دفاع موجه از تراث و یک پیشنهاد/ شرایط و ادب نوآوری و اصلاح نگاه‌‏های دینی

نوآوری و اصلاح نگاه‌های دینی، ادب و شرایطی دارد که از جمله آنها احترام به تراث گذشتگان و تکیه بر آن است.

به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)، آیت الله ابوالقاسم علیدوست، عضو هیأت علمی گروه فقه و حقوق اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در نوشتار پیش رو به نقد برخی اظهارات منتشر شده از سیدکمال حیدری پرداخته است؛

جناب آقای سید کمال حیدری از فضلای معاصر قم، انسانی پرکار و مصمم، که دارای شبکه گسترده‏ای از سایت، کانال، موسسه علمی و شاگردان متعدد می‏باشند.

یکی از فعالیت‏های ایشان، همکاری و فعالیت سابق وی در «شبکه الکوثر» بود که معارف شیعی را تبیین و به نقد وهابیت می‏ پرداخت.   

از چند سال قبل (تقریبا تیر ماه ۹۲ تاکنون) اما، فایل‏های صوتی-تصویری (کلیپ‏های) متعددی از اظهارات ایشان در موضوعات مختلف دینی و فقهی منتشر می‏شود که بیانگر اتخاذ رویکرد و مبنایی جدید در حوزه تفکر و رفتار او است. در واقع ایشان از آن زمان تاکنون وارد فاز و فضایی جدید شده و تاکنون نیز این رویه ادامه داشته است.

از جمله اولین اظهار نظرهایی که بر اساس مبنای جدید، توسط ایشان انجام شده، موردی است که در ماه رمضان سال ۱۳۹۲ از شبکه الکوثر پخش شد. مطابق آنچه از اسناد و مدارک مربوط به آن برنامه در رسانه‏ها وجود دارد، ایشان معتقد است که بسیاری از میراث روایی شیعه، از کعب الاحبارها، یهودیان، نصرانی‌ها و مجوسی‌ها به ما رسیده است.

از جمله آخرین اظهار نظرهای ایشان نیز، موردی است که اواخر تیرماه امسال (۱۳۹۹) تحت عنوان «چالش‌های پیش‏روی دین و مدرنیته در مواجه با ویروس کرونا» به بیان مطالبی پرداخته است.

ویژگیکلیپهای جناب آقای سید کمال حیدری

فایل‏های صوتی و تصویری منتشر شده از جناب آقای سید کمال حیدری دارای ویژگی‏های ذیل است:[۱]   

یک. فراگیری و انتشار گسترده کلیپها: فایل‏ها و کلیپ‏های ایشان در سطح گسترده‏ای در شبکه‏ های اجتماعی داخلی و خارجی و در طیف‏های مختلفی از این شبکه ‏ها، از قبیل شبکه‏ های شیعی-سنی و حتی شبکه‏ های وهابی مانند «شبکه کلمه»، به طور وسیعی در حال انتشار و دست به دست شدن است. همچنین مخاطبان مختلفی از مردم عوام تا نخبگان حوزوی و دانشگاهی را به سمت خود کشانده است. به عنوان نمونه بنده از طریق تعدادی از دوستانی که نه حوزوی‏اند و نه دانشگاهی، در مورد این کلیپ‏ها مورد سؤال و پرسش قرار گرفته و فایل‏ها را برای بنده ارسال کرده‏ اند. این نکته بدین معناست که نمی‏ توان ادعا کرد این بحث‏ها صرفاً برای حوزویان اندیشمند مطرح می‏ شود و کاری به مردم عادی و کوچه و بازار ندارد!

دو. تنوع موضوعی کلیپها: ویژگی دیگر این فایل‏ها و کلیپ‏ها، تنوع موضوعی آنهاست. جناب سید کمال حیدری در هفت سال اخیر به ساحت‌های مختلفی از قبیل فقه، اعتقادات، معارف، اخلاق، مسائل کلان و بنیادین و حتی مسائل ریز، اما بی‏ فائده‏ ای، ورود کرده است؛ مسائل ریزی از قبیل اینکه: «آیا ملاقات با امام زمان در عصر غیبت ممکن است؟» و یا مسائلی از قبیل «مطلب منسوب به شیخ مفید(ره) درباره شیخ صدوق(ره)» که دارای اهمیتی نبوده و در زمره مسائل مهم و اساسی به شمار نمی‏ رود.

