به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز؛ ناخدا و سرمهندس کشتی بحثشان بالا گرفته بود که کدامیک نقش مهمتری در هدایت و اداره کشتی بر عهده دارند. ناخدا پیشنهاد کرد که یک روز جایشان را با هم عوض کنند. چنین کردند و سرمهندس سکان کشتی را بهدست گرفت و ناخدا به اتاق مهندس کشتی رفت؛ هنوز چند ساعتی از جابهجایی نگذشته بود که ناخدا عرقریزان و با سر و رویی روغنمالی بالا آمد و گفت: «مهندس سری به موتورخانه بزن. هرقدر تلاش میکنم، کشتی حرکت نمیکند»
سرمهندس هم فریاد کشید: «البته که حرکت نمیکند، کشتی به گل نشسته است»
سکاندار کشتی فرهنگ در دانشگاهها، معاونت فرهنگی وزارت علوم است و سرمهندسان هم مدیران این معاونت هستند که باید نقشه فرهنگی دانشگاهها را مطابق با اسناد بالادستی و اهدافی که برای معاونت فرهنگی وزارت علوم تعیین شده ترسیم کنند. اما کشتی به گل نشسته وضعیت فرهنگی دانشگاههای کشور نشان میدهد؛ یک جای کار ایراد دارد.
بیدغدغه شدن دانشجویان
برای اثبات اینکه کشتی فرهنگ در دانشگاه به گل نشسته، نیازی به فلسفهچینی و ردیف کردن دلایل نیست؛ فقط کافی است نگاهی به فضای حاکم بر دانشگاههای کشور بیندازیم و چشم خود را بر واقعیتها نبندیم. از ابتدای تاسیس دانشگاه در کشور ما، این نهاد مبدا تحولات اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی بوده است اما در حال حاضر رخوت و بیدغدغدگی بین دانشجویان آنقدر زیاد شده که برخی از تشکلهای دانشجویی حتی برای انتخاب اعضای شورای خود هم عضو ندارند چه برسد به اینکه بتوانند بدنه دانشجویی را برای گفتمانسازی یا مطالبهگری همراه خود کنند.
محمد فرشی معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه یزد در این زمینه به ایسکانیوز گفته است: «نوعی رخوت عمومی در سطح دانشگاههای کشور وجود دارد که به تمامی حوزههای آموزشی، تحصیلی و فرهنگی رسوخ کرده است.» البته فرشی معتقد است که مسئولان فرهنگی در این رخوت مقصر نیستند و میگوید: «وقتی دانشجویی حتی در کلاسهای خود نیز یکی در میان شرکت میکند، نمیتوانیم مشکلات تحصیلی او را بر گردن مسئولان آموزشی دانشگاه بیندازیم؛ به همین دلیل، مشکلات فرهنگی دانشگاهها هم متوجه مسئولان فرهنگی نیست.»
اگر بخواهیم این استدلال را از معاون فرهنگی دانشگاه یزد بپذیریم در نتیجه باید این را هم قبول کنیم؛ در جاهایی هم که کار موفقی در دانشگاه یا هر نهاد دیگری صورت میگیرد؛ مسئولان نقشی در آن ندارند و این نتیجه کار دانشجویان یا خود مردم بوده است. ضمن اینکه پایه استدلال وی هم دچار اشکال است؛ اگر حضور در کلاس برای دانشجویان بی اهمیت شده به این خاطر است که مسئولان آموزشی در سطح کلان و خرد سیاستهایی را برگزیدهاند که دانشجو را به این نتیجه رسانده که مهم دریافت مدرک است نه کسب علم.
ضعف نشریات دانشجویی در تولید محتوا و اثرگذاری در محیط دانشگاه؛ گسترش روابط خارج از چارچوب دختر و پسر در دانشگاه؛ ناتوانی دانشگاه در تاثیرگذاری بر مسائل فرهنگی جامعه؛ ترس خانوادهها از تاثیرگذاری نامطلوب دانشگاه بر نگرش فرزندان خود؛ بیتوجهی دانشگاهها به فضای مجازی و رسانه به عنوان مهمترین عنصر فرهنگی اثرگذار در عصر حاضر؛ در کنار رخوت عمومی حاکم بر دانشگاه را میتوان از دیگر دلایلی برشمرد که کشتی به گل نشسته فرهنگ در دانشگاه را به رخ میکشد.
