فیلم "دختر" اثری تاریخ گذشته!

رضا میر کریمی کارگردان نام آشنایی است که تا کنون فیلمهایی چون "خیلی دور، خیلی نزدیک" "یه حبه قند" "به همین سادگی" و "امروز" را ساخته است. "دختر" نام آخرین فیلم اوست که در بخش سی وچهارمین جشنواره فیلم فجر اکران شده است. فیلمی ضعیف که بهتر است نام کارگردانش را فراموش کنیم!

رضا میرکریمی کارگردانی است که با فیلم " کودک و سرباز" وارد سینمای حرفه ای شد و پس از آن "زیر نور ماه" و "اینجا چراغی روشن است" را ساخت و در سال 1383 با فیلم "خیلی دور خیلی نزدیک" نامش بر سر زبانها افتاد و با فیلم های "به همین سادگی" و "یه حبه قند" به مسیر فیلمسازی اش ادامه داد. فیلم "امروز" آخرین اثر اوست که اکران عمومی داشته است.

میر کریمی امسال با فیلم "دختر" به سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر آمد. فیلمی که فقط تا پیش از اکران یکی از امیدهای جشنواره بود!در این که رضا میر کریمی کارگردان کاربلدی است شکی نیست و با نگاهی سطحی به کارنامه هنری او با انبوه جوایزی روبرو می شویم که او از جشنواره های مختلف دریافت کرده است؛ هرچند جایزه شاخص و ملاک درستی برای ارزیابی یک هنرمند نیست اما لااقل می توان فهمید که او کارگردان با تجربه و معتبری است که آثارش همیشه مورد اعتنا و قابل بررسی بوده اند.اما درباره فیلم آخر او قضیه فرق می کند و به صراحت بایید گفت "دختر" فیلم ضعیفی است که به هیچ وجه در حد و اندازه میرکریمی نیست!

فیلمنامه اثر دارای کاستی های متعددی است. قصه به زندگی خانواده ای شهرستانی می پردازد که تعصبهای پدرسالار، آن را تا مرز فروپاشی پیش می برد. دختری برای حضور در مراسم خداحافظی هم کلاسی اش بی اجازه پدر از آبادان به تهران می آید و کنسل شدن پرواز باعث می شود او سر موعد مقرر به آبادان برنگردد. همین موضوع باعث می شود پدر خانواده از راه زمینی به تهران بیاید و دخترش را به خانه برگراند و در نهایت این سفر، باعث تغییرات درونی در پدر می شود و فیلم تمام می شود!

با اینکه مهران کاشانی نویسنده اثر سعی کرده به معضلی اجتماعی بپردازد اما موضوع فیلم برای مخاطب امروز تکراری است و در نهایت نمی تواند تلنگری به مخاطب بزند زیرا مخاطب امروز درگیر معضلات و مشکلات دیگری است. به نظر می رسد اگر این فیلم در دهه هفتاد ساخته می شد سرنوشت بهتری پیدا می کرد؛ یعنی در همان دورانی که فیلمهایی مثل "شورعشق" "دختری با کفش های کتانی" و "من ترانه پانزده سال دارم" ساخته شدند! حال اینکه میرکریمی چرا چنین فیلمنامه تاریخ گذشته ای را برای ساخت انتخاب کرده جای بسی سوال دارد! البته میرکریمی برای به روز کردن فیلمنامه تلاش هایی کرده اما موفق نبوده است. انتخاب خانواده ای پدرسالار، اهل شهری دور افتاده (آبادان) با فرهنگی تا حدودی عشیره ای و تفکرات قدیمی و با تعصبات افراط گرایانه یکی ازهمین تدبیرهاست که البته راه به جایی نبرده است.

شاید خط روایت قصه واضح و روشن باشد اما همین یک مورد برای فیلمنامه ای قصه محور با ساختاری کلاسیک کافی نیست و در جهت پیش بردن درام، به داستانک ها و گره افکنی های کوچکتری نیاز است که در فیلمنامه و البته فیلم "دختر" کمتر به آن توجه شده است.نوع تصویربرداری اثر کلاسیک است قاب بندی ها و نوع دکوپاژ در راستای موضوع فیلم پیش رفته اند؛ اما فیلم از اول تا به آخر مملو از سکانس هایی است که هیچ تأثیری در روند فیلم ندارند و حذف کردنشان نه تنها ضربه ای به فیلم نمی زند بلکه ریتم کند و کشدار فیلم را تا حدودی بهبود می بخشد.

در فیلم "دختر" عنصری که بیش از همه توجه مخاطب را جلب می کند موسیقی متن فیلم است؛ که البته این رخ نمایی امتیازی برای فیلم محسوب نمی شود البته اگر بپذیریم موسیقی متن خوب آن است که شنیده نشود! در سراسر فیلم حضور موسیقی احساس می شود و چنین به نظر می رسد که کریمی خواسته حوادث کم تنش فیلم را به کمک موسیقی التهاب بخشد که موفق نبوده است.آدمهای فیلم در حد تیپ باقی مانده اند. از فرهاد اصلانی که نقش پدری متعصب را بازی میکند تا مریلا زارعی که نماد زنی سختی کشیده است و با سیلی صورت خود را سرخ می کند. تنها ماهور الوند در نقش دختر خانواده با وجود کم تجربگی اش بازی قابل قبولی ارائه می دهد. در انتها باید گفت بهتر است رضا میر کریمی را با همان فیلم های قبلی اش به یاد آوریم. آثاری مثل "یه حبه قند" "خیلی دور خیلی نزدیک" و به "همین سادگی".

کد خبر: 588711

وب گردی

وب گردی