سه. ادعای نقد قرائتی موسوم به «قرائت رسمی از دین»: ویژگی سوم که در همه کلیپ‌ها دیده می‌شود در واقع نقد قرائتی از دین است که ایشان به عنوان «قرائت رسمی» مطرح کرده و مورد نقد قرار می‏ دهد.

دلیل ورود بنده به این مسئله

اینکه چرا بنده وارد این مسئله می‌شوم، به دو جهت است:

یک. حجم بالا و بیپاسخ مطالب: هنوز ناگفته‌ها زیاد است. وقتی نگاه می‏ کنیم می ‏بینیم که برخی مطالب هست که جای گفتن دارد و باید بیان شود.

دو. مسئولیت قانونی بنده در این زمینه: بنده مسئولیت کرسی‌های نقد، نوآوری و نظریه ‏پردازی را از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی در بخش علوم نقلی، بر عهده دارم، با توجه به این مسئولیت، بنده لازم می‏ بینم که در این مسئله ورود کنم و پیشنهادی را در همین ارتباط در انتها تقدیم خواهم کرد. با توجه به این دو مورد، به نظر می ‏رسد توجیه کننده ورود بنده در این مسئله باشد.

موافقان و مخالفان جناب آقای سید کمال حیدری

ایشان در سایه رویکرد جدید خود، با غض ‏نظر از کسانی که نسبت به کار، رفتار و شخصیت ایشان بی‌طرف‌ بوده و ناظر هستند و یا کسانی که اطلاع ندارند، دو دیدگاه پیرامون ایشان شکل گرفته است: موافقان و مخالفان.

۱. موافقان و ادله آنها: عده‌ای حامی ایشان هستند و از ایشان دفاع می‌کنند. برخی معتقدند کار ایشان درست است. آخرین دفاعیه‏ ای که در مورد ایشان منتشر شده مربوط به موسسه علمی فرهنگی امام جواد(ع) است. در مورخه ۶/۵/۹۹ دفاعیه ‏ای با مضمون ذیل توسط موسسه مزبور منتشر شده است. بنده اصل متن را ذکر می‏ کنم، تا انصاف رعایت شود: «آیت‏ الله حیدری به خودِ دین و تشیع اشکال وارد نمی‌کند. به باور وی اصل دین، قرآن، پیامبر، اهل‏ بیت به عنوان بهترین گره‌گشا و حل کننده مشکلات کلان فکری، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه اسلامی و حتی جامعه بشری بوده، اما این فهم، برداشت و قرائت نادرست و نامعقول برخی از عالمان دین است که گاهی ناکارآمد و نقدپذیر می‌باشد. هدف اصلی آیت الله حیدری از طرح بحث مذکور و امثال آن ایجاد سوال در اذهان جامعه علمی و حتی عموم مردم جهت پویایی افکار و در گرفتن بحث‌های تحلیلی و انتقادی میان موافقان و مخالفان می‌باشد».

سپس مطرح می‌کند جامعه‌ای که در آن امکان طرح سؤال و شبهه نباشد، ایستا می‌شود، و ادامه می‏ دهد: «حوزه‌های علمیه و عالمان دین بجای مذمتِ طرح اصل سوال، به ارائه پرسش‌های متقن بپردازند و از این رهگذر تبیینی معقول و اثربخش از دین در مواجهه با مشکلات جوامع بشری، پیش‏رو نهند. تجربه نشان داده که نمی‌شود با جامعه مقابله کرد و جلوی طرح سوال را گرفت، بلکه باید اجازه طرح سوال، اشکالات و مناقشات را از طرف مردم و حتی خود مؤسسات داد  و به ارائه پاسخ‌های مستدل، معقول و بروز پرداخت».

بنده بیان دیگری نیز در این زمینه از ایشان دیدم که قابل تأمل و تحسین بود، مبنی بر اینکه «ما نگوییم اصلاح دین؛ دین که صالح و مصلح است؛ بلکه باید بگوییم اصلاح نگاه‏های دینی و قرائت‏های دینی».

این حرفی است که یک موسسه طرفدار یا وابسته به ایشان می‌زند. قهراً خود ایشان و شاگردان و مریدانشان نیز، در مقام دفاع، همین مطالب را بیان خواهند کرد.

۲. مخالفان و ادله آنها: در مقابل دیدگاه پیشین برخی نیز مخالف ایشان بوده و ردیه‏ هایی علیه وی نوشته شده است.

