حجت‌الاسلام عسکری : روشنگری،  رسالت نخبگان و عالمان در رابطه با پشگیری از تحریف عاشورا است

نهضت عاشورا یک مکتب فکری است که در هر مقطع زمانی دریچه‌هایی از نور معارف دینی را به روی انسان تشنه درک حقایق می‌گشاید و در آن ماهیت و اهداف جهان شمول و پویا وجود دارد.

به گزارش ایسکانیوز، آسیب شناسی پیروان مکتب عشق و حماسه حسینی ضرورتی انکارناپذیر است. ما در همین زمینه به گفت و گویی با حجت الاسلام عسکری پرداخته ایم که این گفت و گو را به تفصیل در زیر می خوانید:

علت یا علل وقوع نهضت عاشورا چه بود؟

- با عرض تسلیت به مناسبت شهادت سیدالشهداء حضرت امام حسین علیه السلام و یاران پاک آن شهید جاوید و پیشوای به حق، در یک نگاه اجمالی لازم است بگویم که در منابع اسلامی و متون دینی و تاریخی علت‌های متنوع و مختلفی در این رابطه بیان شده و بسیاری از بزرگان که آثار فکری و تحلیلی از خودشان به یادگار گذاشته‌اند در این خصوص مطالبی را ارائه کرده‌اند. در میان این بزرگان مرحوم استاد شهید مطهری (اعلی الله مقامه الشریف) که خود شهید راه مکتب عاشوراست به سه عامل بسنده کرده است. دو عامل مقدماتی و به قول ما طلبه‌ها معدّه و یک عامل اصلی؛ یک عامل مقدماتی بیعت است.

یزید علی رغم فساد و جایگاه نامشروعی که داشت پس از مرگ معاویه نماینده خود در مدینهبه نام ولید را به شکل شبانه در حضور مروان به کاخ امویان فرستاد و امام را مجبور به بیعت با خود کرد اما امام با صراحت استنکاف از بیعت نمود و اعلام کرد هرگز انسان مسلمانی همانند من ِ‌حسین با فردی مثل یزید به عنوان خلیفه برای مسلمانان بیعت نمی کند و فصلی از فسادهای عینی و آشکار یزید را بازگو می کند. طبیعی است وقتی با این صراحت نفی بیعت می شود معنا و مفهوم آن این است که برای هر نوع پیشامدی آمادگی وجود دارد. در متون تاریخی معتبر هست که مروان به ولید گفت همین امشب گردن حسین را از تنش جدا کن و اگر به فردا بماند کار ما و شما با او مشکل و پیچیده خواهد شد.

عامل مقدماتی دیگر طراحی یک فرآینده و حرکت تبلیغی،‌ اصلاح گرایانه و افشاگرانه از سوی امام حسین (ع) است که در قالب سفر حج و رهسپاری به سوی خدا آن هم با کاروانی جامع و فراگیر از خاندان عصمت و طهارت و اصحاب وفادارشان صورت گرفت. امام (ع) در این سفرچند ماهه آن هم در ماه های حرام و در موسم حج خطبه و سخنرانی های روشنگرانه زیادی داشت که این سخنان در کتابی تحت عنوان سخنان امام حسین (ع) از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا توسط یکی از اساتید و بزرگان جمع آوری شده و مرحوم استاد مطهری نیز در کتاب ارزشمند حماسه حسینی آنها را متذکر شده است.

امام (ع) چون می دید دین جدش رسول خدا(ص) در حال نابود شدن است و اگر سکوت کند مورد سوال خواهد بود که چرا سکوت کرده؟! با منطق عقل و عشق و دلدادگی به خدا، رسالت دینی خودش را به انجام می رساند و سعی می کند نگذارد فطرت پاک دینی مردم دستخوش فساد و تباهی حکومت یزیدی شود و آن هنگام هم که مردم کوفه از او استغاثه می کنند و برای نجات خودشان از امام می خواهند که راهی کوفه شوند، رهسپار کوفه می شوند و دعوت آنها را پاسخ مثبت می دهند. این اقدام از نظر جایگاه امامت و هدایت دینی مردم آنقدر مهم است که امام (ع) روز هفتم ذی حجه در مکه حج واجب را تبدیل به عمره مفرده کرده و از سیل جمعیت مسلمان حج گذار جدا شده و روز هشتم ذی الحجه عازم عراق می شود و اعلام می کند هر کس حاضر است خون خود را در راه آرمان های دین و نجات امت اسلام نثار کند و خودش را آماده ملاقات با خدا کند همراه ما بیاید.

این نوع عرفان و شناخت معرفت دینی که با درک قلبی و معرفت حضوری یک مسلمان عاشق و عارف میسور است در صحرای عرفات در قالب دعای عرفه از زبان پاک و معصومانه امام(ع) نیز بیان شده بود آنجا که فرمود: یا اِلهِی ماذا وَ جَدَ مَنْ فَقَدَکَ وَ مَاْ الِذی فَقَدَ مَنْ وَجَدَکَ بار خدایا چه یافت آنکه تو را گم کرد و چه گم کرده است آنکه تو را یافته است.

