محمد میرشاهی منتقد سینما در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز در نقد سریال زخم کاری اظهار کرد: مهمترین عنصر در هر فیلم و سریالی را میتوان یک فیلمنامه خوب دانست، وقتی یک فیلمنامه درست شخصیتپردازی و روایت شود، تاثیر خود را بر روی مخاطب هم خواهد گذاشت اما مشکل بزرگی که سریال زخم کاری از آن رنج میبرد نبود یک فیلمنامه درست بود تا حدی که میتوان گفت حتی کشش لازم برای اینکه بتواند مخاطب را برای ۱۳ قسمت به خود جذب کند هم نداشت.
بیشتر بخوانید:
تشریح چند نقطه ضعف سریال زخمکاری / اشکال در فیلمنامه یا بازیگری است؟
میرشاهی ادامه داد: البته ضعفهایی که در فصل دوم دیده شد بعضا در فصل اول هم وجود داشت اما به دلیل تازگی موضوع در فضای شبکه نمایش خانگی و شاید موسیقی متن فیلم بود که باعث دیده شدن آن شد، اما در فصل دوم، سریال از پراکندگی فیلمنامه ضربه بدی خورد.
وی افزود: موضوع دیگر این است فیلم ما بهازای بیرونی داشته باشد یعنی با واقعیتهای پیرامونی مطابقت داشته باشد، وقتی ما با یک فیلم با مفهمومی انتزاعی روبهرو هستیم، تکلیفمان از همان ابتدا روشن است و میدانیم که این فیلم آمیزهای از واقعیت و خیال است، درست مانند کار خوب سروش صحت در سریال "مگه تموم عمر چند تا بهاره" که در این فیلم از اول تکلیف بیننده روشن است، اما در سریال زخم کاری چه در فصل اول و چه در فصل دوم این ما بهازای واقعی و بیرونی را مشاهده نکردیم.
میرشاهی با اشاره به جنایات گستردهای که در فیلم رخ میداد، گفت: یکی از نکات قابل توجهی که در سریال شاهد بودیم میزان کشت و کشتاری بود که رخ میداد، میزان این اتفاقات در فصل اول تا حدودی کمتر بود اما در فصل دوم بسیار لجامگسیخته و بیحد و حصر صورت میگرفت. قتل و جنایت یک رویه دارد و باید در نظر داشت که آیا چنین چیزی در واقعیت هم رخ میدهد؟
وی ادامه داد: متاسفانه حضور پلیس در این سریال بسیار کمرنگ بود و گویی اصلا قانون وجود نداشت و فقط رگههای کمرنگی از آن دیده میشد؛ فقط زمانی حضور پلیس را میدیدیم که جنایات صورت گرفته بود و همه چیز تمام شده بود کما اینکه در فصل اول هم همین اتفاق رخ داده بود، در فصل اول خان عمو را کشتند و هیچ پلیسی در کار نبود و زمانی که قرار بود مالک را به دام بیندازند نقش پلیس پُررنگ میشد.
منقد سینما افزود: وقتی قرار است ما بهازای یک واقعیت در فیلمی به تصویر کشیده شود باید چارچوبهای آن را به طور کامل شناخت و به نظر من، این سطح از جنایت برای بیننده ایرانی قابل باور و قابل هضم نیست.
وی همچنین با اشاره به بازی بازیگران در این سریال اظهار کرد: ما در فصل دوم بازیهای درخشانی را شاهد نبودیم و تنها بازیگری که در هر دو فصل بازی خوبی ارائه داد، رعنا آزادیور بود که به خوبی توانست یک شخصیت دو قطبی را به نمایش بگذارد.
میرشاهی با تاکید بر اینکه یکی از امتیازهای این سریال حضور خوب و موثر زنان بود، گفت: در فصل دوم سریال زخم کاری شخصیتهای زن یک وجه برتری نسبت به مردان داشتند و مهدویان در شخصیتپردازی زنان کوشش بیشتری انجام داده بود تا مردان.
وی ادامه داد: البته بودند نقشهایی که حضورشان در سریال هیچ کمکی نمیکرد بهطور مثال، یکی از غیرضروریترین و پرتترین شخصیتهای سریال، کیمیا بود و او با آن جثهای که داشت نتوانست در زمینه همزادپنداری با مخاطب موفق عمل کند و حتی بازیگر نقش وکیل آقای طلوعی هم در حد و اندازه نقشش نبود و باید بازیگری انتخاب میشد که کاریزما داشته و تاثیرگذار باشد. انتخاب مرتضی امینی برای نقش میثم یکی دیگر از نقاط ضعف سریال بود مه بازی غلو شدهای را ارائه میکرد.
منتقد سینما همچنین با اشاره به حضور کامبیز دیرباز و مهران غفوریان در این سریال عنوان کرد: حضور کامبیز دیرباز یکی از بخشهای نچسب سریال بود و با آن گریم گل درشتی که بر رویش انجام شده بود، به خوبی نتوانسته بود از عهده نقش برآید، در مورد مهران غفوریان هم باید بگویم که او همانند بسیاری دیگر از بازیگران طنز تصمیم گرفته تغییر مدیوم بدهد که این موضوع به خودی خود بد نیست اما او نیز نتوانسته بود به خوبی از عهده نقش برآید که این مسئله را میتوان در نوع اجرای دیالوگها مشاهده کرد.
وی با بیان اینکه مسائل مرتبط با قدرت در این سریال تنها در قالب دیالوگ نشان داده میشود، گفت: قدرت و نفوذ شخصیتها را نباید تنها با دیالوگ به مخاطب نشان داد، بلکه باید آن را به تصویر که کشید که ما چنین چیزی را مشاهده نکردیم.
انتهای پیام/
نظر شما