بیایید در قزوین   9400 ساله قدم بزنیم / همسایه تهران نیاز به توجه ویژه در حوزه گردشگری دارد

تا همین هفته پیش قزوین را فقط با نام قلعه الموت می‌شناختم که با نام حسن صباح گره خورده بود و نمی‌ دانستم که در این شهر که بیشتر بار صنعتی بودن را یدک می‌کشد می‌توان تصاویری زیبایی از آب انبارهای بزرگ، گرمابه‌های عجیب و مکان‌های تاریخی عظیم مانند سعدالسلطنه را دید.

زهره حاجیان- ایسکانیوز: حتی تصور هم نمی‌کردم که جاذبه‌های گردشگری و آثار باستانی شهری که در همسایگی تهران واقع شده تا به این حد گسترده باشد.

سرای سعد السلطنه؛ جایی برای قدم زدن‌های هدف‌دار

در میان هیاهو و سر و صدای شهر باور نمی‌کنی جایی وجود داشته باشد که بتواند تو را بردارد و پرت کند به سال‌های دور و حس اصالت ایرانی بودن را بریزد به جانت.

سرای سعدالسلطنه از معدود مکان‌هایی است که با طاقی‌های بلند و زیبا حس غرور ایرانی بودن را برایت تداعی می‌کند.

زیبایی معماری فضای اینجا اصیل‌تر و ایرانی‌تر از آن است که فکر اینکه چرا در این مکان سومین نمایشگاه و جشنواره بین‌المللی بازی و اسباب‌بازی کودکان دیروز تا امروز برگزارمی شود به ذهن‌ات خطور کند هر چند دیدن تصاویر و نواهایی که از انجام بازی‌های قدیمی در فضا می‌پیچد تو را به گذشته بر می‌گرداند و دلت برای کودکی ‌هایت تنگ می‌شود.

بفرمایید آش محلی

پشت یک در چوبی قدیمی مگر چه خبر است که عطر غذای خانگی‌اش را تا دورها می‌پیچد و تو را مست می‌کند.

کلون در را که به صدا در‌آوری زنی مهربانانه پذیرایتان می‌شود و عطر سبزی محلی که تازه به آش رشته اضافه کرده است.

معصومه ابراهیمی با لبخند می‌گوید: «4 سال پیش بود که در حمام قجر آش پختم و مسئولان برگزاری نمایشگاه وقتی استقبال مردم را دیدند در نمایشگاه‌های بعدی غرفه دادند و حالا کارم شده پختن آش رشته تا شاید بتوانم باری را از زندگی بردارم.

آش کاسه‌ای هزار و 500 تومان است و زن مجبور است برای پخت آش حجم زیادی‌اش بنشن و سبزی محلی و کشک را به صورت کلی خریداری کند و از ساعت 8 صبح تا 10 شب حدود 300 کاسه آش را به رهگذرانی بفروشد که محو دیدن این اثر زیبای تاریخی شده‌اند و برای رفع خستگی در کنار درب چوبی نشسته‌اند تا خستگی‌شان را به در کنند.

راسته وزیر؛ سنگ شماره 34

اینجا کافه نگارالسلطنه است جایی دنج در گوشه‌ای از سرای سعدالسلطنه. نشانی دقیق بخواهید به روش نگارش قدیم می‌گویم: مملکت فخیمه ایران، دارالخلافه قزوین، سرای سعدالسلطنه، راسته وزیر، سنگ 34.

