لَکُم فیَّ اُسوَةٌ


در این مبارزه، عمل من سرمشق شماست. [1]


ایسکانیوز - دین و اندیشه: عبارت بالا، سخنی است مشهور از امام حسین(ع) که در تاریخ طبری و مقتل خوارزمی نقل شده است. چنان که پیداست، آن حضرت قیام جاودانه خود را، الگویی برای تمام شیعیان و آزادگان جهان می داند. اما مبارزه ی امام چگونه می تواند برای شیعیانش اسوه و سرمشق باشد؟ آیا می توان در نظر گرفت که حرکت برای شهادت خود و به اسارت دادن اهل بیت، سرمشق مسلمین جهان شود؟ آیا می توان پذیرفت که حرکتی که تنها ماهیتی الهی و آسمانی دارد، الگوی زیست ما انسان های زمینی گردد؟


آیت الله صالحی نجف آبادی، در کتاب معروف و تاثیرگذار خود، شهید جاوید، پرسش بالا را طرح می کند و به آن پاسخ منفی می دهد. به باور نجف آبادی، عملی که از نظر سنت های عقلی و قوانین اجتماعی، عاقلانه و ضروری نباشد، نمی تواند الگوی مسلمانان جهان شود و قرائت های موجود از قیام امام حسین(ع)، این ویژگی را ندارند.  در نتیجه، باید قرائتی متفاوت از قیام عاشورا ارائه داد؛ قرائتی که علل و عوامل حرکت امام حسین، ماهیات قیام آن حضرت، مراحل قیام و اهدافش را، به نحوی بازخوانی و بازسازی کند که همچون اعضای یک پازل، به درستی کنار هم قرار گیرند و برای هر شیعه ای، قابل پیروی باشد.


صالحی نجف آبادی2


عقل و تاریخ در خدمت بازخوانی عاشورا


رویکردی که آیت الله صالحی نجف آبادی در شهید جاوید، اتخاذ کرده، رویکردی تماما عقلانی و تاریخی است و از این نظر جایگاهی خاص دارد. وی معتقد است که امام، بدان دلیل که جانشین پیغمبر است، باید در صورتی که شرایط مساعد باشد، خلافت و زمامداری مسلمین را بپذیرد، و برای بازستاندن این حق خود قیام کند. به باور نجف آبادی، امام حسین(ع)، تماما بر مبنای همین اصل عمل کردند. به عبارت دیگر، حرکت امام(ع) ذاتا و ابتداً، نه برای شهادت، بلکه به قصد پایان دادن به زمامداری ننگین بنی امیه بود و امام تا زمانی که از آمادگی نیروی نظامی و اقتصادی خود اطمینان حاصل نکرد، دست به چنین اقدامی نزد.


صالحی معتقد است قیام امام، با توجه به شرایط جامعه، از قبیل نامه های مردم کوفه، ضعف حکومت، رنجش مردم از حاکمان، آمادگی افکار عمومی و ...، از نظر عقلانیت سیاسی عام، عملی صحیح و از منظر دینی، تکلیفی واجب است. او برای این مدعای خود، شواهد متعدد تاریخی ذکر می کند.


مولف، از سوی دیگر، در بحثی مبسوط در رد تفسیرهای دیگر از واقعه ی کربلا، نتایج قیام امام را بررسی می کند. استدلال او چنین است که در آن شرایط، شهید شدن  17 تن از اهل بیت پیامبر برای جهان اسلام که پر از بدعت های نوظهور و انحطاط اخلاقی است، هزینه ی بسیار زیادی بر جامعه ی شیعه تحمیل کرد. چراکه اتفاقات بعدی که در جامعه ی شیعه رخ داد، نشان داد که پس از شهادت امام، جمعیت شیعه از آن نظر که احساساتش تحریک و تهییج شد قوی گشت، اما از دست دادن زعیم و پیشوایی گرانقدر چون امام(ع) شیعه را ناتوان کرد و حادثه ی توابین و کشته شدن مختار و قتل عام شش هزار نفر از پیروان او، سبب شد تا شیعیان 70 سال دیگر، تحت زمامداری ننگین امویان قرار گیرند.


