برای این ارتباط گیری وجود دارد چرا که حفظ صندلی قدرت و پادشاهی را در حمایت آمریکا و اسرائیل میداند.
کشورهای عربی مانند مصر و اردن بعد از عادیسازی روابط با رژیم غاصب صهیونیست در عمل از عایده خاصی بهرهمند نشدند. حاکم و مسئول بحرین به صورت مستقیم پیماننامه صلح با رژیم صهیونیست را امضا نمیکند و نخست وزیر کشور را مسئول این کار میکند چرا که اگر فردا به خواستههای خود نرسید به راحتی با عزل نخست وزیر به این پیمان نامه پشت پا بزند.
رژیم غاصب صهیونیست گلوگاه مصر یعنی رود نیل را تصاحب کرده است و اگر مصر خواست تحرکی برخلاف منافع این رژیم انجام دهد رود نیل را بر این کشور ببندد. در حال حاضر نیز رژیم صهیونیسم قصد دارد به منطقه بیاید تا با نفوذ بین کشورها، خلیج فارس و تنگه هرمز را تصاحب کند. اگر این سناریو اجرا شود احتمال درگیری در جنوب کشور افزایش خواهد یافت و اقتصاد مختل میشود.
ایران و دستگاه دیپلماسی برای جلوگیری از افزایش برقراری روابط کشورهای اسلامی-عربی با رژیم غاصب صهیونیست چه راهکارهایی را باید در پیش بگیرد؟
عمان یکی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است که بر اساس نظرات کارشناسان پتانسیل لازم برای برقراری ارتباط با رژیم صهیونیست را دارد. ایران باید با یکسری سیاستهای مشخص بین ملت و دولتهای کشورهای اسلامی عربی نفوذ کرده و مانع گرایش این کشورها به سمت اسرائیل شود.
عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم غاصب صهیونیست، محور مقاومت و جایگاه ایران در منطقه را به خطر میاندازد و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به واسطه روحیه عربدوستی و نژادپرستی که دارند در تلاش هستند تا ایران را در حاشیه قرار دهند.
در حال حاضر آمریکا تلاش دارد تا سایر کشورهای اسلامی و غیر عربی مانند افغانستان را وادار به ارتباط گیری با رژیم غاصب صهیونیست کند.
ایران هراسی یکی از ابزارهای قدرتمند غرب و آمریکا برای نفوذ در منطقه و کشورهای حاشیه خلیج فارس به بهانه تامین امنیت این کشورها در برابر تهاجمات نظامی ایران بوده است. علل ایران هراسی بین این کشورها چیست؟
در جریانهای ایران هراسی غرب در منطقه به راه انداخته است؛ کشور ایران موضوعیت اصلی و محوری نیست بلکه اسلام ناب محمدی، انقلاب اسلامی و نظام برای آنها هدف است. بعد از انقلاب اسلامی 2 اسلام دیگر از جمله اسلام ترکیه و اسلام سلفی در جهان مطرح شده است. آمریکا و اروپا با همکاری عربستان سعودی و «مفتیها» موفق به گسترش اسلام سفلی شدند که نتیجه آن پیدایش داعش و نابودی کشورهای سوریه و عراق بود.
ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه قدرت و محبوبیت خود را گسترش میدهد و از نظر ژئوپولتیکی قلمرو مرزهای خود را تنها محدود به جغرافیایی خاصی نکرده است. عربستان سعودی که خود را قیم کشورها عربی میداند از قدرتمندشدن ایران در منطقه و حاشیه خلیج فارس خشمگین است.
وجود فلسفه مقاومت و گستردگی مفاهیم مقاومت در منطقه یکی از مولفههایی است که باعث شده کشورهای عربی که حاکمان ظالم دارند، ترس از جبهه مقاومت به رهبری ایران داشته باشند.
روند اسلامستیزی و اهانت به مقدسات اسلام در چند سال گذشته روندی افزایشی بوده است، مکتب صهیونیست و یهود از دامن زدن به جریانات اسلامستیزانه چه منفعتی میبرد؟
تشکیل حکومت جهانی اسلام یعنی پرچم اسلام در کل جهان به احتزاز در میآید و صهیونیست و استعمارگری باید برچیده شود در نتیجه اسلامستیزی در راستای همین برچیدن ظلم انجام میشود.
غرب با نگاه سرمایهداری به اسلام و منطقه نگاه میکند که مردم به عنوان نیروهای کار باید تنها در خدمت منافع آنها باشند و اسلام در مقابل این تفکر بر کرامت انسانی افراد تاکید دارد.
