تهران-ایسکانیوز : در گوشه کنار شهر تهران در جستجوی مشاغل متفاوت و جلوه های شهری بودیم که با مغازه ای مواجه شدیم ابتدا ویترین مغازه نگاهمان را جلب کرد همه چیز از شیر مرغ تا جان آدمیزاد ،تمام وسایل واسباب بازی های دهه 60 و 50، کتاب هایی که ظاهر آن ها بیانگر قدمت دیرینه اش بود را یافتیم.
به سراغ صاحب مغازه رفتیم که در گوشه ای دنج و تاریک مشغول رسیدگی به گلدان هایش بود با او گفت و گو کردیم .
پیرمرد میگفت : دقیقا نمی دانم چند ساله هستم هفتاد و هشت یا هشتاد و هفت .اول در این مغازه دوزندگی داشتم با چند کار گر و دوزنده خودم هم خیاطی می کردم ؛اما بعد از انقلاب رفتم جبهه و برگشتم دیگر رمقی برای خیاطی نبود و مردم هم استقبال زیادی به دوخت لباس نشان نمی دادند به همین خاطر مغازم را تبدیل کردم به این چیزی که شما می بینید قدیمی ها می گفتند : هر چیز به خار آید ، یک روز به کار آید . من هم هیچ چیزی را دور نمیریزم وسایلی که خراب هستند را سعی می کنم و تا آنجا که بتوانم تعمیر می کنم . خیلی وقت ها همین چیز های گوچک و در ظاهر بی ارزش به درد افراد می خورند .
او می گوید : بیشتر مشتری های من از محلی ها هستند که من را از قدیم می شناسند و برای تهیه وسایل قدیمی و یا تعمیر آنها به من سر می زنند اگر هم زمانی وسایلی دارند که دیگر به آن احتیاج ندارند برای من می آورند تا آن ها را برایشان بفروشم .
پیرمرد ادامه میدهد : تعدادی از دانشجو ها هم که مثل فرزندان خودم می مانند برای پیدا کردن برخی از کتاب های قدیمی به من سر می زنند خوشحال می شوم وقتی کمک شان می کنم .
او ادامه داد : من فرزندانم را به سر و سامان رساندم هم دخترا و هم پسرا و همه دزآمد از راه این مغازه است خدا روزی دهنده است مهم این است که ما در حرکت و تلاش باشیم بقیه دست خود اوست .من تا امروز نزدیک به 42 سال است هر روز اینجا هستم و میایم مغازه که کار خلق الله را راه بیاندازم .