ایسکانیوز - دین و اندیشه: مسئله هویت و تکثر و امکان ارتباط و گفت و گوی میان فرهنگ ها، در دوران کنونی مسئله ی مهمی است. در جهان متکثر انسانی، برقراری صلح و وفاق و همدلی، از آرمان های مهمی است که لازمه ی سعادت بشر است. اما چگونه می توان این ارزش ها را در جهان طرح کرد؟ آیا  آموزههای ادیان و آیین های مختلف می توانند به این آرمان های جهانی کمک کنند؟ نقش رسانه های جهانی در این میان چیست؟ دکتر مریم صانع پور در گفتار خود که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ایراد شده است، می کوشد به این سوالات پاسخ دهد:


تکثر


مریم صانع پور: در جوامع قدیمی مرز میان قبایل و اقوام موجب می شد هر یک فرهنگ جدایی داشته باشند و دشواری ارتباط هم تاثیر و تأثر فرهنگ ها را محدود می کرد. در دوره مدرن اما با گسترش فرهنگ غربی از طریق رسانه های جهانی، معیارهای فرهنگی غرب علاوه بر مستعمره هایشان بر سایر سرزمین ها نیز مستولی شد و در نتیجه ارزش های فرهنگی غیرغربی ضد ارزش تلقی شدند. اما امروزه در عصر ارتباطات و اطلاعات، با پیشرفت فزاینده فناوری های ارتباطی، فرهنگ های متنوع ملل، اقوام و حتی قبایل سرزمین های دور، فرصت ابراز معیارهای فرهنگی و هویت اجتماعی خود را در گستره ارتباطات جهانی یافتند و زمینه ی گفت و گو در فضای چند صدایی کنونی فراهم شده است و امکان استیلای ارزشی فرهنگ غرب ممکن شد. این فضای ارتباطی نیاز جامعه جهانی به مسالمت میان فرهنگ های گوناگون را گوشزد می کند. به همین خاطر اولا اصولی برآمده از انسانیت مشترک میان شهروندان ضروری به نظر می رسد تا صلح جهانی را تضمین کند و ثانیا معیار درون فرهنگی هم لازم است تا ارزیابی فرهنگ ها بر آن اساس قرار گیرد. در این راستا می توان به نظریه جهانی-ملی یا glocal اشاره کرد.


اولین ضرورت رسالت جهانی توجه به انسانیت مشترک میان همه جوامع است. در این صورت زمینه ایجاد تحقیر و تبعیض قومی و نژادی برداشته می شود. بر همین اساس اخلاق مراقبت ایجاد می شود. چنین اخلاقی همه شهروندان جهانی را پوشش می دهد. برخی از متفکران با استفاده از این دیدگاه می کوشند وطن دوستیِ ملی را به وطن دوستیِ جهانی گسترش دهند و ثابت کنند اولین وظیفه رسانه ها خدمت به همه ی جهان است. در این صورت نزاع های وطن پرستانه کمرنگ می شوند. اما آیا اصول اخلاقی واحدی وجود دارد؟


عصر ارتباطات باعث شده برخی ارزش های مبنایی فرهنگ های مختلف به عنوان ملاک بررسی ارزش های فرهنگ های مختلف مطرح شود. برای مثال ارزش های ژاپنی تعالیمی دارند که انسان ها را ذاتا بی گناه اما ناقص و وابسته به هم معرفی می کند. انسان باید پاک باشد تا شکوه طبیعت را منعکس کند. ژاپنی معتقد است انسان ها برادر و خواهر یکدیگرند چون از منبع واحد کیهانی سرچشمه گرفته اند. مشخصه اینان ابژه شدن سوژه و تمایل به سفر شخص به سمت دیگری است تا از خود خالی شود و دیگران را مشاهده کند. در این مواجهه، بازنده معنایی ندارد و هر دو طرف و در نتیجه جامعه برنده است.


در تفکر هندی هم ارزش هایی از قبیل ایثار و وقف خود برای دیگران و رهایی از خود از طریق وحدت با دیگران مورد تاکید قرار گرفته است. ارزش های آفریقایی هم می تواند هویتی جهانی برای همه ایحاد کند. اما ارزش های غربی با این موارد همساز نیست.


