به گزارش ایسکانیوز داستان «نزاع ایوان ایوانوویچ و ایوان نیکیفورویچ» درباره دو ارباب روسی است که هردو نام کوچکشان ایوان است. این دو که دوستی و علاقهشان به هم شهرة آفاق است و سالهاست که در کنار هم هستند، یک روز سر یک تفنگ، دعوا میکنند و همین نزاع کوچک پایه محکم دوستیشان را متزلزل میکند و از آن پس نزاعی طولانی بین این دو شکل میگیرد و به سرانجامی نمیرسد. نویسنده در این کتاب، زندگی پیشپاافتاده و مبتذل مردم عامی را با لحنی طنز به نمایش میگذارد.
راوی دانای کل است اما ابتدای داستان بهنظر میرسد شخصی چاپلوس که مقهور جلال و شکوه زندگی این دو ارباب شده مشغول معرفی آنها به خواننده است. با این وجود در لایۀ زیرین این چاپلوسیها گوگول با زبان کنایه خساست، طمع و سنگدلی این دو نفر را به خوبی نشان میدهد. داستان از تفاوتهای ظاهری و خصوصیات زندگی این دو نفر آغاز میشود تا در فصل بعدی وارد ماجرای اصلی داستان شود. ماجرایی که به متعلقات یکی از ایوانها مربوط میشود، تفنگی که در دست یکیشان است و آن یکی طالبش شده است.
نیکلای گوگول از شاخصترین نویسندگان ادبیات روسیه است. پیش از این از او آثاری ما نند «شنل»، «بازرس»، «کالسکه»، «عروسی»، «قماربازان» به فارسی ترجمه است. و اکنون «نزاع ایوان ایوانوویچ و ایوان نیکیفورویچ» با ترجمه بابک شهاب در نشر بهنگار منتشر شده است. داریوش مهرجویی نیز فیلم «چه خوبه که برگشتی» را با اقتباس از این داستان گوگول ساخته است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم: «ایوان ایوانویچ بدون اینکه به ایوان نیکیفورویچ نگاه کند؛ گفت: بنده هیچ نیت بدی نداشتهام.ای اشراف زادگان محترم! در برابر خدا و شما قسم میخورم که من هیچ آزاری به دشمنم نرساندهام. آخر برای چه مرا بدنام میکند و به مقام و درجهٔ من اهانت میکند؟
ایوان نیکیفوروویچ گفت: ببینم، ایوان ایوانویچ، مگر من به شما چه آسیبی رساندهام؟
کافی بود این گفتوگو یک دقیقه دیگر ادامه یابد تا خصومت دیرینه فروکش کند. ایوان نیکیفورویچ دیگر دستش را هم در جیبش کرده بود تا انفیه دانش را بیرون بکشد و بگوید: باشد خدمتتان بگذارید دوستانه خدمتتان عرض کنم ایوان ایوانویچ! شما اصلا معلوم نیست برای چه رنجیدید، فقط برای خاطر اینکه من شما گفتم غاز!»
این کتاب را نشر به نگار در ۸۵ صفحه به قیمت ۶۵۰۰ تومان روانه پیشخوان کتابفروشیها کرده است.
502502