به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، اندیشکده «واشنگتن» در تحلیلی به قلم «سیمون هندرسون» به بررسی تاثیر مذاکرات هستهای فی ما بین ایران و آمریکا بر روابط رژیم صهیونیستی پرداخته است. از نظر این تحلیلگر آمریکایی، مقامات رژیم صهیونیستی به شدت مخالف بازگشت ایالات متحده به برجام و سیاستهای دولت جدید آمریکا در این خصوص هستند. وی با اشاره به سفر هفته آتی مقامات صهیونیست به آمریکا، گفتگو در خصوص پرونده هستهای ایران را به عنوان انگیزه اصلی این سفر بیان میکند.
در بخش دیگری از این تحلیل به احتمال تغییر رویکرد عربستان سعودی در قبال پرونده هستهای ایران اشاره شده است. بر اساس تحلیل «سیمون هندرسون»، محمد بن سلمان با توجه به تغییر دولت در آمریکا و رسوایی در پرونده جمال خاشقچی، تلاش میکند از مخالفت با دولت بایدن پرهیز کند.
مشروح تحلیل مذکور بدین شرح است:
توافق دیپلماتیک با ایران به طور فزایندهای محتمل است. به موازات این امر، اختلافات دیپلماتیک با اسرائیل در حال شکلگیری است. موضوع مورد بحث این است که آیا خاورمیانه با ثباتتر خواهد شد یا خیر.
روز چهارشنبه نشریه «وال استریت ژورنال» گزارش داد که دولت بایدن اظهار کرده که آماده کاهش تحریمهای اقتصاد ایران از جمله نفت و دارایی این کشور است. این اقدام تغییری اساسی نسبت به سیاست کاخ سفید در دوران ترامپ است که قرار بود «فشار حداکثری» را به ایران تحمیل کند. از نظر دیپلماتیک، کاخ سفید میتواند اینطور استدلال کند که با هدف پیروزی در یک رویارویی، میخواهد آن مسئله را مدیریت کند.
این نشریه همچنین گزارش داد که مذاکرات دشواری در خصوص توافق هستهای 2015 موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در پیش است. اما به نقل از مذاکرهکننده روس در مذاکرات وین گفته شد که میتوان تا اواخر ماه می به توافق دست یافت.
به نظر نمیرسد این همان چیزی باشد که اسرائیل میخواهد؛ اسرائیلی که به سادگی باور نخواهد کرد که ایران به دنبال سلاح هستهای نمیرود و همچنین نگران حمایت ایران از حماس در غزه، حزب الله در لبنان، دولت بشار اسد در سوریه، شبهنظامیان شیعه در عراق و حوثیها در یمن است. این لیست [از نگرانیهای اسرائیل] و همچنین برد موشکها و هواپیماهای بدون سرنشین که تهران در اختیار متحدان و نیروهای نیابتی خود قرار داده، بلند است. موشکی که یک شب از سوریه به سمت راکتور هستهای اسرائیل در دیمونا شلیک شد، نمونهای از گزینههای ایجاد شده توسط ایران است.
لذا سفر مقامات اسرائیلی از جمله مشاور امنیت ملی، رئیس ستاد ارتش، رئیس اطلاعات نظامی و مدیر آژانس جاسوسی موساد که قرار است هفته آینده به ایالات متحده بیایند، از این جهت حائز اهمیت است. آنها خواهان روشن شدن موضوعاتی هستند که رابرت مالی -مذاکره کننده آمریکایی- و تیمش با ایرانیها در مورد آن صحبت میکنند که گفته میشود از طریق واسطهها است. بدون شک تا آنجا که امکان دارد، واشنگتن و بیتالمقدس به این موضوع خواهند پرداخت.
