تهران - ایسکانیوز : روستای محمود آباد در خاور شهر به دلیل وجود کوره های آجر پزی تعداد زیادی از ایرانیان و مهاجران افغان را به سمت خود کشیده است . وجود کوره ها در این مناطق مشاغلی را به وجود آورده است اما اتفاقاتی که زیر گوشمان در پایتخت می افتد و ما از آن بی خبریم در این حوالی بسیار است .

در این منطقه خانواده ای افغانی زندگی میکنند که متشکل از یک پدر و دو پسر و یک دختر بچه است . کل این خانواده در یک کومه 6 متری زندگی می کردند که از کاه گل ساخته شده بود و تنها یک پنجره روشنایی را برای آن ها ایجاد می کرد که با تاریک شدن هوا مسلما دیگر هیچ روشنایی نبود .کف اتاق با تکه هایی کوچک از موکت و گلیم های مندرس پوشیده شده بود . و یک در آهنی که تنها در این اتاق به چشم می خورد اصولا خانه ها یا اتاقک هایی که افراد در این منطقه دارند ، در ندارند و تنها با یک پارچه جلوی آن پوشیده می شود اما صاحب این اتاق به خاطر عقایدش ترجیح داده به هر سختی که می شود یک در آهنی پیدا و نصب کند که بتواند آن را قفل کند .

 

 

20150101_115344

پدر هر روز صبح به سر کار میرود ، پسرها هم کار می کنند و  بعضی وقت ها در کلاس های آموزشی که "انجمن یاریگران خورشید "در این حوالی برای آن ها برگزار می کند شرکت می کنند .اما دخترک حق خروج از اتاق را ندارد پدر او هرروز بعد از بیرون رفتن در اتاق راقفل می کند و به او اجازه معاشرات با دیگران و شرکت در دوره های آموزشی را نمی دهد .

با او پنهانی به دور از چشم پدرش گفت و گو کردیم : او میگفت همه چیز خوب است و ما هیچ چیزی نیاز نداریم من هیچ آرزویی ندارم و پدرم برای من همه چیز زا تهیه می کند این جا یک گربه دارم که با ما غذا می خورد . من لباس های برادران و پدرم را می شورم و روی آتش برایشان غذا درست می کنم .مدام به ما تاکید می کرد که از او عکس نگیریم .

از او پرسیدیم که چرا پدرش نمی گذارد که او هم به کلاس ها برود : من دختر هستم و نیازی ندارم . بابا می گوید  همین که در خانه هستم و نباید کار کنم جزو شانس های من است و باید بابت آن خوشحال باشم.

 

شاید ترس از رفتار های خشن پدر  او را به این سمت و سو سوق داد که به ما این حرف ها را بزند . در همین لحظه بود که پدرش سر رسید ما را از خانه بیرون کرد و شروع به دعوا و فحاشی کرد محلی ها و دیگر ساکنین منطقه به زور او را آرام کردن ولی او آرام نمیشد یکی  از  مددکاران  انجمن هیا خیریه در این منطقه می گوید با او صحبت نکنید حالا که با شما صحبت کرده حتما از پدرش کتک میخورد؛ چون پدرش قبلا هم به دلایل مختلف او را کتک می زند  او چند سال است که در این خانه محبوس است .

بسیاری از زان و دختران افغان سرنوشت غم انگیزی دارند دخترانی که به جرم "زن بودن" در خانه زندانی میشوند کم نیستند اما در ایران کمتر این موارد را دیده ایم با این حال به نظر میرسد نوع  نگاه برخی افغان ها به دختران همچنان "جنس دوم" برای حبس در خانه است

 
کد خبر: 183091

وب گردی

وب گردی