به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، اندیشکده «بروکینگز» آمریکا در تحلیلی به قلم «کاترین هاروی» و «بروس ریدل» به بررسی احتمال تشکیل یک اتحاد جدید بین سه کشور عراق، اردن و مصر پرداخته است. از نظر این دو کارشناس آمریکایی، همانگونه که کشورهای مذکور از 1989 تا 1990 تحت اتحادی به نام «شورهای همکاری عربی» گرد هم جمع شدند که محور اصلی آن همکاریهای اقتصادی بود، سران این کشورها قصد دارند تا مجددا این اتحاد قدیمی را احیا نمایند. در این تحلیل که پیشینه کامل روابط سه کشور و انگیزههای آنان مورد بررسی قرار گرفته، به تلاشهای قابل توجه آنها برای احیای روابط قدیمی و همکاریهای اقتصادی اشاره میشود.
بر اساس دادههای منتشر شده در این تحلیل، عراق تلاش میکند ضمن توسعه همکاریهای مشترک با اردن و مصر در حوزه انرژی و همچنین اتصال به شبکههای برق دو کشور مذکور، وابستگی خود را به صنعت برق ایران کاهش دهد. البته با توجه به مشکلات مالی سه کشور، به نظر میرسد که در بلند مدت باید پای طرفهای خارجی دیگری برای تأمین مالی پروژههای مذکور به عراق باز شود. در این تحلیل پیشبینی شده که احتمالا در انتخابات آتی عراق (پاییز امسال)، وعدهها و گامهایی برای تحقق این هدف مورد استقبال سیاسیون عراقی قرار خواهد گرفت. در انتهای این تحلیل ادعا شده که احتمال پیوست سوریه و لبنان به اتحاد مذکور در آینده وجود دارد؛ اتحادی که هر یک از کشورهای عضو، علاوه بر منافع اقتصادی، انگیزههای سیاسی خود را در آن جستجو میکنند.
متن کامل این تحلیل به شرح ذیل است:
اخبار مربوط به میانجیگری عراق بین دو رقیب دیرینه -یعنی عربستان سعودی و ایران- در ماه آوریل، همه دنبال کنندهگان تحولات خاورمیانه را مجذوب خود کرد. نقش جدید عراق به عنوان واسطه بین ایران-عربستان سعودی در حالی صورت میگیرد که سعودیها در سالهای اخیر اقدامات جدی برای ایجاد یک رابطه معنی دار با همسایه شمالی خود انجام دادهاند؛ مانند بازگشایی مرزهای خود در نوامبر گذشته برای اولین بار از سال 1990. با وجود این که روابط جدید عربستان و عراق واقعا قابل توجه است، عراق به طور همزمان با دو کشور عربی دیگر –یعنی مصر و اردن- نیز همکاری منطقه ای ایجاد کرده است. در واقع، بغداد در اواخر ماه ژوئن اجلاسی را با حضور عبدالفتاح السیسی -رئیس جمهور مصر- و عبدالله دوم -پادشاه اردن- برگزار کرد. این چهارمین بار است که رهبران سه کشور از مارس 2019 با یکدیگر دیدار میکنند و اولین بار در خاک عراق است. این همچنین اولین سفر رئیس جمهور مصر به عراق در بیش از 30 سال گذشته بود.
در نگاه اول، همکاری مشترک مصر، عراق و اردن بسیار عجیب به نظر میرسد. یکی از تحلیلگران –که بیراه هم نمیگفت- آن را اتحادی متشکل از «دوستان عجیب منطقه» خواند. هر چند که عراق از نظر تاریخی روابط اقتصادی مهمی با مصر و اردن داشته است و در واقع این سه کشور - به همراه یمن شمالی - در یک مشارکت بسیار کوتاه مدت به نام شورای همکاری عربی (ACC) از 1989 تا 1990 گرد هم آمدهاند. امروز هم مثل 30 سال پیش، همکاری اقتصادی در قلب روابط سه جانبه قرار دارد. اما هم آن موقع و هم اکنون، اهداف استراتژیک نیز مد نظر قرار داشت. مشارکت جدید در دراز مدت به طور بالقوه نوید یک پروژه بسیار بلند پروازانه را میدهد تا نه تنها مصر، عراق و اردن ، بلکه کشورهای شام را به طور گستردهتر گرد هم جمع کند.
احیای گذشته
روابط نزدیک اقتصادی عراق با مصر و اردن مربوط به دهه 1980، در طول جنگ ایران و عراق است. اردن در آن زمان به ناجی اقتصادی عراق تبدیل شد و به عنوان مجرای واردات و صادرات نفت از طریق بندر عقبه عمل میکرد. اردن همچنین اکثر نفت خود را که به شدت یارانهای است، از عراق دریافت میکرد. سلطان حسین در آن زمان نزدیکترین متحد صدام حسین -دیکتاتور عراق- بود و اغلب در طول جنگ به بغداد میرفت. در همین دوران، بیش از یک میلیون شهروند مصر در طول دهه 1980 به عراق نقل مکان کردند تا خلا مشاغلی که با اجباری شدن حضور عراقیها در نیروهای مسلح رخ داده بود، را پر کنند؛ تا حدی که که عراق بزرگترین منبع حواله مالی به مصر بود.