شهید جاوید


شهید جاوید در بوته نقد


مدعای مطرح شده در کتاب، بسیاری از روحانیون سنتی را در زمان انقلاب برآشفت. این آشفتگی از دو جهت بود: نخست آنکه تفسیر رایج شیعه ی جعفری از واقعه عاشورا، بسیار سویه های عرفانی داشته است و نجف آبادی، رویکردی تماما سیاسی به این واقعه را پیش می کشد. و دوم آنکه به نظر بسیاری از علمای حوزه، نتیجه گیری و مدعای صالحی، منافی علم پیشین امام است.


اعتقاد به علم کلی یا جزئی امام در میان بسیاری از علمای شیعه و روحانیت سنتی، اعتقادی فراگیر است. اما نظریه صالحی نجف آبادی متضمن آن است که امام(ع)، گرچه به ‌طور کلی از شهادت خود خبر داشته است‌، اما نمی دانسته که شهادتشان، در این سفر به وقوع خواهد پیوست یا خیر. این از آن روست که نمی توان تصور کرد کسی از شهادت خود خبر داشته باشد و هم زمان به هدف تشکیل حکومت حرکت کند.


این دو جهت، باعث شد در زمان انتشار، روحانیون دو واکنش متفاوت را در ارتباط با کتاب اتخاذ کنند. برخی از روحانیون برجسته انقلابی، از کتاب حمایت کردند و این حمایت، باعث شد روحانیون سنتی که با آرای طرح شده در شهید جاوید فاصله داشتند، در نسبت با انقلاب اسلامی، محافظه کاری پیشه کنند. از طرف دیگر، بسیاری از مدافعین انقلاب، بدون بررسی آراء نجف آبادی، به جانب داری قاطع روی آوردند. این تنش سیاسی، باعث شد حساسیت زیادی در باب این کتاب برانگیخته شوند.


کتب بسیاری در نقد شهید جاوید به طبع رسیده است. صافی گلپایگانی، نگاه نجف آبادی به علم امام را، در کتاب خود با نام «شهید آگاه» به نقد می کشد. عنوان کتاب گلپایگانی، کنایه ایست به علم پیشین امام که به نظر می رسد در حکایت نجف آبادی، مغفول مانده است. نجف آبادی، پاسخ این نقد را، ضمیمه ی چاپ های بعدی اثر خود کرده است.


از دیگر نقدهای مشهور بر این کتاب، نقد شهید مطهری است که در جلد آخر کتاب حماسه حسینی به چاپ رسیده است. نقدهای به چاپ رسیده در این کتاب، در واقع حاشیه هایی است که مطهری در زمان مطالعه ی کتاب بر آن نوشته است و بدون بازبینی، پس از شهادتش توسط شاگردان به چاپ رسیده است و در مواردی، خالی از اشتباه نیست. نجف آبادی در کتاب «نگاهی به حماسه حسینی»، دیدگاه شهید مطهری را بررسی می کند و نقدهای ایشان را پاسخ می دهد.


در ستایش تحقیق و تحلیل


چنان که ذکر شد، قرائتِ خاص نجف آبادی، که در سال های منتهی به انقلاب اسلامی چاپ شد، توانست گفت و گوی بسیاری را برانگیزد. نگاه متفاوت نجف آبادی، و نثر روان و شواهد تاریخی فراوانش در این کتاب، شهید جاوید را، یکی از مهم ترین کتب موجود در باب واقعه عاشورا می نمایاند.


منزلت شهید جاوید، بیش از محتوای کتاب و پاسخ مولف، مدیون طرح سوال، شیوه تحقیق و پایبندی او به ارائه تحلیلی است که در این کتاب بیان شده است. این سبک تحلیل علمی و قضاوت نظرورزانه و محققانه در میان جامعه روحانیون و دین پژوهان ما، بسیار مغتنم، و نیازمند تثبیت و توسعه است.


[1]: تاریخ طبری، ج 4، ص 304- مقتل خوارزمی، ج 1، ص 235

کد خبر: 130892

وب گردی

وب گردی