به هر حال امام(ع) و یارانش دنبال گمگشته حقیقی خود یعنی خدا بودند و تعجب آنکه بنا به شرایط پیش آمده او را در جایی غیر از مکه و مدینه جستجو می کردند آنهم به شکلی کاملاً آزاد و عاشقانه. روشن است که امام اگر راهی عراق نمی شد ممکن بود در مکه ترور بشوند و نهضت عاشورا به وقوع نمی پیوست لذا عامل دعوت مردم کوفه و عزیمت امام(ع) به کوفه یک عامل مقدماتی دیگر بود.

عامل سوم که عامل اصلی است، عنصر معروف گستری و منکر زدایی در قیام امام حسین(ع) است. نقل شده شبی که امام(ع) می خواست از مکه خارج شود برادرش محمد حنفیه نزد حضرت آمد و نگرانی خودش را از سفر به عراق اعلام کرد و گفت خوب است به راه دیگری ادامه بدهی در جای دیگر محفوظ تری و اگر می ترسی عوامل یزید در مکه خون تو را بریزند و حرمت کعبه و خانه خدا شکسته شود، شبانه به یمن و یا نواحی ناشناخته دیگر برو در آنجا کسی به شما دسترسی نخواهد داشت. امام(ع) فرمود: اِنّما خَرَجْتُ لَطَلبِ اِلْاصِلاح فِی اُمّهِ جَدْی وَ اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ اَنْهی عَنْ اِلْمُنْکَرِ من خروجم برای طلب اصلاح در میان امت جدم رسول خدا(ص) است و اراده کرده ام معروف گستری و منکر زدایی کنم.

در جای دیگر فرمود: مگر نمی بینید حق اجرا نمی شود و باطل لجامش گسیخته شده و همه جا را درنوردیده است. در چنین شرایطی من زندگی با ظالمان را به جز ذلت و مرگ شرافتمندانه را به جز عزت چیز دیگر نمی پندارم.

روی همین جهت بود که امام(ع) با منطق عقل و دین برای اصلاح در میان مردم و با توسل به عشق برای تجلی ایمان عاشقانه که برگرفته از عرفان اسلامی است ماهیت نهضت عاشورا را عینیت بخشید و جهانی کرد.

به جز عوامل نهضت عاشورا در صورت امکان به عناصر اثرگذاری آن هم به اختصار اشاره کنید؟

- خوب است به این مطلب با یک پیش داوری از پیامبر (ص) اشاره کنم که فرمود: اِنْ الحُسِینَ مِصْباحُ الْهُدی وَ سَفِینَه النِجاه - حسین (ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است. این مطلب در نوع خودش نشانگر اثرگذاری وجود مقدس امام(ع) است. مطلبی که به عنوان مکتب فکری در وجود امام(ع) و یاران پاکش تصویر شده، به عنوان یک فرهنگ در قالب یک جریان مستمر و سرمشق دائمی مکتبی که عنصر منطق، عقل، عشق و حماسه را بطور توأمان دارا است به این اضافه کنید. عاطفه را که نقش تعیین کننده در ابراز عطوفت انسانها دارد و رخداد عاشورا و کربلا را از حالت خشک و استدلالی و تحلیلی خارج می کند و با عشق، محبت و گریه های عاطفی همراه می سازد.

قدرت گریه آن هم گریه های عاطفی قدرت بزرگ و عظیمی است که همچون سیل بنیان کن عمل می کند. امام خمینی (ره) فرمود: ما ملت گریه هستیم، ملت عاشوراییم ما با این گریه ها سیل راه می اندازیم و خورد می کنیم دشمنانمان را.

روی همین جهت بود که امام سجاد(ع) . زینب کبری(س) در کوفه، شام و در مدینه در سخنرانی های خودشان استدلال می کردند اما مرثیه هم می خواندند و از آن روز این مرثیه خوانی تا به امروز ادامه داشته تا عواطف متوجه موضوع و رخداد عاشورا شود.

شما الان می دانید که خیمه های عزاداری تنها به ایران و عراق منحصر نمی شود بلکه جهان شمول است. در روایت داریم در قتل امام حسین(ع) و واقعه عاشورا حرارتی است که تا قیامت استمرار دارد و هرگز به خشکی نمی گراید. این باعث شده ده ها بلکه صدها قیام پس از واقعه عاشورا در راستا و در ادامه قیام امام حسین(ع) صورت گرفته است. از قیام توابین کوفه تا نهضت آل طباطبا از سربداران در منطقه خراسان تا انقلاب بزرگ امام خمینی (ره) این ها به خاطر درسی است که امام حسین(ع) و نهضت عاشورا به انسان ها آموخت.

مرحوم استاد شهید مطهری(ره) در بازنگری تاریخی نهضت عاشورا نگران تحریف عاشورا بودند. نظر شما در این رابطه چیست؟

- بله درست است از ایشان کتابی هم چاپ شده با عنوان تحریفات در نهضت عاشورا. روشن است هر نهضت و قیامی در افکار عمومی مصون از تحریف نیست و بویژه مهارتی که تحریف گران دارند. شما ببینید حتی بعثت بزرگ پیامبر خدا(ص) در ادامه مسیر آن پس از رحلت غم بارشان چگونه به بنی امیه، بنی مروان، بنی العباس سرانجام پیدا کرد؟!

