بازی ترسوها که یکی از معروفترین بازیهای نظریه بازیهاست، بهطورکلی به شکل زیر صورتبندی میشود: دو نفر در اتومبیلهایشان باسرعت به طرف یکدیگر میرانند، بازنده کسی است که اول فرمان اتومبیلش را بچرخاند و از جاده منحرف شود.
بنابراین: اگر یکی بترسد و منحرف شود، دیگری میبرد؛ اگر هر دو از جاده منحرف شوند، هیچکس برنده نمیشود اما هر دو سالم میمانند؛
اگر هیچکدام از جاده منحرف نشوند، هر دو ماشینهایشان یا احتمالا زندگیشان را از دست میدهند؛ با توجه به این گزارهها، به احتمال زیاد یا دو طرف با هم تصادف میکنند یا مساوی میشوند و درحالیکه احتمال برد یکی از طرفین خیلی کم است، امکان بردبرد وجود ندارد. همواره در سطوح سیاستگذاری، قانونگذاری و ردههای بالای مدیریتی حوزه اعتیاد، تقابل مشهودی میان دو نگرش متضاد که میتوان بهاختصار آنها را نگرش بیمارانگاری و نگرش جرمانگاری نامید، وجود داشته است. پیشفرضها و گزارههای بنیادین این دو نگرش و نیز راهکارهایی که هر کدام از آنها برای مداخله در مسئله اعتیاد در کشور پیشنهاد میکنند، تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارند، بنابراین دور از ذهن نیست تقابل میان طرفداران آنها در حوزههای سیاستگذاری و اجرا، پیامدهای ناخواستهای بهدنبال داشته است، بهویژه آنکه در دو دهه اخیر هیچکدام از این نگرشها نتوانستهاند بر فضای سیاستگذاری و قانونگذاری حوزه اعتیاد حاکم شوند و درنتیجه هماهنگی و وحدت رویه در برنامهها و شیوه اجرای آنها وجود نداشته است. این تقابل در سالهای اخیر موضوع بحثهای بسیاری در میان صاحبنظران و فعالان این حوزه بوده است و درباره تبعات نامطلوب اجتماعی و اقتصادی آن و اختلالهایی که در عملکرد دستگاههای اجرائی ذی ربط ایجاد کرده، هشدارهای جدی داده شده است. نگرانیها زمانی جدیتر میشود که این تقابل از سطح اجتماعی کلان و میانه به سطح خرد و به میان گروههای مختلف اجتماعی منتقل شود. در عرصههای خرد اجتماعی که کنشگران امکانات قانونی و اجرائی سیاستگذاران و مدیران را برای اعمال نظرات خود در اختیار ندارند، احتمال زیادی وجود دارد که تقابل با شکلدادن به یک شکاف اجتماعی جدید، به تخاصم و استفاده از ابزارهای خشونتآمیز تبدیل شود.
واقعه پارک هرندی، جدای از تحلیلهایی که میتوان درباره علتهای بلافصل آن ارائه داد، بازنمایی عریانی از تخاصم ناشی از دو نگرش بیمارانگاری و جرمانگاری در میان گروههای خرد اجتماعی است که در نبود ابزارهای نرم اعمال قدرت، فقدان مهارت و فضای اجتماعی مناسب برای گفتوگو و چانهزنی، بهناچار رقابتی مشابه بازی ترسوها را شکل داده است. نمود دیگری از این تخاصم را میتوان در نظرات کاربران اینترنت درباره خبرهای مربوط به اعتیاد نیز دید. شواهد امر نشان میدهد نتیجه این رقابت به احتمال زیاد گزینههای اول و دوم نخواهد بود.
شکلگیری و تشدید روزافزون این تقابلها در لایههای زیرین اجتماعی، شاید نشانه و هشدار زودهنگامی است که زمان آن فرارسیده است که نظام سیاستگذاری و قانونگذاری کشور رویکرد واحدی در حوزه اعتیاد اتخاذ کند. صرفنظر از سمتوسوی این رویکرد، بهنظر میرسد در فضای آشفته فعلی، صرف هماهنگی رویهها و رهایی از سردرگمی، نتایج مثبتی برای مدیریت اعتیاد و نیز مدیریت فضای اجتماعی مرتبط با آن در کشور بهدنبال خواهد داشت.
براساس نظریه بازیها، در تقابلهای اینچنینی درصورتیکه بازیگران براساس عقل تصمیمگیری کنند، همواره نقطه تعادلی وجود دارد -که تعادل نقش نامیده میشود- که اگرچه ممکن است حداکثر مطلوبیت را برای هیچیک از طرفین فراهم نیاورد، اما حدی از سود را برای هر کدام از آنها بهدنبال خواهد داشت. تعقل و تدبیر و اتخاذ رویکردی هماهنگ و اعتدالی که پاسخگوی نگرانیهای طرفداران هر دو نگرش باشد، میتواند گره از مشکلات پیشآمده باز کند و کنشگرانی را که در دو سوی این شکاف اجتماعی نوظهور پا بر پدال گاز میفشارند و باسرعت به سوی هم در حرکتند، به کنشهای مدیریتشده و معنادارتری وادارد. امیدوارم تصمیمگیری بر پایه عقل بتواند راه کمال را برای این مشکلات به بار آورد.
*مدیرعامل جمعیت تولد دوباره
منبع :شرق
105105