طبق رصدی که در فضای مجازی انجام گرفت، از جمله اولین ردیه‏ هایی که علیه ایشان منتشر شد، ردیه ‏ای است که در شهریور ۱۳۹۲، از سوی یکی از مراجع آن روز (که اکنون به رحمت خدا رفته است)، در پاسخ به سؤالی راجع به آقای حیدری و کار ایشان، ابراز شده است.

برخی از مخالفان با تعابیری تند و تیز، گاه شخص ایشان، گاه کارهای ایشان و گاه نیز به صورت توأمان هم شخص و هم کارهای ایشان را مورد نقد قرار داده و به چالش کشیده ‏اند؛ تعابیری که بعضا بنده مایل به ذکر آنها نیستم، اما برای رعایت انصاف و اعتدال –چنانکه متن دفاعیه موافقان ذکر شد- ناچار از ذکر آنها هستم.

به عنوان نمونه آیت‏ الله میلانی از اساتید حوزه در سال ۹۶، در مقام نقد ایشان می‏ گویند: حرف‌هایی که ایشان می‌زند یک شیعه نمی‌زند و یا حتی یک ناصبی هم نمی ‏زند.

همچنین از دی ماه ۱۳۹۶ یک شبکه مجازی که با عنوان «بن‏ بست» علیه ایشان فعالیت و مطالب مختلفی را علیه وی منتشر می‏ کند، تحت عنوان «سرقت‌های علمی»،[۲] کتاب‌های ایشان و منابع آنها را مقابله می‏ کند.

در اردیبهشت ۹۷ نیز یکی از علمای عراق مطالب تندی را نسبت به منابع مالی ایشان بیان می ‏کند. بعد از تیر ماه امسال (۱۳۹۹) و بعد از اظهار نظر اخیر ایشان در موضوع «چالش‌های پیش‏روی دین و مدرنیته در مواجهه با ویروس کرونا» نیز تعدادی از فضلای حوزه و دانشگاه، در پاسخ و نقد ایشان مطالبی را بیان کردند.

و بالاخره بعضی‌ها نیز می‌گویند: ما کار ایشان  را در خدمت دین نمی‏ بینیم. بلکه با توجه به مشکلاتی که دارد آن به ضرر دین می‌بینیم و لذا با ایشان مخالفت می‏ کنند.  

نکته مهم: اینها مطالبی است که منتشر شده و مطمئن باشید اگر برخی از اینها در فضای مجازی منتشر نشده بود، بنده آنها را ذکر نمی‏ کردم، هرچند اصل بحثم متوقف بر این هست که برخی از نکاتی که گفته شد، باید ذکر شود.

رویه ما در نقد جناب آقای حیدری

بنده در این مقام، به شخص ایشان کاری نداشته و در مورد شخصیت ایشان هیچ مطلبی بیان نمی‏ کنم. همچنین در مقام نیت‏ خوانی نیز نیستم. بنده در جایگاه خدای متعال ننشسته‏ و قسیم جنت و نار نیستم. نیز در مقام شناسایی مقصر و یا توصیه و نصیحت نیز نیستم، که خود بیش از دیگران محتاج این مهم هستم.

لذا موضوع نقد بنده، کار و رفتار مورد بحث ایشان و جریان‏هایی که نظیر کار ایشان را انجام می دهند است.

نقد آقای حیدری و جریانهای همسو با ایشان

از نظر بنده جریان آقای حیدری و جریان‏های همسو با ایشان از سه جهت قابل نقد و مناقشه است: صالح نبودن این جریان ها، نقض‏ غرض نهفته در رفتار این جریان ها، عدم التفات به نتیجه کار و رفتار و زمان‏پریشی مدعیان این جریان ها. تفصیل مطلب:

۱. صالح نبودن این جریانات: از نظر بنده جریانی که آقای حیدری و برخی دیگر، به دنبال آن هستند، جریان صالحی نیست.

ما امروزه با جریانی «سنت‏ زدا و تراث زدا» مواجه هستیم که تلاش می ‏کند پایه‌ها را ویران و -به زعم خود- بر اساس خرابه تراث، بنیانی نوین بسازد. به عنوان مثال جناب آقای عبدالکریم سروش با بیان این ادعا که «کل روایات ما خرافه است و روایات صحیح مثل یک انگشتری است در تلی از زباله»، به دنبال چه چیزی است؟[۳] یا وقتی جناب آقای سید کمال حیدری به طور مکرر به فقیهان، متکلمان و قرائت‏های موجود، -که لزوما هم قرائت رسمی نیستند،[۴]- حمله می‏ کند، نتیجه آن چیزی جز ویران و نابود کردن تراث نیست. لذاست که از عدم صلاح و صلاحیت این جریانات سخن به میان می‏ آ‏وریم.  