عملکرد جزیرهای حاصل بیبرنامگی وزارتخانه
مسئله اصلی اینجاست که وزارت علوم و معاونت فرهنگی آن به عنوان سکاندار بخش فرهنگی در دانشگاهها چقدر توانستهاند نقش هدایتگری، سیاستگذاری و نظارت را که مهمترین وظایف آنهاست را درست انجام دهند. آیا اصلاً برنامهای برای معاونت فرهنگی وزارت علوم ندوین شده که بر طبق آن بتوان عملکرد این معاونت را بررسی کرد.
علم مدیریت برنامهریزی را یکی از وظایف اصلی مدیر میداند. در سطح سازمانهای کلانی مانند وزارت علوم باید برای هر یک بخشهای اصلی این وزارتخانه یک برنامه راهبردی تدوین بشود و چشمانداز، مأموریت و اهداف آن مجموعه به عنوان یک نقشه راه مشخص شود. سیاستگذاریها و نظارت هم در راستا این اهداف صورت میگیرد.
در سایت وزارت علوم و بخش معرفی معاونت فرهنگی آن نه تنها چنین برنامهای مشاهده نمیشود که حتی برای خود وزارتخانه هم چنین برنامهای موجود نیست. در واقع تنها سندی که شاید بتوان آن را به عنوان نقشه راه وزارتخانه متصور بود؛ همان برنامهایست که منصور غلامی در سال 96 به عنوان برنامه خود برای تصدی پست وزارت ارائه داده است.
موضوع جالب توجه در بخش معرفی معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم این است که برای این معاونت بیش از 40 وظیفه عنوان شده، بدون اینکه اهداف این معاونت مشخص باشد. شاید به همین دلیل است که دانشگاههای کشور و نهادهای زیرمجموعه آنها که نقشی در حوزه فرهنگ بر عهده دارند مانند جزایر جدا از هم عمل میکنند.
عملکرد جزیرهای و به عبارتی «هر کس برای خودش» مهمترین نشان بیبرنامگی وزارتخانه علوم و تحقیات در حوزه فرهنگی است. حجت الاسلام مجید طاهری مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی کردستان در این باره به ایسکانیوز گفته است: «ما باید با همافزایی بخشهای فرهنگی دانشگاه را از حالت جزیرهای خارج کنیم؛ درواقع بخشهای فرهنگی دانشگاه باید در قالب کارگروهها و کمیتههای جداگانه در کنار یک دیگر قرار بگیرند و برنامههای خود را به صورت هدفمند تدوین کنند».
ارتباط دستوری با دانشگاهها
معاونت فرهنگی وزارت علوم نقش پیشرو را در هدایت سایر کشتیها که دانشگاهها باشند بر عهده دارد. در واقع معاونان فرهنگی دانشگاهها هم هر یک خود در نقش سکاندار یک کشتی کوچکتر هستند. کشتیهایی که به خاطر نبود یک برنامه روشن هر یک در جهتی در دریای تلاطمهای فرهنگی سرگردان هستند.
وقتی اهداف و برنامهای وجود نداشته باشد؛ ارتباط خوبی هم بین دانشگاهها و وزارتخانه شکل نمیگیرد. موضوعی که حسین ستار معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه کاشان نسبت به آن گله دارد و میگوید: «دانشگاهها از نبود ارتباط موثر با وزارت علوم رنج میبرند. بنده به عنوان معاون فرهنگی، این نقد را به مجموعه وزارت علوم وارد میدانم زیرا در راستای ارتباط گیری موثر با دانشگاهها تلاش زیادی نکرده است».
ستار همچنین به این موضوع اشاره میکند که ارتباط دو طرفهای بین دانشگاهها و معاونت فرهنگی وجود ندارد و میگوید: «ر واقع ارتباطی که بتواند به دانشگاهها در زمینه سیاستگذاری فرهنگی جهتدهی کند، وجود نداشته و صرفا به سیاستگذاریهای کلی اکتفا شده است. ارتباط و جهت دهی دو طرفه بین وزارت علوم و دانشگاهها وجود ندارد و معمولات ارتباطها به صورت یک طرفه است به گونهای که وزارتخانه، سیاستهای کلی را از طریق نامه به دانشگاهها ابلاغ میکند».
