به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، به اعتقاد برخی از تحلیلگران سیاسی، مدیریت داخلی و نحوه مواجهه با مشکلات از اهمیت بیشتری در مقایسه با سیاست خارجی برخوردار است. اگرچه این موضوع تا حد زیادی صحیح به نظر میرسد، اما با توجه به شرایط حساسی که کشور در آن قرار دارد و به اذعان خود نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری 1400، در حال حاضر فرصتی برای آزمون خطا وجود ندارد و باید برای مواجهه با تمام موضوعات برنامه داشت. سیاست خارجی هم به عنوان موضوعی که بر وضعیت داخلی تاثیرگذار است از این قاعده مستثنی نیست.
با پایان یافتن رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری و پیروزی آیت الله رئیسی به عنوان رئیس جمهور جدید جمهوری اسلامی ایران، سوالات بسیاری در خصوص برنامههای ایشان در حوزه سیاست خارجی مطرح میشود. به منظور روشن شدن ملزومات و اولویتهای سیاست خارجی کشور در چهار سال آتی، مصاحبهای با «دکتر غلامحسین یوسفی» - کارشناس و پژوهشگر مسائل بینالملل- انجام شد. از نظر وی، موازنه مثبت و تعاملی که تامین کننده منافع ملی باشد، باید اولویت دولت جدید در سیاست خارجی قرار بگیرد. در پرونده هستهای نیز دولت باید در چارچوب سیاستهای کلی و اصولی نظام حرکت کند.
متن کامل گفتگوی ایسکانیوز با این کارشناس مسائل بینالملل بدین شرح است:
- از نظر شما به عنوان یک کارشناس روابط بینالملل، دولت جدید ایران باید چه موضوعاتی را در اولویت سیاست خارجی قرار دهد؟
سیاست خارجی هر کشوری ارتباط مستقیم با سیاست داخلی آن کشور دارد. یعنی به نوعی میتوان گفت که سیاست خارجی امتداد سیاست داخلی کشور است. لذا اگر کشوری در داخل دارای قوام و انسجام لازم باشد، در سیاست خارجی موفقتر و برندهتر خواهد بود. انتخابات 1400 نشان داد اگرچه مشارکت کمتر از 50 درصد بود، اما رای آقای رئیسی از جامعه ایران از استانهای، فرهنگها، اقوام، گویشهای مختلف، طبقات مختلف شهری و روستایی، شیعه و سنی بود. از هر حیث که نگاه کنیم، رای آقای رئیسی نشان دهنده انسجام در داخل است. یعنی به واقع رای ایشان را میتوان ملی محسوب کرد. بنابراین، سیاست خارجی ایشان میتواند سیاست خارجی منسجم، برنده و موثری باشد. حال اینکه اولویتهای آقای رئیسی چه باید باشد، به نظر من سیاست خارجی ایشان باید تابعی از سیاست اصولی نظام یعنی «نه شرقی نه غربی» باشد. اما تعبیر من این نیست که نه شرقی نه غربی یعنی موازنه منفی. اتفاقا بنده موافق موازنه مثبت هستم؛ هم با شرق هم با غرب. منظور از غرب چند کشور اروپایی و آمریکا نیست و منظور از شرق هم چین یا هند نیست. پس آقای رئیسی میتواند موازنه مثبت که با شرق و غرب عالم تعامل داشته باشد و تعاملی که منافع ملی در آن دیده شود را اولویت سیاست خارجی خود قرار دهد. لذا باید موازنه مثبت در دستور کار ایشان قرار بگیرد.
دوم اینکه، تکلیف پرونده هستهای باید مشخص شود و این پرونده به یک نتیجه برسد. سوم تعمیق روابط با همسایگان است. ما با کشورهای همسایه رابطه داریم. هرچند که در سالهای اخیر رابطه سیاسی با کشوری مانند عربستان نداشتهایم. اما در شرایط فعلی اولویت سیاست خارجی ما نباید صرفا رابطه سیاسی باشد. رابطه سیاسی که منافع ملی و اقتصادی کشور از دل آن بیرون نیاید، رابطه سیاسی کارآمد و موثری نخواهد بود. ما اگر در نظر بگیریم در کشورهای همسایه ما که سالانه به طور متوسط 1000 تا 1100 میلیارد دلار واردات دارند، اگر جمهوری اسلامی بتواند از هر کشوری به طور متوسط 10 درصد سهم داشته باشد، ما درآمد غیرنفتی بیش از 100 میلیارد دلار در طول سال خواهیم داشت. تنها در آن صورت تحریم و فشار بر ما کارگر نخواهد بود. پس توسعه و تعمیق روابط با همسایهها –آن هم نه صرفا سیاسی- برای ما اهمیت دارد.
مورد بعدی متنوع سازی شرکای اقتصادی است. اگر ما مبادرت به متنوع سازی شرکای اقتصادی نکنیم، مشکلات ما در چهار سال آتی مرتفع نخواهد شد. پس این موضوع باید به عنوان یک اولویت دولت در سیاست خارجی قرار بگیرد تا در شرایط بحرانی کشتی دولت به گل ننشیند. البته مردم فهیم ایران قطعا انتظار معجزه از آقای رئیسی نخواهند داشت. به هر حال مشکلات را باید به سه دسته کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم کرد. که البته ایشان حتما دقت نظر لازم را در این مسئله دارند و با طبقه بندی مشکلات، در زمان مقتضی اقدام به حل مشکلات خواهند کرد. زیرا حل برخی از مشکلات به تغییر ساختار نیاز دارد.