۲. نقضغرض نهفته در رفتار این جریانات: نوع رفتار مدعیان این جریانات خلاف و ضد غرض‏شان است. غرض این جریانات ایجاد تحول، نوآوری و نظریه ‏پردازی است. حال پرسش این است که: آیا این نوع رفتار برای آفرینش تحول، نوآوری و نظریه پردازی موفق و نتیجه ‏بخش است؟ و آیا این مدل عملکرد به پیشرفت نگاه دینی کمک می‌کند؟ یا اینکه یک «عقبگرد» و یک «نه بزرگ» است؟ بدین معنا که نوع رفتار برای اصلاح نگاه‌های دینی، رفتاری خلاف عقل، تجربه و نقل است!؟

۳. عدم التفات به نتیجه کار و رفتار مدعیان این جریانات: یکی از نتائج مهلک و خطرناک این نوع رفتار، شبه ه‏افکنی و ایجاد تشکیک است. جناب آقای حیدری با اذعان به این نتیجه خطرناک، خود نقل می‏ کند: «من وقتی که در فقه المرئه مطالبی راجع به زنان و حجاب مطرح کردم، برخی به من نامه نوشتند که ما در حجابمان دیگر تردید جدی داریم: لقد وصلتنی رسائل متعددة تقول: سیدنا هذه الابحاث التی تطرحونها فی فقه المرئه أدّی بالبعض ان یشکک فی عقیدته، أدی بعض الاخوات ان ینزعوا حجابهم أدی... أدی...»، و خود ایشان موارد را برمی‌شمارد. این نتیجه، امری است که لامحاله بر این نوع رفتار مترتب است و اگر متصلبان بخواهند در آن مسیری که ایشان آن مسیر را باطل می‌داند و قرائت -به قول خود- رسمی دین می ‏انگارد، تصلب بورزند، ایشان با این رفتارها، بهانه ‏ای به دست آنها داده و راه را بر هر نوع نوآوری و نظریه ‏پردازی خواهد بست.

۴. زمانپریشی و عدم مراعات زمان: نکته دیگر پیرامون این جریان ها، زمان‏ پریشی و عدم مراعات و التفات به زمان و زمانه است. برای تبیین این مهم به دو نمونه ذیل توجه بفرمائید:  

الف. داعش؛ ثمره فتاوای فقهای شیعه: جناب آقای حیدری در یکی از کلیپ‏های خود –که در زمان حمله داعش به عراق و فتح موصل منتشر شده است - در مقام آسیب‏ شناسی عوامل به وجود آمدن داعش به صحنه آمده و ادعا می‏ کند که داعش کذا و کذا و تکفیری‏ها حاصل چه چیزی هستند؟ سپس پاسخ می‏ دهد که علت به وجود آمدن داعش و تکفیری –و یا یکی از علل به وجود آمدن آنها- فتاوایی است که برخی از فقهای شیعی در کتاب‏های فقهی خود دارند! و سپس با اشاره به «جواهر الکلام» مرحوم نجفی، بحث مربوط به جواز غیبت، سب و لعن اهل تسنن را مطرح می‏ کند.

  ارزیابی این ادعا: گفتنی است اینجانب مدافع حرف صاحب جواهر در این موضوع نیستم و در درس خارج فقه، در بحث غیبت، این دیدگاه را نپذیرفته‏ ام، اما می‌خواهم عرض کنم این حرکت جناب آقای حیدری مبتلا به زمان‏ پریشی است. اینکه دلیل به وجود آمدن و حمله داعش، برخی فتاوای فقهی شیعی انگاشته شود و فقهای معظم شیعی متهم و مقصر شناخته شوند، بدون اینکه زمانه و زمینه صدور آن فتاوا تبیین شود، نوعی زمان‏ پریشی و عدم توجه به زمان و زمینه صدور فتواست، که منجر به قضاوت غلط و ناصحیح می‏ شود؛ چنانکه جناب آقای حیدری در این اظهارنظر خود درباره فتوای صاحب جواهر مبتلای به این بلیّه شده است.

زمانه و زمینه صدور فتوای صاحب جواهر: جهت اطلاع عرض می‏ کنم جناب صاحب جواهر(ره) در سال ۱۲۲۶ نگارش جواهر را شروع می‌کند و حدود ۳۰ سال بعد، -در سال ۱۲۵۷- و ۱۰ سال قبل از وفات ایشان نگارش آن به پایان می‏ رسد.