سه کشور بلافاصله پس از پایان جنگ، با پیوستن یمن شمالی «شورای همکاری عربی» را تشکیل دادند. هر یک از این کشورها انگیزهای سیاسی برای تشکیل این پیمان داشتند. همه اعضای این اتحاد میخواستند در برابر شورای همکاری خلیج فارس، اتحاد شش سلطنتی خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی که در طول جنگ ایجاد شده بود، موازنه برقرار کنند. صدام میلیاردها دلار وام ناشی از جنگ را به سعودیها بدهکار بود، در حالی که امان و صنعا نگرانیهای زیادی در مورد توسعه طلبی سعودی و دخالت در امور داخلی کشورهایشان را داشتند.
با این وجود، همکاری اقتصادی ستون اصلی این اتحاد را تشکیل میداد. «شورای همکاری عربی» به عنوان مکانیزمی برای افزایش تجارت بین کشورهای عضو و همچنین تسهیل جنبشهای کارگری، به ویژه از مصر و اردن به عراق، در نظر گرفته شد.
«شورای همکاری عربی» کمی قبل از فروپاشی به دلیل حمله صدام به کویت، در آگوست 1990 راه اندازی شده بود. اما حتی در طول دهه 1990، در حالی که عراق با رژیم سنگین تحریمهای بین المللی روبرو بود، تجارت بین این کشور با مصر و اردن ادامه داشت. بر اساس برنامه نفت در برابر غذا در سازمان ملل، عراق به دومین بازار بزرگ صادرات مصر تبدیل شد. اردن نیز همچنان به نفت عراق وابسته بود و با مجوز ایالات متحده، از عراق نفت دریافت میکرد. هنگامی که واشنگتن پذیرفت که اردن را به عنوان یک متحد نزدیک قبول کند، سلطان حسین با اکراه شدید از دوست دیرین خود، صدام جدا شد.
بنابراین جای تعجب نیست که مصر و اردن از اولین کشورهای عربی بودند که پس از حمله سال 2003 ایالات متحده با عراق جدید ارتباط برقرار کردند. در سال 2005، عدنان بدران -نخست وزیر وقت اردن- عالی رتبهترین مقام عرب بود که از عراق پس از جنگ دیدن کرد. سه سال بعد، عبدالله اولین رئیس دولت عرب بود که به این کشور سفر کرد. مصر و عراق روابط تجاری خود را در سال 2004 برقرار کردند. سال بعد از آن، قاهره یک سفیر به بغداد فرستاد؛ هر چند که چند هفته پس از ورود این دیپلمات مصری، وی به طرز غم انگیزی توسط القاعده در عراق ترور شد. سفارت اردن در بغداد همچنین از اولین اهداف القاعده در عراق بود.
توسعه روابط اقتصادی عراق با مصر و اردن به طور قابل توجهی به دلیل جنگ داخلی فرقهای دهه 2000 میلادی و ظهور گروه دولت اسلامی در دهه 2010 با چالش مواجه شد. اما در سالهای اخیر، این سه کشور مجددا گام های معناداری برای بازسازی روابط اقتصادی برداشتهاند. در سال 2017، مصر پس از قطع عرضه نفت توسط عربستان سعودی، دریافت نفت از عراق را آغاز کرد. اردن تحویل نفت عراق را از سال 2019 آغاز کرد. حداقل از سال 2017، سه کشور پیشبینی کردهاند که یک پروژه مشترک بزرگ انرژی -یعنی اتصال میدانهای نفتی عراق در بصره از طریق خط لوله به عقبه- را اجرا کنند که میتواند به مصر نیز گسترش یابد. در همین حال، عراق همچنین برای پروژههای بزرگ بازسازی که به دلیل چهار دهه جنگ به آنها نیاز دارد، به دنبال شرکتهای مصری و اردنی است. همچنین برنامههایی برای اتصال عراق به شبکههای برق اردن و مصر در نظر گرفته شده است تا وابستگی آن به برق صادر شده از ایران کاهش یابد.
با این وجود، یک چالش بزرگ برای جاه طلبیهای آنها این است که هر سه کشور محروم از نقدینگی کافی هستند. در پایان سال گذشته، مصر و عراق توافق کردند که نفت عراق را برای کمک به بازسازی مصر مبادله کنند. در بلند مدت، سه کشور باید برای تأمین مالی به طرفهای خارجی مراجعه کنند.
