حکایت غمانگیزی دارند کودکانی که به لطف قطار مترو، خود را به تجریش و قیطریه میرسانند و هر روز هم برتعدادشان افزوده میشود. اگرچه طبق آنچه مسئولان میگویند منطقه ما کودک کار و خیابان ندارد، اما حمایت از این کودکان را نمیتوان به یک منطقه یا محله محدود کرد. آنچه مسلم است نباید از کنار افزایش تعداد کودکانکار و ریشهیابی این آسیب اجتماعی ساده و بیتفاوت گذشت و فقط به جمعآوری مقطعی آنها از خیابانها اکتفا کرد. انجمنهای مردمنهاد و برخی خیریهها با رویکرد حمایت از کودکان کار، برنامههای آموزشی و حمایتی از این کودکان را اجرا کردهاند که دادن وعده غذای گرم، پوشاک، راهاندازی مدرسه و آموزش به این دسته از بازماندگان تحصیل، بخش عمده فعالیتهای آنان را تشکیل میدهد، اما بسیاری از این کودکان اگر بتوانند با موافقت خانوادهها در برنامههای آموزشی مراکز حمایت از کودکان شرکت کنند، باز هم در ساعتهایی از روز مجبورند برای تأمین مخارج خانواده یا پرکردن جیب افراد سودجو که نقش سرپرست آنها را دارند، روانه کوچه و خیابان شوند و متأسفانه برخی از آنان نیز وسیلهای برای فروش یا جابهجایی موادمخدر میشوند.
بی تردید یکی از دلایل افزایش تعداد آنها در منطقه ما، دادن مبالغی بالاتر از سایر نقاط شهر از سوی شهروندان به این کودکان است؛ پولهایی که اغلب کمترین بهرهرا برای آنان یا خانوادههایشان دارد تا جایی که آنها حتی حق خرید خوراکی برای سیر کردن شکم خود را هم ندارند. اگرچه کمک کردن بسیاری از ما به این دسته از کودکان به دلیل حس نوعدوستی وترحم است، اما نباید فراموش کنیم که گاهی این نوع کمک کردنها بهخصوص به کودکانی که برای تکدیگری انتخاب شدهاند میتواند آیندهای دردناکتر را برای آنان به دنبال داشته باشد؛ آیندهای که میتواند با نگاه جدی مسئولان و برنامههای حمایتی و فرهنگی تغییر کند و چه بسا افق روشنی را پیش روی این کودکان معصوم قرار دهد.
* روزنامه نگار
105105