در مقطع زمانی قریب به شروع نگارش جواهر الکلام، وهابیون حدود ۱۰ مرتبه به عراق حمله داشته‏اند. وهابیون در سال ۱۲۱۶ حمله‏های خود را شروع کردند و پس از ورود به کربلای معلی، با شعار «اقتلوا المشرکین و اذبحوا الکافرین»، پنج هزار نفر از شیعیان و اهل کربلا را قتل عام کرده، وارد ضریح مطهر امام حسین(ع) می‏شوند و آن را غارت و داخل و اطراف حرم را مملو از کثافات و قازورات می‏کنند!

این فرقه انحرافی، مجدداً در سال‏های ۱۲۲۰، ۱۲۲۲، ۱۲۲۵ و... حمله‏های دیگری به عراق می‏ کنند، که در برخی از حمله موفق و در برخی شکست می‏ خورند. آخرین حمله آنها – تا جایی که بنده ملاحظه کردم- در سال ۱۲۲۵ اتفاق افتاده و نگارش جواهر الکلام نیز در سال ۱۲۲۶ شروع شده است.

این نکته نیز قابل توجه است که در آن زمان تفکیک عموم اهل‏ تسنن از وهابیت -آنگونه که در زمان ما مرسوم است و بین آنها مرزبندی وجود دارد- مشخص نبوده و کل اهل تسنن به سنیّت مکه و مدینه شناخته می‏ شدند؛ لذا هر کاری که اهل تسنن مکه و مدینه انجام می‏ دادند، به حساب کل اهل تسنن گذاشته می‏شد و تفکیکی بین عموم اهل تسنن و فرقه انحرافی وهابیت وجود نداشت.

فتوای مورد بحث صاحب جواهر در چنین زمینه و زمانه‏ ای صادر شده است (که بنده در عین حال از آن فتوا دفاع نمی‏ کنم).

جناب آقای حیدری باید توجه داشته باشند، وقتی متن جواهر –آن هم با غلظت- برای مخاطب خوانده می‏ شود، باید زمانه و زمینه صدور هم برای مخاطب تبیین شود.

اینکه اشکال شود که چرا صاحب جواهر تفکیک نکرده، چنانکه گذشت، اشکالی بی‏ مبناست، چون در آن زمان تفکیک بین اهل تسنن غیر وهابی و وهابیون مرسوم نبود.

ادعای تأثیرپذیری فقیه از زمان و فضای حاکم، البته تا حدی پذیرفتنی و طبیعی است و لذا اگر آن زمان و فضا در نظر گرفته شود، معلوم نیست که اشکالات شما وارد باشد.

جناب آقای حیدری! شما از کدام «فقیه نامی» سراغ دارید که فتوایی بر قتل اهل تسنن داده باشد؟ اینکه کسی در گوشه‏ ای چیزی گفته باشد، محل بحث نیست، گرچه چنین موردی را نیز بنده سراغ ندارم.

امروزه چه کسی عراق را حفظ کرده تا حمام خون راه نیفتد؟ یکی از آقایان عربستان می فرمود اگر آیت ‏الله سیستانی(حفظه‏ الله) مانند بزرگان ما می‏ اندیشید، اکنون باید در عراق حمام خون راه می‏ افتاد!

این نوع بحث کردن مبتلا به زمان ‏پریشی و عدم مراعات زمان است.

ب. توهین شیخ مفید(ره) به شیخ صدوق(ره): جناب آقای حیدری در کلیپی دیگر که در سال ۹۸ منتشر شده، کتابی را به مخاطبان نشان داده و ادعا می‏ کند که شیخ مفید در این کتاب به شیخ صدوق توهین کرده و «او را دیوانه‏ ای خوانده که اهل هوا و هوس است و تکلیف از او ساقط»!!

ایشان سپس از مخاطبان خود می‏ خواهد که در این ‏باره قضاوت کنند و خود در مقام داوری می ‏گوید: «یا شیخ مفید خلاف می‌گوید و اینگونه بزرگی مانند شیخ صدوق را متهم به دیوانگی و هوا و هوس می‏ کند و یا اینکه شیخ مفید درست می‏ گوید و شیخ صدوق حقیقتاً دیوانه و اهل هوا و هوس است!» و بعد نتیجه می‏ گیرد که: «اگر شیخ مفید خلاف واقع حرف می‏ زند، در این صورت او چه صلاحیتی دارد و اگر راست می‏ گوید و صدوق این گونه است، چگونه شما دین‏تان را از روایات و کتب شیخ صدوق می‏ گیرید؟!