چنین سیاستی باعث عقب ماندگی سیاستگذاران فرهنگی از نیازهای جامعه و دانشجویان میشود. وقتی معاونت فرهنگی اجتماعی وزارت علوم ارتباط موثری با زیرمجموعههای خود با دانشگاهها نداشته باشد نتیجه آن چیزی جز وضعیت کنونی نخواهد بود. دانشجویان در عالم و فضای فکری خودشان سیر میکنند و مهمترین برنامه وزارت علوم در حوزه فرهنگی برگزاری جشنوارههایی است که حتی اسم آنها هم به گوش بسیاری از دانشجویان نخورده است.
چالشها؛ ساختار نامناسب و نبود سیاست فرهنگی
وقتی هدفی ترسیم نشده باشد؛ سیاستی هم برای رسیدن به آن تدوین نخواهد شد. البته این اشکال به نبود سیاستهای کلان و اسناد بالادستی مربوط نمیشود؛ اتفاقا در این زمینه دست معاونت فرهنگی وزارت علوم پر است. موضوع این است که این معاونت برای اجرای این اسناد و سیاستها در حوزه کاری خودش برنامهای ندارد. سند اسلامیسازی دانشگاه یکی از این اسناد است که تنها کاربرد آن پر کردن قفسه مدیران است.
مرتضی تهامی معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه خوارزمی در این باره به ایسکانیوز گفته است: «اصلی ترین چالشی که حوزه فرهنگی در شرایط فعلی با آن مواجه است، نبود سیاست فرهنگی روشن در سطح جامعه است. البته شورای انقلاب فرهنگی سیاستهای بسیار خوبی را تدوین کرده است اما در حوزه اجرای این سیاستها، مشکل اساسی وجود دارد».
موضوع دیگری که وحید شالچی معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی هم در گفتوگو با ایسکانیوز به آن اشاره کرد؛ ساختار غلطی است که در دانشگاههای کشور حاکم شده است. شالچی در این باره میگوید: «دانشگاههای کشور آنطور که شایسته است، مناسب محوریت قراردادن فعالیتهای فرهنگی ساخته نشدهاند بلکه صرفا جایی برای آموزش و پژوهش هستند و نمیتوانند از لحاظ فرهنگی به ارتقای جامعه کمک کنند».
هدف دانشگاه تربیت قوه عاقله کشور است و آموزش و پژوهش یکی از ابزارهای مهم در تحقق این هدف است. اگر این ابزار به هدف تبدیل شود و مسائل فرهنگی و تربیتی در حاشیه قرار بگیرد؛ کشور هم نمیتواند از حاصل کار دانشگاه بهرهای ببرد؛ چرا که فارغالتحصیل چنین دانشگاههایی دغدغههای شخصیاش بر مسائل و مصالح عامه غلبه دارد. شاید به همین جهت است که در حال حاضر3 هزار پزشک تحصیل کرده در دانشگاههای ایران به خارج از کشور مهاجرت کردهاند.
سکاندار کشتی فرهنگ در دانشگاهها، معاونت فرهنگی وزارت علوم است و سرمهندسان هم مدیران این معاونت هستند که باید نقشه فرهنگی دانشگاهها را مطابق با اسناد بالادستی و اهدافی که برای معاونت فرهنگی وزارت علوم تعیین شده ترسیم کنند. اما کشتی به گل نشسته وضعبت فرهنگی دانشگاههای کشور نشان میدهد؛ یک جای کار ایراد دارد.
حوزه فرهنگ در دانشگاهها به شکلی اداره میشود که ناخودآگاه این سوال را در ذهن ایجاد میکند که آیا سکانداران این کشتی دغدغهای هم برای تربیت دانشجو تراز انقلاب اسلامی دارند یا نه؟ شاید اصلاً هدف سکانداران چیز متفاوتی باشد از آنچه ما فکر میکنیم. شاید هم سکانداران و سرمهندسان این کشتی تخصصی نسبت به حوزه وظایف خود نداشته باشند.
انتهای پیام/
نظر شما