بنابراین، غیر از تغییر دولت در آمریکا که به نظر میرسد خود را ضد ترامپ تعریف کرده و شامل بسیاری از افرادی است که به مذاکرات منجر به توافق 2015 کمک کردند و آن را یک موفقیت بزرگ در سیاست خارجی برای رئیس جمهور اوباما دانستند، چه اتفاق دیگری در آمریکا افتاده است؟ به بیان ساده شاید یک احتمال قوی، پلک زدن عربستان باشد. پادشاه بالقوه عربستان یعنی محمد بن سلمان به این نتیجه رسیده که باید با دولت بایدن متفاوت از روابط غیر رسمی که از طریق واتساپ با ترامپ و جراد کوشنر –داماد و مشاور او- داشت، رفتار کند.
نشریه فایننشال تایمز خبر مربوط به تماس دیپلماتیک تهران و ریاض را از طریق دولت عراق را فاش کرد؛ اگرچه روابط رسمی دو کشور قطع است. این تقریباً بدان معنا نیست که بیاعتمادی محمد بن سلمان که به عنوان ولیعهد شناخته میشود، نسبت به ایرانیها کمتر شده است، بلکه به این خاطر است که هزینه کمتری برای او نسبت به اینکه از نظر اجتماعی در جامعه واشنگتن 2021 غیرقابل قبول باشد، خواهد داشت؛ زیرا در در محافل دموکراتیک واشنگتن نام وی هنوز مترادف با قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار است. علاوه بر این، ریاض همچنان زیرساختهای هستهای نوپای خود را که گفته میشود مسالمت آمیز است، را در جیب عقب خود حفظ کرده است.
تعجبآور این است که برخی از این اقدامات دیپلماتیک را نتیجه آشکار فشار بر ایران نمیدانند که از نظر اقتصادی توسط تحریمهای ایالات متحده کاملا فشرده شده است. در جبهه هستهای، ایران ادعا میکند که خرابکاری قطع برق در کارخانه غنیسازی نطنز که به اسرائیل نسبت داده میشود، را حل کرده است. فارغ از اینکه تا چه حدی صحت دارد، اما اعلامیه بعدی ایران مبنی بر افزایش غنی سازی تا سطح بیسابقه و قابل توجه 60 درصدی مورد توجه جهانیان قرار گرفت. استفاده از انواع سانتریفیوژهایی که گفته میشود فقط به منظور تحقیق هستند، از نظر برجام موجب افزایش تنش میشود. اما استفاده از یک ساختمان سانتریفیوژ محافظت نشده از حمله هوایی موجب سرپوش گذاشتن به این ادعا میشود که غنی سازی تازه برای اهداف صلح آمیز بوده و نه یک هجوم یکباره برای «بمب».
بحث عمومی در مورد تواناییهای هستهای ایران اغلب با این ادعا که تهران چقدر با ظرفیت حیاتی اورانیوم-235 فاصله دارد، به انحراف کشیده میشود؛ اکنون چند سالی تا توانایی واقعی ساختن بمب مانده است. اگرچه برای برخی از افراد، مهمترین تغییر دهنده بازی این است که ایران بتواند یک انفجار آزمایشی انجام دهد که در عرض چند هفته یا چند ماه امکان تجمیع مواد شکاف پذیر را ایجاد کند. در سال 1998، هنگامی که هند و پاکستان آزمایشهای هستهای را انجام میدادند، یک مقام ارشد انگلیس به من گفت که هر دو کشور برای آنکه توانایی حمله هستهای را داشته باشند، باید آزمایشهای بیشتری انجام دهند. خب حدس بزنیم؟ هیچ یک از این دو کشور آزمایش بیشتری انجام ندادهاند، اما هیچ کس تردید ندارد که هر دو موشک عملیاتی با کلاهک هستهای دارند.
شاید تنها نکته خوش بینی که البته ناامیدکننده هم است، این باشد که ظهور هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای نسبتا ارزان و دقیق احتمالا سلاحهای هستهای را بیمصرف کند. اما همانطور که حملات به تاسیسات نفتی و شهرهای عربستان نشان میدهد، این امر باعث نمیشود که خاورمیانه به مکانی امن تبدیل شود.
انتهای پیام/
نظر شما