ارزیابی این ادعا: در ارزیابی این کار آقای حیدری گفتنی است: کتابی که ایشان به آن استناد می‏ کند، کتاب «النکت الاعتقادیه» منسوب به شیخ مفید است و این در حالی است که اساس این انتساب صدها سال مورد تشکیک بزرگان و اهل تحقیق بوده است. به عنوان نمونه شیخ علی نواده شهید ثانی(ره) در انتساب این کتاب به شیخ به طور جد تشکیک نموده است. همچنین ویژه ‏دانی قدر در عرصه کتاب‏ شناسی مانند حاج آقا بزرگ تهرانی –که بر قله شناخت کتاب و مولف ایستاده- تشکیک شیخ علی را صحیح دانسته است. چنانکه مرحوم نجاشی نیز در مقام شمارش و حصر کتاب‏های شیخ مفید نامی از این کتاب به میان نیاورده است. خود مرحوم شیخ مفید نیز هنگام شمارش کتاب‏هایش، اساساً از این کتاب نام نبرده است. برخی از معاصران اهل فن نیز در این انتساب تشکیک کرده ‏اند.

دیگر اینکه رصد موارد یادکرد شیخ صدوق در آثار شیخ مفید، بیانگر رعایت احترام و ادب ویژه شیخ مفید برای مرحوم شیخ صدوق(ره) است.

جناب آقای حیدری! طبیعی است در مقام بیان مطلب و انتساب کتاب به یک شخصیت، باید این نکات نیز گفته شود. آیا اینکه این کتاب به نام شیخ مفید منتشر شده، می‏ تواند دلیل محکمی بر انتساب کتاب به فرد باشد؟ چه فراوان کتبی که بنام برخی افراد چاپ می ‏شود، اما انتساب کتاب به آن افراد معلوم نیست! به عنوان نمونه، مگر «کتاب اشعثیات» که منسوب به «ابن ‏اشعث» است، مشکوک نیست؟!  

اینها نمونه‌های کاری و رفتاریِ جناب آقای سید کمال حیدری است.

شرائط و ادب نوآوری و اصلاح نگاههای دینی

آنچه گذشت، نمونه‏ هایی از کار و رفتار جناب آقای سید کمال حیدری بود. چنین رویه رفتاری‏ و کاری، نیازمند این تذکر قرآنی است که «وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ  إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولًا» (اسراء: ۳۶)

جناب آقای حیدری! نوآوری و اصلاح نگاه‌های دینی، ادب و شرائط دارد:

 ۱. احترام به گذشتگان؛ حفظ و تکیه بر تراث: احترام به تراث گذشتگان و تکیه بر آن. این‏ گونه نیست که تراث گذشتگان، همه خرافه و غلط باشد؛ باید ارزش و احترام‏ آنها را پررنگ کرد و متذکر شد.

۲. رعایت هنجارهای علم: هر علمی و هر پدیده‌ای هنجار خودش را دارد که باید رعایت شود.

۳. صداقت و پرهیز از راست ناقص و عدم شفافیت: قرائت ابتر و ناقص مطالب، بدون تبیین و تحلیل درست آنها به نوعی خیانت  به شمار می‏ رود.

۴. پرهیز از زمانپریشی: در مقام پژوهش و ارزیابی اراء و اندیشه‏ ها، باید زمان و مکان در نظر گرفته شود و اقتضائات زمانی و مکانی هر مطلب و هر نویسنده ‏ای لحاظ شود.

۵. طرح بحث در جوامع علمی: نمی ‏توان هر بحثی را در هر جمعی و مکانی مطرح کرد. هر بحثی مخاطب خاص خود را دارد. مباحث عمیق علمی باید در جمع متخصصین و ویژه ‏دانان آن بحث مطرح شود، نه در جمع‏های عادی و در فضایی که در دسترس عموم قرار می ‏گیرد.