در حالی که عراق انتخابات پاییز امسال را در پیش دارد، به نظر میرسد بیشتر رهبران این کشور مشتاق وعده مشارکت اقتصادی هستند. بحثهای مربوط به این پروژه قبلاً در زمان نخست وزیری حیدر العبادی در جریان بود. پس از آن، عادل عبدالمهدی در اولین سفر خارجی خود به عنوان نخست وزیر در مارس 2019، در اولین اجلاس سه جانبه در قاهره شرکت کرد. رئیس جمهور برهم صالح در سپتامبر 2019 در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک با السیسی و عبدالله دیدار کرد. در آگوست 2020 مصطفی الکاظمی -نخست وزیر فعلی- در راس هیئت عراقی در سومین اجلاس سران در امان شرکت کرد.
شام جدید
همکاری اقتصادی نیروی محرکه شکلگیری این اتحاد است، اما مانند سال 1989، هر یک از این سه کشور انگیزه سیاسی برای گردهم آمدن دارند. عراق میخواهد روابط منطقهای خود را به فراتر از رابطه با ایران تنوع بخشد؛ اگر چه تأکید بر این نکته مهم است که بغداد قصد ندارد رابطه با ایران را قربانی توسعه روابط خود با همسایگان عرب خود کند. عراق خواهان روابط دوستانه با هر دو است. در واقع ایرانیها به نوبه خود ممکن است به دنبال همکاری اقتصادی عراق با مصر و اردن باشند؛ زیرا به طور کلی ایران نیز میتواند از مزایای اقتصادی آن بهرمند شود. در مقابل، اگر مصر و اردن -و تا حدی ایالات متحده- بخواهند از این اتحاد به عنوان ابزاری برای به انزوا کشاندن ایران استفاده کنند، بدون شک تهران درصدد ممانعت از آن بر خواهد آمد. در نهایت میزان مجاز بودن ایران برای بهره مندی از این اتحاد، به مذاکرات فعلی آن با دولت بایدن بستگی دارد.
در همین حال مصر و اردن میخواهند وابستگی خود را به عربستان کاهش دهند. این امر برای اردن به ویژه در پی گزارشهای مربوط به دخالت عربستان در توطئه اخیر برای ایجاد بیثباتی در این کشور و نشاندن ولیعهد سابق حمزه به عنوان جانشین ملک عبدالله، بسیار مهم است. این اتحاد جدید به اردن و همچنین مصر و عراق اهرم فشار بیشتری نسبت به عربستان سعودی و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس میدهد.
اما مهمترین هدف سیاسی -اگرچه همچنان ضمنی است- احتمالا فراهم کردن ابزاری برای بازسازی سوریه در بلند مدت باشد. رهبران سه کشور شروع به نامیدن تشکیلات خود با عنوان «شام جدید» یا به عربی «الشام الجدید» کردهاند. «شام» اشارهای به شهر دمشق و به طور گسترده تر به سوریه و شام است. طبق تعریف، بدون سوریه نمی توان «شام» جدیدی ایجاد کرد. شاید تعجبی نداشته باشد، مصر، عراق و اردن، بدون نام بردن از کشوری اعلام کردهاند که مشارکت در بلوک جدید آنها برای سایر کشورهای منطقه باز خواهد بود. در واقع، این جنبه از اتحاد جدید نیز ریشه در آزمایش کوتاه مدت «شورای همکاری عربی» دارد. کشورهای عضو شورای همکاری عربی، مشارکت خود را انحصاری نمیدانستند و پیشبینی میشد که سوریه و لبنان ممکن است در یک دوره به آنها بپیوندند.
اتحاد مصر، عراق و اردن از بسیاری جهات احیای «شورای همکاری عربی» قدیمی است که به مدت 30 سال به دلیل بیثباتی و جنگ در عراق مختل شده بود. ایالات متحده از این همکاری رو به رشد سه شریک نزدیک خود در منطقه استقبال کرده و باید به حمایت خود از آن ادامه دهد. در بلند مدت اگر از سوریه و لبنان برای پیوستن دعوت شود، با توجه به تداوم حضور بشار اسد در قدرت -که به عنوان یک جنایتکار جنگی شناخته میشود- پشتیبانی ایالات متحده پیچیده خواهد شد. با این وجود، پروژه «شام جدید» در نهایت میتواند ابزاری برای انجام بازسازی گسترده مورد نیاز در سوریه و کاهش فلاکت اقتصادی قابل توجه مردم در آنجا و لبنان باشد.
پس از یک دهه جنگ در سوریه و چهار دهه جنگ در عراق، هرگز به این اندازه چشم انداز جدیدی برای منطقه بیشتر مورد نیاز نبوده است. اساس این آغاز جدید ممکن است فقط در یک مشارکت اقتصادی باشد که اولین بار بیش از 30 سال پیش آغاز شده بود.
انتهای پیام/
نظر شما