ایسکانیوز - دین و اندیشه:  فمنیسم از جمله واژه هایی است که در جامعه ی ما شهرت بسیاری دارد و عموما با دیده ی مثبت به آن نگریسته نمی شود و افراد با پیشداوری با آن مقابله می کند. اما برای بررسی عالمانه ی این جریان اجتماعی و مباحث نظری پیرامون آن لازم است در ابتدا فهمی درست از آن و سیر تطور و گرایشات مختلفی که ذیل ان شناخته می شوند داشته باشیم. دکتر الهه کولایی، محقق، نویسنده و استاد علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در نشستی صمیمی با دانشجویان جریان تاریخی شکل گیری و تطور فمنیسم را شرح می دهد و گرایش های مختلف آن را معرفی می کند. پیش از این بخش اول این گفتار در ایسکانیوز منتشر شد که به آغاز اندیشه های فمنیستی و مبانی فلسفی آن می پرداخت. آنچه در ادامه می خوانید بخش دوم این گفتار است که به موج سوم اندیشه های فمنیستی و گرایش فمنیسم رادیکال می پردازد:


کولایی2


الهه کولایی: از موج اول در اندیشه های فمنیستی و مبانی فلسفی آغاز این جریان گفتیم و به موج دوم رسیدیم. موج دوم طیفی از دیدگاه های مختلف را در برمیگیرد که از میان آنان می توان به رویکردهای مختلف روانشناسانه، استفاده از داروینیسم اجتماعی و ... اشاره کرد. نظریه داروین مبنی بر بقای نوع برتر در زمینه احتماعی بسیار تاثیرگذار است. این بحث هم برای مخالفان تبعیض اجتماعی کاربردی است و هم برای موافقان که می گویند مرد به دلیل توانایی هایش باید نقش برتر داشته باشد و زن که در زمینه هایی ضعیف تر است باید نقش مادون را داشته باشد.


در موج دوم علاوه بر این، نظریات نومارکسیست ها و پساتجددگراها هم قرار دارند. در این نظریات گفته می شود که تفاوت ها و نقش های متفاوت زن و مرد ذاتی نیست، بلکه آموخته می شود و روابط اجتماعی آنان را شکل می دهد و بازتولید می کند. از مهم ترین نظریه پردازان این دوره که نگاه اگزیستانسیالیستی دارد، خانم سیمون دوبووار است. او می کوشد این تفاوت ها و نابرابری ها را به روابط اجتماعی مربوط بداند که در جامعه بشری شکل گرفته است.


اما از مهم ترین بحث ها در موج دوم، موضوع نظریه های رادیکال است. در کشور ما همه فمنیسم را با این نظریه های رادیکال می شناسند و فکر می کنند هر نظریه ی فمنیستی ای حتما تفاوت بیولوژیک زنان و مردان را انکار می کنند و بر روابط هم جنس تاکید می کنند. این گروه رادیکال در پی تغییر رابطه زن و مردن نیستند، بلکه در پی جدا کردن زنان از مردان هستند و می گویند که زنان اساسا نیازی به مردان و آمیزش با آنان ندارند. طبیعتا این نگاه واکنش های شدیدی را ایجاد می کند و برخی کل جریان های دفاع از حقوق زنان را فقط با استناد به همین جریان انکار شوند. همین باعث می شود که برخی از زنان از اینکه خود را فمنیست بخوانند ابا داشته باشند زیرا می پندارند فمینیست ها همگی رادیکال هستند.


در همین موج دوم خوانش های جدید از دین بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. البته در موج اول هم این بحث ها به نوعی مطرح می شد. در این رویکرد، اندیشمندان سراغ متون مذهبی می روند و برای مثال نگاه مردانه در انجیل را مورد نقد قرار می دهند و به جای پدر آسمانی، به مادر آسمانی ایمان می آورند. در واقع سعی بر این است که نگاهی زنانه را بر تفسیرهای دینی حاکم کنند. این مباحث را به تمام مذاهب و ادیان می توان برد و به همین دلیل، ما امروز علاوه بر فمنیسم مسیحی، فمنیسم یهودی و فمنیسم اسلامی هم داریم. برای عده ای ترکیب فمنیسم اسلامی اساسا تناقض آمیز است زیرا فمنیسم را صرفا فمنیسم رادیکال می دانند. اما اگر فمنیسم را جنبشی اجتماعی بدانیم که در برابر نابرابری ها و ظلم و ستم به زنان شکل می گیرد می توان تصور کرد که در کشورهای اسلامی هم جنبش زنان سعی کرده از دل متون دینی برای خود راه حل هایی را استخراج کند. بسیاری از جنبش های فمنیستی در کشور ما در همین بستر قابل تفسیر است. یعنی می خواهند نشان دهند که متون مقدس اسلامی، هیچ تقابلی با حقوق و آزادی ها و نیازهای انسانی زنان ندارند و نابرابری ها پایه ی دینی ندارد، بلکه صرفا برساخته ی اجتماع است.