تحریف در افکار عمومی همیشه توسط دشمنان، یکی از ابزارهای کاری آنها است. این مطلب به نهضت عاشورا و فرایند آنهم ممکن است راهیابی داشته باشد که دارد. در این رابطه خوب است ابتداء بدانیم که تحریف چیست؟ بدیهی است تحریف متمایل کردن یک چیزی از مسیر اصلی آن به وضع دیگر و عکس آن است. لفظ و معنا هر دو در این رابطه دخیل است. تحریف های لفظی در نوحه ها، اشعار و بیان خاطرات تاریخی نمود پیدا می کند که ماهیت و هدف را برعکس می سازد.

مثل شعری که مربوط به لیلی و مجنون است و از زبان ام لیلا مادر حضرت علی اکبر خوانده می شود به اینکه اگر علی اکبر کشته نشود و سالم به خیمه ها برگردد از کربلا تا مدینه را ریحان کشت خواهند کرد در حالی که بطور قاطع گفته شده، ام لیلا در کربلا نبوده و رباب، مادر علی اصغر امام حسین(ع) را در این سفر همراهی می کرده. داستان عروسی قاسم ابن حسین در کربلا و بسیار موارد دیگر از همین دروغ ها و تحریف های لفظی است که اهداف قیام را زیر سوال می برد و افکار را تخدیر می کند به جز مواردی از تحریف های لفظی که متاسفانه زیاد هم شده است.

تحریف های معنوی است که خیلی خطرناک است و از جمله اینکه امام حسین(ع) کشته شده برای اینکه گناهان ما آمرزیده شود شبیه آنچه که در میان مسیحیت برای شهادت و به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی(ع) مطرح است. این تحریف در نوع خودش یک انحراف بزرگ است چون هر نوع گناهی را که طرف بخواهد مرتکب شود، توجیه می کند. می گوید فقط برای امام(ع) قطره اشکی بریز و در عوض می خواهی شمر باش، یزید باش هر کسی می خواهی باش. این مطلب با هدف اصلی که همان عنصر معروف گستری و منکر زدایی در نهضت عاشورا است منافات دارد و با هدف خشکانیدن ریشه قیام امام حسین(ع) به انجام می رسد. در واقع می خواهد بگوید کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا برای مظلومان و به بند کشیدگان نباید موضوعیت داشته باشد.دست روی دست بگذارید منتظر یک معجزه باشید. به انتظار فرج از نوع انتظار قاعدان و راحت لمیدگان فکر کنید، نه اندیشه و عمل امام خمینی (ره) و انتظار فرج از نوع قیام کنندگان .

رسالت نخبگان و عالمان در رابطه با پشگیری از تحریف عاشورا چیست؟

- مشکل اصلی نخبگان وجود افراد عوام در جامعه و بالاتر از آن انسانهای عوام فریب است که در این ماجرا سوء استفاده گرانه نقش آفرینی می کنند. انسانهای عوام فریب تلاش می کنند با سوء استفاده از تریبون عزاداری ها و مراسم های عاشورا و محرم به جای راستگویی و اعتلای کلمه حق و ترویج درست دین، با دروغگویی و اغراء بر جهل، خودشان را اثبات کنند . درصد قابل توجهی از اینان می خواهند در دنیا و در رسانه ها خودشان را مشهور ساخته و کاسبی بکنند .

متاسفانه افراد عوام و آنهایی که از اندیشه عمیق برخوردار نیستند به اینها گرایش دارند. این فضای پیش آمده کار نخبگان دلسوز را مشکل ساخته است.

کار به جایی رسیده که غیبت، تهمت، دشنامی به دیگران، حتی آواز خوانی در شکل باطل و استهزاء در روضه های رواج یافته. این نوع ذکر مصیبت ها از منظر آموزه های دینی ما حرام است هرچند که متاسفانه وجود دارد.

و اما اینکه در این رابطه چه باید کرد؟ به نظر می رسد هم کار سلبی لازم است صورت پذیرد مثل قمه زنی که رایج شده بود و برحسب مقررات از آن جلوگیری شد. از سوی دیگر کار اثباتی و روشنگری هم یک ضرورت است که کار نخبگان و عالمان است . پیامبر (ص) فرمود: در موقعی که بدعت ها و دروغ ها ظاهر می شود بر عهده عالمان و دانایان است که حقایق را بگویند ولو اینکه بعضی ها خوششان نیاید.

قرآن در خطاب آشکاری به آگاهان می گوید : لاتَکْتُمُوا اَلْشَهادَه کتمان شهادت نکنید. از این وظیفه خطیر عالمان و آگاهان اعم از حوزه و دانشگاه نباید غفلت کنند و برای انجام درست، جامع و اثربخش چنین مأموریتی نهادهای مسئول باید برنامه ریزی کنند.

20104

کد خبر: 533183

وب گردی

وب گردی