طرح بحث در جمع‏های غیر تخصصی، پدیده عام البلوا و همه‏ گیری است که متوجه برخی از دیگر از سخنرانان در داخل و خارج کشور نیز می‏ باشد. بحث عمیق فقهی باید در جمع فقه ‏پژوهان و ویژه‏ دانان فقهی مطرح شود، نه در جمع عمومی و یا حتی جمع‏های دانشجویی. حقیقت آن است که همانگونه که امثال ما نسبت به بحث‏های فیزیک و شیمی و... عوام و ناویژه ‏دان هستیم، همین طور دانشجویان و متخصصین رشته‏ های دیگر نیز در زمینه‏ های مسائل فقهی و اجتهادی عوام به شمار می‏ روند و باید از طرح مباحث عمیق فقهی و اجتهادی در جمع ایشان، به دلیل نیازمندی فهم این نوع مطالب به دقت و تخصص، خودداری کرد.  

موارد فوق‏ الذکر درباره فتوای صاحب جواهر و نیز کتاب النکت الاعتقادیه، آیا یک بحث صرفاً عقلی است که بتوان با تمعق عقلی آن را دریافت و لذا اقدام به طرح آن در جمع‏های غیر تخصصی و دانشجویی کرد؟ آیا طرح این مباحث در منظر عموم که اطلاع درستی از جوانب مسئله ندارند، کاری صحیحی است؟

جالب این است وقتی گفته می‏ شود این مطالب منجر به انحراف برخی از افراد می‏ شود، جناب آقای حیدری پاسخ می‏ دهند: «هذه ابحاث علمیه تخصصیه و لیس فتوا فقهیه ولا فتاوا عقائدیه؛ اینها بحث‏های علمی است، نه فتاوای فقهی و اعتقادی!».[۵] و ادامه می‏ دهد: «حتی تعملون علیها و ترتبون علیها آثارها هذه دروس للمختصین. هذه بحوث تسمی بحث الخارج فی الحوزات العلمیه؛ اینها بحث‏های تخصصی است برای متخصصان!».

جناب آقای حیدری! آیا کلیپ‏های شما فقط برای اهل درس خارج منتشر می‌شود و فقط به دست اینها می‌رسد؟! یا چنانکه شاهدیم در دسترس عموم و عاوم قرار دارد و در حال انتشار در شبکه ‏های اجتماعی داخلی و خارجی و خودی و غیر خودی است؟!

پیشنهاد رویه صحیح ارائه بحث

جناب آقای حیدری! شاید حضرتعالی بنده را بشناسید. بنده از جمله کسانی هستم که مورد هجمه برخی از سنتی‌ها هستم. کتاب‏های «فقه و عقل»، «فقه و عرف»، «فقه و مصلحت»، «روش ‏شناسی اجتهاد»، «فقه و حقوق قراردادها» و.. مملو از مطالب جدید و قابل بحث و گفتگو است، اما براساس حفظ هنجارها و انضباط هر علمی بر اساس خودش به نگارش درآمده‏ اند. 

همزمان که حضرتعالی بحث «فقه المرأة» را ارائه می ‏کردید، بنده نیز مبحث «جواز تصدی پست‏های سیاسی، اجتماعی و مذهبی توسط زنان» را داشتم. بنده هم در این مسئله به جواز رسیدم و معتقدم زن می ‏تواند قبول منصب کند و تمام ادله مخالفین -آنچه مطرح شده- را پاسخ داده و ادله خودم را ارائه کرده‏ ام. این مهم را به صورت عمومی اعلام می‌کنم و متن و صوت درس در سایت بنده موجود است. نمی‌خواهم -خدای ناکرده- ادعایی داشته باشم. مقصود این است که کسی نگوید در حوزه امکان طرح بحث و نظر نو وجود ندارد و جلوی این‏گونه بحث‏ها گرفته می‏ شود. هیچ‏کس نمی‌تواند بنده را متهم به ایستایی و مخالفت با نوآوری و نظریه ‏پردازی بکند. غرض پیشنهاد شیوه‏ ای است که عوارض جانبی ندارد و در ضمن زمینه پیشرفت بحث را نیز فراهم می‏ کند.

پیشنهاد ارائه بحث در کرسیهای نظریهپردازی

بنده به عنوان مسئول کرسی‌های علوم نقلی، از جناب آقای حیدری تقاضا و دعوت می‏ کنم که با حضور خود یا یکی از مطلعان کامل به نظر ایشان در کرسی‏های نظریه ‏پردازی، به ارائه بحث و نظر در جمع متخصصین بپردازند و هم اکنون این وعده را می ‏دهم که زمینه حضور و ارائه بحث‏شان در کرسی‏های نظریه ‏پردازی را فراهم کنم. نظریه پردازان با حضور در کرسی‏های نظریه‏ پردازی، ارائه و نظریات خود را به محک نقد و نظر و ارزیابی می‏ نهند و در جمع‏های تخصصی، به تبیین و اثبات نظریه خود می‏ پردازند. تاکنون حدود ۴۰ مورد کرسی نظریه ‏پردازی در این کرسی‏ها برگزار شده است.