می توان موج سومی را هم برای فمنیسم در نظر گرفت که الان در حال شکل گیری و گسترش است. در این موج به نوعی بحث های موجود در موج دوم با چارچوب های جدیدی در حال شکل گرفتن است. نظریه های پست مدرن فضای مناسبی را برای بحث های فلسفی و نظری درباب حقوق زنان ایجاد کرده اند. در اینجا ضرورت تقویت نگاه زنانه به حفظ محیط زیست را می توان نام برد. از مهم ترین دغدغه های انسان در دوره معاصر، توجه به محیط زیست است و فمنیست ها در این حوزه نظر دارند. در بحث روابط بین الملل هم فمنیست ها نظر دارند. یعنی می گویند خصوصیت مردانه خشونت زاست و سلطه ی مردان بر سیاست این جنگ ها و خشونت ها را دامن زده و اگر نگاه زنانه به روابط بین الملل حاکم شود و حضور زنان در سیاست افزایش یابد این روابط تغییر می کند. در بحث جنگ و حفظ صلح و عملیات صلح بانی و در ایجاد امنیت پس از منازعات کشورها این بحث ها به طور جدی حضور یافته است.


از دهه 1970 که سازمان ملل تحت تاثیر همین اندیشه ها دهه زن را اعلام کرد، موضوعی در جهان مورد توجه قرار گرفته گه مقوله ی توسعه را به موضوع جنسیت پیوند داده است. آیا می توان به توسعه رسید بدون آنکه به موضوع زنان پرداخت؟ آیا می توان سرمایه گذاری هایی را که درباره زنان و آموزش آنان می شود، با کلیشه های جنسیتی که مردان را نان آور می داند و زنان باید در خانه بنشینند جمع کرد؟ امروز در دنیا این باور بر اساس آمارها وجود دارد که فقر به یک پدیده زنانه تبدیل شده و زنان در بسیاری از مشکلات ناامنی و گرسنگی و ...، هزینه های بیشتری می پردازند. این نگاه که مسئله جنسیت را در توسعه برجسته کرده است، نتیجه ی همین بحث هاست. با اینکه این گزاره صادق است که هر جا قدرت توزیع می شوند زنان نیستند، اما الان این باور عمومی وجود دارد که حضور زنان می تواند به تلطیف باورها و روابط و کاهش فساد کمک کند. البته چنین نیست که هیچ زنی دچار روابط فاسد و غیرقانونی نشود، بلکه آمار بیان می کند که حضور زن به کاهش فساد کمک می کند. این امر ممکن است به خاطر ترسوتر بودن زنان یا حق طلب تر بودن آنان باشد، اما به هر حال آمار بیان می کند که زنان در حوزه های اقتصاد سیاسی فساد کمتری را شکل می دهند و هر جا که مشارکت بیشتری در تصمیم گیری ها داشته باشند، احتمالا منافع و مصالح مردم بیشتر پی گرفته می شود.


درباره حقوق زنان از طرفی می توان به بحث نظری پرداخت و از طرف دیگر به بحث کاربردی و سیاست گذاری و توسعه. این دو بحث را نباید با هم خلط کرد.


در ایران تنها حوزه ای که به نسبت آزادی عمل زنان به رسمیت شناخته شده، آموزش است. البته بسیاری سعی کردند بر آموزش برابر هم با وضع قوانینی چون گزینش جنسیتی، بومی گزینی و ... تبصره بزنند. اما هیچ کدام از ما نمی پذیریم که آموزش را بر اساس جنسیت فرد جدا کنیم. اما نمی توان تا این حد برای آموزش زنان سرمایه گذاری کرد و بعد در زمان کسب و کار، فقط مرد را راه داد. باید از سرمایه ی مهارت ها و استعدادهای زنان استفاده کرد.


عده ای می پندارند زن باید در خانه بنشیند چون هنوز مردانی بیکار در خانه هستند. اما تغییر الگوهایی که در جوامع رخ داده را باید در نظر گرفت. بسیاری از دختران - به میل خود یا به دلیل نبود موقعیت مناسب- اصلا ازدواج نمی کنند. باید از این افراد حمایت کرد که بر اساس مهارت هایشان وارد بازار کار شوند. برنامه ریزان توسعه هم می گویند اگر زن را وارد بازار کار نکنید، شما از نیمی از منابع کشور که برای آن سرمایه گذاری هم کرده اید خود را محروم می کنید. عدم تناسب میان اشتغال و آموزش در کشورهای در حال توسعه بسیار وجود دارد. بنابراین نکته ای که من اشاره کردم، فراتر از بحث نظری است و نوعی ذهنیت خوش بینانه نیست که بگوید اگر زنان بیایند همه جا گل و بلبل می شود.


باید دانست که زن فقط مادر نیست. او می تواند علاوه بر مادر بودن، نقش های دیگر را هم داشته باشد و باید نگاه توسعه ای و کارکردی به زن داشت. اما نگرش های جنسیتی، نقش های خاصی را به زنان نسبت می دهد که به راحتی تغییر نمی یابد و حتی با قانون هم عوض نمی شود. امروز هم میبینیم که زنان سهم بسیار اندکی از قدرت دارند و ما در این دولت وزیر زن و معاون وزیر زن و مدیرکل زنی نداریم.


کد خبر: 231115

وب گردی

وب گردی