اوبونتوی آفریقایی جمع گرایی را ذاتی انسان می داند و این بر خلاف فردگرایی غربی است. در اوبونتو، انسان شاخه ای از درخت جامعه است و فقط در ارتباط با دیگران موجودیت می یابد. در عصر ارتباطات جهانی با به رسمیت شناختن فرهنگ تکثر جهانی می توان تغییرات سازنده ای رقم زد. برای مثال اوبونتو بر خیر مشترک تاکید می کند. لویناس، بوبر هم بر این اصول تاکید می کنند، اما مبنای نگرش اوبونتو، نه قرارداد اجتماعی بلکه الزامات اجتماعی است. اوبونتو معتقد است فقط از طریق گفت و گو می توان انسانِ واقعی بود. بنابراین باید زندگی عمومی را بر اساس وفاق جمعی قرار داد. ارتباطات نزدیک از طریق رسانه ها موجب شده تا تفاوت های فرهنگی مشهود شوند اما انسان ها می توانند از تفاوت هایشان به همان اندازه درس بگیرند که از شباهت هایشان می آموزند. به همین دلیل استیلای ملتی بر دیگری پذیرفته نیست زیرا در یک خردورزی جمعی است که می توان شرایط مطلوب را ارتقا داد.


انسان کنونی بی هویت شده است. به همین دلیل چشم انداز هویت متعالی است که می تواند بشر امروز را از سیالیت هویت نجات دهد. مراقبت، دلسوزی، همدلی، مفاهمه، اعتقاد و عشق باید از طریق اخلاق دینی یا دنیوی حاصل شود. از طرف دیگر ارتباطات هویت جمعی بشر را شکل داده و بر این اساس کسب هویت دیگر نه کشف، بلکه یک اختراع است. پس فاعل ها می خواهند هویت فردی را ترک و هویت جمعی را بیابند تا وحدت این هویت جمعی تعارضی با هویت های ملی  قومی نداشته باشد. در این هویت باید چند اصل مهم را رعایت کرد. از میان این اصول می توان به احترام به شأن هستی شناسانه ی ممتاز انسان اشاره کرد. این شأنیت ممتاز  در تمام نفوس انسانی فارغ از هر نژاد و ملیت و مذهبی مشترک است. این شأن انسان مبنای آزادی و برابری و صلح جهانی است. اصول دیگر صداقت و عدم خشونت است. راست گویی مبنایی ترین هنجار جوامع است. همچنین زندگی صلح آمیز بر اساس کرامت بشری قاعده ای غیرقابل تغییر است.


بر مبنای آموزه های اسلام هم می توان هویتی جهانی را در نظر گرفت. این نگاه جامع می تواند جایگزین مطلق گرایی غربی در دوره مدرنیته شود. برخی از آموزه های اسلام که می تواند برای جامعه جهانی راهگشا باشد را می توان در موارد زیر دید:


یک. آزادی بیان وسیله رسیدن به عدالت اجتماعی. در این دیدگاه انسان به عنوان جانشین خدا موظف است عدالت کیهان شناسانه را مستقر کند. بر اساس این تعالیم آزادی بیان ضامن عدالت است و باید در راستای خیر فردی و جمعی باشد.


دو. رعایت صداقت در آزادی بیان. از شرایط این اصل لزوم صداقت است و رسانه ها باید برای اطمینان از صدق خبر از چند منبع کسب خبر کنند.


سه. ممنوعیت اهانت به مقدسات دیگران. قرآن می گوید نباید به اعتقاد افراد اهانت کرد. حتی اگر آنها بت پرست باشند. این اصل حتی قابل تعمیم به نظریه تکثرگرایی لیبرالیستی است.


چهار. مسئولیت پذیری: یکی از هنجارهای محوری در آزادی بیان مسئولیت پذیری است. بر این اساس اگر بین منافع فردی و جمعی تعارضی ایجاد شود، اولویت با منافع جمعی است.


پنج. جمع گرایی: پیامبر اسلام در مدینه ساختاری مدنی ایجاد کرد. بنابراین تعالیم ایشان فاصله میان نظام قبله ای را تا نظام مدنی پوشش می دهد. این اصل استبداد و تحمیل نظرات یک فرد و گروه و نژاد را ممنوع کرده است و تصمیم گیری ها را به خرد جمعی احاله می دهد و این امر جز با رویکرد جهان وطنانه که تضادی با منافع ملی مختلف ندارد. زیرا منافع ملل گوناکون می تواند در راستای منافع مشترک باشد.


شش. صلح طلبی. امروززه رسانه ها راه گفت گوی صلح طلبانه را گشوده اند. در این صورت است که می توان امیدوار بود فرایند رفع تبعیض محقق شود.


کد خبر: 222618

وب گردی

وب گردی