بنده حاضرم امکانات و نفراتی در اختیار شما بگذارم تا بتوانید نظریه خود را در قالبی مکتوب یا شفاهی تنظیم نموده و در جلسه یا جلساتی به ارائه آن بپردازید. ارائه شما در جمع ناقدان و داورانی –که با مشورت با خود حضرتعالی تعیین خواهند شد- انجام خواهد شد و تمام جلسه نیز به صورت صوتی و تصویری ضبط خواهد شد تا در نهایت با صلاحدید حضرتعالی منتشر شود.

این وعده علاوه بر جناب آقای حیدری، به محترمینی که در خارج از کشور هستند نیز داده می‏ شود که خودشان و یا کسی –که مورد اعتماد و اطمینان خودشان هستند- را معرفی کنند تا در این کرسی‏ها نظریات آنها طرح و تبیین و نقد شود.[۶]

این نوع طرح بحث و مواجهه علمی مصداق بارز فرمایش امیر حکمت و بیان(ع) است که فرمودند: « اِضرِبُوا بعضَ الرأیِ ببعضٍ یَتَوَلَّدْ مِنهُ الصَّوابُ؛  آراء را به هم بزنید و رای ثواب را از آن دریابید».

نکته آخر:

به عنوان آخرین نکته عرض می‏ شود: بنده به هیچ وجه از همه آراء و افکار موجود و مطرح دفاع نمی‏ کنم و معتقدم همه آراء و افکار فقهی –گذشته از حرف فلان مداح و فلان طلبه و فلان مبلّغ- قابل بررسی و نقد است.  

متأسفانه امروزه، شاید به خاطر حرکات همین آقایان، جریان‏هایی مانند آنچه مورد اشاره و نقد قرار گرفت، فعال شده ‏اند. حقیقت آن است که حرف و عمل این عده قلیل، اساساً قرائت رسمی دین تلقی نمی‏ شود تا مورد نقد قرار گیرد، قرائت رسمی دین را باید از عالمان دین جست و طلب کرد.

برادران و خوهران! جوانان و نوجوانان عزیز! ما توسط ائمه اهل بیت(ع) دعوت شده ‏ایم که در عصر غیبت برای اخذ معالم و معارف دینی به علما مراجعه کنیم.

به عنوان  نمونه امام حسن عسکری(ع) به شیعیان فرمودند برای کسب معارف و احکام دینی، به فقیهانی رجوع کنید که هم علماً هم نفساً سالم‌اند: «فَأمّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدینِهِ مُخالِفا علی هَواهُ مُطِیعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ».

 حضرت ولی‏عصر(عج) نیز ما را به سوی علما و فقها رهنمون شده‏ اند: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‌ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ».

 امیدواریم خداوند بزرگ به ما توفیق  اطاعت و بندگی عنایت کند و ما را از خدمتگزاران دینش قرار دهد.

الحمدلله رب العالمین


[۱]. ویژگی که عرض می‌کنم منظور شمارش ویژگی‌های ارزشی نیست، یعنی نمی‌خواهم هنجارشناسانه بحث و ارزیابی کنم. بلکه مقصود هستی‏شناسانه و بیان واقعیت‌هایی است که وجود دارد.

[۲]. به جهت اینکه نخواستم در تعبیر تصرف کنم، این تعبیر را ذکر کردم، وگرنه مایل به ذکر آن نبودم.

[۳]. این مطاب را بنده پیش‏تر در کلیپ‏های دیگری مورد نقد قرار داده‏ام.

[۴]. چه اینکه برخی از این قرائت‏ها ممکن است مربووط به یک مداح و یا یک روضه‏خوان و یا یک مبلّغ معمولی باشد که در جایی مطرح کرده و یا حتی مربوط به نظر مشهور و فقهی هم باشد، که البته در برخی موارد قابل قبول است.

[۵]. بر خلاف این ادعا، ایشان بارها در همین زمینه‏ها گفته است: «افتی؛ فتوا می‏دهم»!

[۶] تلفن تماس برای برگزاری کرسی : ۰۹۱۹۱۲۵۷۹۸۸

کد خبر: 1074421

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =