من واقعا نمی‌خواستم برادرم را بکشم!

جوانی که برادرش را کشته بود با گذشت پدر و مادرش از قصاص نجات پیدا کرده‌ بود اما به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه و به حبس محکوم شد.

به گزارش ایسکانیوز و به نقل از روزنامه شرق ، سال ٩٢ زنی به مأموران پلیس خبر داد پسرش خودکشی کرده ‌است. با حضور مأموران در محل، جسد پسر جوانی به نام سیاوش پیدا شد. بررسی‌های اولیه نشان می‌داد واردآمدن ضربه چاقو به شکم این جوان باعث مرگش شده ‌است. به دستور بازپرس، جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات آغاز شد. هرچند مادر و برادر این جوان مدعی‌ بودند او خودکشی کرده‌ است، اما وقتی پزشکی قانونی در اظهارنظری گفت: مرگ سیاوش بر اثر ضربه‌ای بوده که دیگری به او وارد کرده ‌است، پرونده تغییر جهت داد و این‌بار با مطرح‌شدن موضوع قتل، تحقیقات دراین‌باره آغاز شد. بازپرس مطمئن بود مرد جوان کشته شده ‌است و خانواده‌اش چیزی را پنهان می‌کنند؛ بنابراین دستور حضور مادر و برادر مقتول را در شعبه بازپرسی صادر کرد و به مأموران اداره آگاهی هم دستور داد خانه مقتول را به‌خوبی بررسی کنند. هرچند مادر مقتول همچنان مدعی‌ بود فرزنش خودکشی کرده‌ است، اما وقتی مأموران چاقوی خون‌آلود را در پشت‌بام خانه او پیدا کردند، همه‌چیز تغییر کرد و زن جوان واقعیت‌هایی را درباره مرگ پسرش به مأموران گفت و توضیح داد پسرکوچکش در درگیری با برادرش او را به ضرب چاقو به قتل رسانده‌ است.
متهم نیز به قتل برادرش اعتراف کرد. هرچند مادر در شعبه بازپرسی رضایت خود را اعلام کرد، اما پدر خانواده خواستار مجازات فرزند کوچکش بود که او نیز بعد از گذشت دو سال رضایت خود را اعلام کرد و گفت بدون قیدوشرط گذشت می‌کند. سپس پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. متهم روز گذشته پای میز محاکمه رفت تا به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود. بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده و درخواست مجازات او به دادگاه ارائه شد، قضات از مادر متهم خواستند درباره اینکه پسر بزرگش چگونه به دست پسرکوچکش به قتل رسیده و چرا او موضوع را پنهان کرده است توضیح دهد. این زن گفت: من از شوهرم جدا شده ‌بودم و با فرزندانم زندگی می‌کردم. پسر کوچکم کمی دچار کندی رفتار بود و مشکلاتی جزئی داشت. همین هم باعث شده‌ بود در مواجهه با دیگران خجالتی و تودار باشد. پسر بزرگم هم فکر می‌کرد حالا که من از پدرش جدا شده‌ام، او مرد خانه شده‌ است و حق دارد هر رفتاری بکند. او برادرش را خیلی اذیت می‌کرد. هر مسئله‌ای پیش می‌آمد او را کتک می‌زد و تحقیرش می‌کرد. چندبار گفتم رفتاری که با برادرت می‌کنی درست نیست و نباید او را بزنی. پسر بزرگم دست برادر نبود. او برادرش را تحقیر می‌کرد، اما پسرکوچکم به خاطر مشکلی که داشت، خیلی مظلومانه رفتار می‌کرد و واکنشی نشان نمی‌داد. همین هم سیاوش را گستاخ‌تر می‌کرد تا اینکه روز حادثه دوباره بدون هیچ دلیلی سیاوش پسر کوچکم را کتک زد و اذیتش کرد، بعد چاقو برداشت که او را بزند که پسر کوچکم هم واکنش نشان داد. البته در آن لحظه من آنجا نبودم و ندیدم چه شد. وقتی رسیدم پسرم چاقوی خون‌آلود دستش بود و بالای سربرادرش ایستاده‌ بود. او خیلی ترسیده ‌بود. برای اینکه پسر بزرگم را از دست داده ‌بودم و نمی‌خواستم پسر کوچکم را هم از دست بدهم، به‌دروغ به مأموران گفتم او خودکشی کرده ‌است. پسرکوچکم خیلی مظلوم است. او آدمکش نیست و من اطمینان دارم که این یک اتفاق بود».
وقتی نوبت به متهم رسید جزئیات قتل را توضیح داد و گفت: «من واقعا نمی‌خواستم برادرم را بکشم. وقتی دوباره من را کتک زد و این‌بار چاقو را دستش گرفت تا من را بزند چاقو را از او گرفتم و یک ضربه به برادرم زدم. قصدم کشتن او نبود و از کاری که کرده‌ام خیلی پشیمان هستم. من نمی‌خواستم پدر و مادرم را اذیت کنم، اما سیاوش مرتب من را کتک می‌زد؛ چون بزرگ‌تر بود و من هم مشکل داشتم، نمی‌خواستم رودرروی برادرم باشم، ضمن اینکه پدر و مادرمان جدا شده ‌بودند و ما وضع خوبی نداشتیم. من از کرده خودم پشیمان هستم. دو سال‌و‌نیم است در زندان هستم. خیلی سختی می‌کشم و خیلی از کاری که کرده‌ام پشیمان هستم. مادرم تنها زندگی می‌کند. خواهش می‌کنم من را آزاد کنید تا پیش مادرم برگردم و با هم باشیم و آرامش داشته ‌باشم». هیأت قضات با پایان جلسه رسیدگی، برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و متهم را به دو سال و نیم حبس محکوم کردند که با توجه به دوران بازداشتش او به‌زودی آزاد می‌شود.

20106

کد خبر: 547456

وب گردی

وب گردی