انقلاب اسلامی قصد دارد با حفظ کرامت انسانها، عدالت را در تمام دنیا برقرار کند یعنی انقلاب خطری برای منافع غرب است. در نتیجه غرب برای تضعیف یا نابودی انقلاب اسلامی که دشمن خود میپندارد، اقدام به اسلامستیزی در جهان میکند. کشورهای اروپایی در همین راستا موضوعاتی مانند توهین به پیامبر(ص) و مسلمانان و آتش زدن قرآن را انجام میدهند. البته برخی از قوانین کشورهای اروپایی مانند سوئد و نروژ نهتنها از این اهانتها و اسلامستیزی حمایت و امنیت آنها را تامین میکند بلکه به آن رسانهها مبالغی به عنوان حمایت مالی نیز پرداخت میکنند.
اگر عربستان سعودی را کنار بگذاریم، ایران و ترکیه از کشورهای تاثیرگذار و پر اهمیت جهان اسلام هستند. ایران همواره از مقاومت و کشورهای اسلامی دفاع میکند اما به چه علت ترکیه توانسته چهره بهتری از خود نزد ملتهای مسلمان ترسیم کند؟
در مقابل اسلام خشن سلفی، اسلام ترکیه قرار دارد. ترکیه از طرفداران مکتب سکولار در جهان است یعنی مردم آزاد هستند همانگونه که برای اقامه نماز به مسجد میروند در کنارش به امکان تفریحی مراجعه کنند.
اردوغان رئیس جمهور ترکیه اگر کمک یا حمایتی از کشورهای اسلامی کرده یا در مقابل رژیم غاصب صهیونیسم ایستادگی میکند با هدف ترویج اسلام ترکیه و سکولار بوده و از اسلام محمدی فاصله زیادی دارد. تبلیغات توریستی که از ترکیه در ایران انجام میشود با هدف گسترش اسلام ترکیه در ایران است.
در حال حاضر اسلام ترکیه در مقابل اسلام ایران یا اسلام محمدی قرار دارد و با پررنگ کردن مولفههای آزادی و اقتصادی کشور ترکیه، مردم ایران را برای پذیرش اسلام ترکیه ترغیب میکنند. ترکیه بارها به خاک عراق و سوریه تجاوز کرده و مسلمانان را به خاک و خون کشیده است.
ترکیه در واقع جزو رهروان غرب محسوب میشود و نمیتوان جنبههای انسانیت و مولفههای مد نظر اسلام ناب را از ترکیه انتظار داشت.
لبنان به دلیل پایگاه محور مقاومت و همسایگی با رژیم غاصب صهیونیسم همواره اهیمت زیادی برای غرب و جهان اسلام داشته است. این کشور جند ماهی است که درگیر اختلافات حزبی بوده و دولت و نخست وزیر نتوانسته کابینه تشکیل دهد. علل این آشفتگی سیاسی لینان را در منشا خارجی میدانید و اینکه آیا به عقیده شما لبنان درگیر جنگ داخلی خواهد شد؟
در حال حاضر داعش نابوده شده و جنگهای داخلی سوریه به پایان رسیده و شدت حملات عربستان به یمن نیز کاسته شده است؛ اما ناگهان با حادثه و انفجار بندر بیروت لبنان که عمد و غیرعمد آن هنوز مشخص نشده تمام تمرکز رسانهها به این کشور معطوف میشود. غرب به رهبری فرانسه به دنبال نفوذ و تصاحب لبنان بوده که البته اهیمت لبنان به خاطر وجود مقاومت و حرب الله است.
از سوی دیگر عادی سازی کشورهای عربی با رژیم غاصب صهیونیست نیز همزمان رخ میدهد.
غرب و آمریکا به دنبال ایجاد یا رونق بخشی به جنگهای داخلی لبنان هستند تا مقاومت را تضعیف کنند.
به عقیده بنده درگیری و جنگ داخلی در لبنان رخ نخواهد داد چرا که این کشور خود درگیر موضوعات اقتصادی بوده است. درآمد خالص ملی لبنان در سال 2013 حدود 24 میلیارد دلار بوده اما از آن سال تا کنون رکود اقتصادی معناداری در لبنان ایجاد شده است.
ایران از لحاظ راهبردی و استراتژیک اجازه به راه افتادن جنگ داخلی در لبنان را نخواند داد. لبنان منطقهای در شرق مدیترانه است که محل اتصال اروپا و غرب به آسیا است و محل مناسبی برای تبادلات تجاری بوده در نتیجه فرانسه به دنبال نفوذ در لبنان با هدفهای تجاری است.
انتهای پیام/
نظر شما