- فکر میکنید آقای رییسی باید چه رویکردی در قبال مذاکرات هستهای داشته باشد و آیا تغییر رییس جمهور در ایران بر این موضوع تاثیرگذار خواهد بود؟
پرونده هستهای یک پرونده ملی است نه دولتی. این موضوع مربوط به یک دولت یا جریان خاص نیست که آن دولت بتواند این پرونده را با میل خودش به نتیجه برساند. هر دولتی سر کار بیاید باید در چارچوب سیاستهای اصولی و کلی نظام که توسط مقام معظم رهبری هم به تایید و تصویب میرسد، عمل کند. لذا در این موضوع رویکرد رئیس جمهور یا تغییر رئیس جمهور در کلیت آن نمیتواند تاثیرگذار باشد. کسی نباید انتظار داشته باشد حال که آقای رئیسی انتخاب شده و دولت تشکیل خواهد داد، میتواند در روند یا نتیجهگیری پرونده هستهای اعمال نظر خاص داشته باشد. سیاستهای کلی مشخص است و ایشان تنها میتواند در همان چارچوب مسائل را دنبال کند. هیچ رئیس جمهور یا دولتی نمیتواند از خطوط قرمز عبور کند.
اما آنچه که من فکر میکنم این است که آقای رئیسی قطعا به دنبال تامین منافع ملت است. لذا پرونده هستهای هم باید تامین کننده منافع ملی از طریق مذاکرات باشد. قطعا مذاکراتی که در دولت دوازدهم آغاز شده و در وین جریان دارد، ادامه پیدا خواهد کرد تا به سرانجام برسد. ولی اینکه مذاکرات بخواهد فرسایشی باشد و مذاکره برای مذاکره، به نظر من تامین کننده منافع ملی نخواهد بود. قطعا آقای رئیسی هم این موضوع را به این شکل پیگیری نخواهد کرد. ایشان به دنبال این است که از دل مذاکرات هستهای منافع ملت را تامین کند. مردم ایران هزینههای سنگینی در پرونده هستهای متحمل شدند؛ برجام به تصویب رسید و امیدهایی را در جامعه زنده کرد. اما متاسفانه به دلیل ضعفهایی که در نوع تصویب برجام بود و کارشکنیهایی که طرف آمریکایی انجام داد، منافع ملت ما تامین نشد و تحریمهایی افزون بر تحریمهای قبلی از دل برجام بر ملت ما تحمیل شد. بر این اساس، تصور من این است که آقای رئیسی مذاکرات را پیگیری خواهد کرد و قرار نیست مذاکرات تعطیل شود. مگر اینکه احساس شود مذاکرات منافع ملت را تامین نخواهد کرد. مذاکرات تا رسیدن به نتیجه مطلوب ادامه خواهد داشت.
- عملکرد دولت آقای روحانی در حوزه سیاست خارجی را چطور ارزیابی میکنید و روابط خارجی در دولت ایران چه نقاط ضعف و قوتی داشت؟
گفته میشود که سیاست خارجی دولت آقای روحانی بر اساس آرمان خواهی و عملکرد واقع گرایی بود؛ یعنی نگاه به آرمانها و واقع گرایی در عمل. اما آنچه که در عمل اتفاق افتاد، درک نادرست آقای روحانی از شرایط نظام بینالملل داشت. ایشان نتوانست آن چیزی را که تصور میکرد، در عمل کسب بکند. یکی از بزرگترین اشتباهات ایشان، منوط کردن تمام مسائل کشور با تصویب برجام بود. این یعنی قرار دادن تمام تخم مرغها در سبد برجام. زمانی که برجام هم به دلیل ضعفهای موجود در تصویب آن و هم به دلیل کارشکنی و خروج آمریکا از آن، با مشکل مواجه شد. اینجا بود که ضعف عمده دولت آقای روحانی در حوزه سیاست خارجی آشکار شد که سیاست خارجی ایشان خصوصا در مذاکرات هستهای درست نبوده و فشار سنگینی را بر کشور و ملت تحمیل کرد.
مشکل دیگر ایشان، ریل گذاری روابط سیاسی به سمت اروپا و آمریکا بود. دولت آقای روحانی، تمامی روابط را در حوزه سیاست خارجی فقط در چند کشور اروپایی و آمریکا میدید. زمانی که این روابط با مشکل مواجه شد، به نوعی دولت ایشان خلع سلاح شد. این خلع سلاح شدن موجب شد که فشارهای سنگینی بر کشور و ملت وارد شود. به نظر من اشتباه بزرگ و فاحش آقای روحانی در دل برجام رقم خورد. زیرا ایشان همه چیز را در کانال برجام قرار داده بود. ضعف کلی ایشان گره زدن همه چیز با توافق با اروپا و آمریکا بود. یعنی نظام بین الملل را صرفا در آن کشورها میدیدند. بر این اساس، مسدود شدن این مسیر موجب به گل نشستن دولت شد و ایشان نتوانست این کشتی به گل نشسته را انجات دهد.
انتهای پیام/
نظر شما