به گزارش ایسکانیوز و به نقل از آرمان تلگرام، وایبر، واتسآپ، فیسبوک، اینستاگرام و دیگر شبکههای دوستمحور از همان وقتی که به پای ثابت جمعهای خانوادگی و دوستانه تبدیل شدند، حضورشان را سفت و سخت به بنیان خانوادهها تحمیل کردند. درباره تاثیرات تکنولوژیهای نوظهور بر خانوادهها و روابط زوجین اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. بیشک نمیتوان منکر تاثیرات بینظیر اینترنت و تکنولوژیهای نوین بر زندگی افراد شد. درصد بالایی از ایرانیان عضو شبکههای مجازی مختلف هستند و اکثر آنها بخش زیادی از وقت خود را به گشتزنی در فضای مجازی اختصاص میدهند. اوقاتی که میتوانستند آن را صرف خانواده خود کرده و با آنها باشند.
تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم
نتیجه حالا نگرانی کارشناسان و مسئولان از افزایش آمار جداییهایی است که روی پروندهشان عنوان «شبکههای اجتماعی» به عنوان عامل محرکه طلاق ذکر شده است؛ اتفاقی که ابتدای امسال مدیرکل دفتر امور آسیبدیدگان سازمان بهزیستی دربارهاش هشدار داد و گفت: رابطه معناداری بین اعتیاد برخی زوجین به شبکههای اجتماعی و طلاق در جامعه ما به وجود آمده است.
ولیا... نصر با اشاره به هدف اولیه تشکیل این شبکهها میگوید: در رابطه با تاثیر این عامل بر تحکیم بنیان خانوادهها باید به دو اثر مهم اشاره کنم. نکته اول، اثری است که اینها در سالهای اول تشکیل زندگی بر طلاق میگذارند. بر این اساس آمار ثبت احوال هم نشان میدهد در حال حاضر بیشتر طلاقها در پنج سال نخست زندگی رخ میدهد و در این بین باز، سال اول سهم بیشتری در جداییها دارد.
تحلیل این موضوع از نظر ما این است که معیارهای آشنایی زوجین در جامعه امروز به واسطه این شبکههای مجازی تغییر کرده است؛ یعنی آن سبک آشنایی سنتی و خانوادگی قدیمی که از طریق بزرگترهای فامیل بود، عوض شده و الان با ازدواجهایی روبهرو هستیم که پایههای آشناییشان در فضای مجازی و در این شبکههای اجتماعی گذاشته شده است. در این شرایط وقتی دختر و پسر زیر یک سقف میآیند تازه میبینند خیلی از مواردی که فکر میکردند درباره هم میدانند، دروغ بوده و اختلاف نظرهای زیادی با هم دارند؛ این یکی از دلایل طلاق است.
باید شبکهها را آگاهانه هدایت کنیم
قبلا همه روانشناسان خانواده توصیه میکردند زوجین موقع غذا خوردن و با هم بودن، حتی روزنامه هم نخوانند، تلویزیون نبینند و فقط به همدیگر توجه کنند، اما الان این طور نیست و زن و شوهر ساعتها وقتشان را در این شبکهها تلف میکنند. از نظر نصر، برخورد سلبی و قهری با شبکههای اجتماعی بدترین راهحل برای درمان این معضل و پدیده اجتماعی است؛ تا جایی که دربارهاش میگوید: در حال حاضر درباره شبکههای اجتماعی با مشکل به وجود آمدن یک پدیده اجتماعی مواجه هستیم. ما نمیتوانیم با پدیدهها مقابله کنیم، باید آنها را آگاهانه هدایت کنیم. فیسبوک و توئیتر را فیلتر کردیم، اما هنوز خیلیها از این شبکهها استفاده میکنند، پس با فیلترکردن تلگرام و... به جایی نمیرسیم. باید به فکر به وجود آوردن جایگزینهای بومی و محلی در این رابطه باشیم تا نتیجه بگیریم.
دامن زدن به اختلاف زوجین
در اینکه شبکههای اینچنینی اختلافات میان زوجین را شدیدتر کردهاند، شکی نیست؛ اختلافهایی که خیلیها میخواهند در گروههای دوستانه همین شبکهها حل کنند، اما خیلی وقتها راهحلهای غلط ارائه شده در این گروهها، آتششان را نه تنها خاموش نمیکند که شعلهورتر میکند.
جواد صادقی، مستشار دیوان عالی کشور و سرپرست مجتمع قضائی خانواده ونک هم، در این باره میگوید: کسی نمیتواند منکر آثار و تبعات منفی شبکههای اجتماعی در مسائل خانوادگی باشد. البته این موضوع کاملا به این بستگی دارد که خانوادهها چقدر با این شبکهها درگیر باشند، چقدر برایشان وقت بگذارند و در مقایسه با ارتباط با همسرشان، چه جایگاهی به این شبکهها بدهند. هر قدر استفاده از این شبکهها در حد متعارف تری باشد، آسیب و تخریب اش بر بنیان خانوادهها کمتر است.
طلاق عاطفی دستاورد فضای مجازی
از سوی دیگر معمولا طلاق عاطفی را وقتی قبول میکنیم که یک زوج در خانواده خود از پس انبوه مشکلات بر نیامده و به جای طی کردن راهروهای دادگاه و مسیر سخت جدایی واقعی بنا را بر زندگی مسالمتآمیز بدون دعوا اما با کنارهگیری از وظایف روزمره خود در زندگی زناشویی گذاشتهاند.
شاید مشغول بودن در شبکههای اجتماعی و گروههای مجازی را خیلیها مصداق طلاق عاطفی ندانند، چرا که زن و شوهر هر کدام بنا بر سلایق و علایق خود در گروههای اجتماعی عضو و مشغول پاسخگویی به کامنتهای خود هستند و این موضوع را طلاق عاطفی نمیدانند اما روانپزشکان معتقدند: هر چیزی که سبب جدایی و دور شدن زن و شوهر در محیط خانه شود زمینهساز طلاق عاطفی میشود و همیشه یک شخص یا یک اتفاق خاص سبب بروز این موضوع نمیشود.
105105