به راحتی نمی‌توانی از کنار میز و صندلی‌های چوبی قدیمی بگذری نقش و نگارهایی که روی صندلی‌ها حک شده ارشاد ملکوتی را وادار می‌کند در سکوت آرامبخش کافه‌ای که هیچ اثری از کافی شاپ‌های امروزی ندارد توضیح دهد که حدود 30 صندلی در کافه وجود دارد که همه عتیقه‌اند. روی تخته سیاهی با گچ سفید نام انواع دمنوش‌ها و شربت‌های ایرانی نوشته شده و باز حس نوستالژیکی با نوای موسیقی آرام سنتی به هم می‌آمیزد و درست زمانی که تصور هم نمی‌کنی که بشود چای دیگری جز چای‌های معطر خارجه نوشید چای لاهیجان (که متاسفانه کمترخریدار دارد) در استکان‌های کمر باریک قرمز رنگ که تصویر برجسته سر یکی از پادشاهان قدیم رویش حک شده روی میز گذاشته می‌شود. ارشاد ملکوتی مسئول کافه نگارالسلطنه با اشاره به اینکه در این کافه دود به هیچ عنوان جای ندارد می‌گوید: «در این کافه به دنبال فرهنگ سازی هستیم به همین منظور کتاب‌هایی از شاهنامه فردوسی نسخه مسکو: حافظ، مثنوی مولانا، بوستان و گلستان و اشعار نو و رمان‌های روز در قفسه کافه قرار دارد و مراجعه‌کنندگان که نامشان مشتری نیست بلکه مخاطبان ما هستند تا به جای دود و دم در سکوت کتاب می‌خوانند و گاه در موردش حرف می‌زنند.»

کافه نگارالسلطنه حال و هوای عجیبی دارد معماری خاصش در سرای سعد السلطنه که قدمت 150 ساله دارد وادارت می‌کند در سکوت به شیشه‌های رنگی درب ورودی که گذر روز را با سایه رنگ ‌های مختلف خبر می‌دهد خیره شوی و از انتخاب بوهای خاص گیاهان کوهی و موسیقی مخصوص فصلی که در آن هستی بهت زده شوی.

یکی دل آرا سفارش می‌دهد که مخلوطی از گل گاوزبان و تخم گشنیز و گل محمدی و گیاهی به نام ورون است، یکی پری سیما و دیگری مهکامه و ارشاد این ترکیب‌ها را از پدر بزرگش حاج‌ابوالفضل طاهری زادگان شنیده و با مطالعه‌های فراوان و استفاده از استاتید فن آموخته است اما نمی‌ توانیم در اینجا بمانیم قزوین آثار دیدنی زیادی دارد و زمان ما کاملا محدود و تعریف شده است.

مسئولان به ترمیم و نگهداری حسینیه امینی‌‌ها توجه کنید لطفا...

اینجا خانه امینی ‌هاست اما روی سر در خانه روی کاشی آبی رنگی نوشته شده حسینیه امینی‌ها به محض ورود به محوطه مشجر و زیبایش با تعداد زیادی از درختان سیب نمی‌توانی تصور کنی که در داخل خانه چه تصاویری از زیباترین معماری‌ها در انتظارت است.

شربت خوری نام مکانی است که ظاهرا در قدیم از مهمانان پذیرایی می‌کردند و به گفته امینی غلام‌ها از پنجره‌های کوچکی که در راهروهای باریک به نام غلام گردش وجود داشت مهمان‌ها را شمرده و خبر می‌دادند و شربت و میوه و پذیرایی ‌ها توسط خواجگان حرم به مهمانان ارائه می‌شده است.

راهرو به غایت تنگ و باریک و البته تاریک است اما وقتی از زیر زمین و شربت خوری و از پله‌های بلند بالا بروی به تالارهایی می‌رسی که در گذشته برای مراسمات مذهبی و مناسبت‌ها استفاده می‌شده و از اول تا 11 محرم مراسم عزاداری و در ماه مبارک رمضان سفره برای پذیرایی از ایتام و نیازمندان باز بوده است.

قدمت بنای ساختمان برمی گردد به سال ۱۲۷۵ هجری قمری که مجموعا با هزینه 150 هزار تومان ساخته بود سه تالار تو در تو میان دو حیاط شمالی و جنوبی قرار دارد و دارای ارسی‌های بسیار زیبایی بوده که در هنگام روضه خوانی با بلند کردن آنها، هر سه تالار یکی می‌شد و محوطه سر پوشیده بزرگ و آینه کاری زیبایی تشکیل می‌دهند.

چلچراغ بزرگ آویخته شده و فرشهای تالار همه شبیه به هم و عتیقه ‌است. امینی که نسل ششم از فرزندان مرحوم حاجی محمد رضای امینی است می‌گوید: 132 سال است که این مجموعه وقف شده و 62 سال است که ثبت میراث شده است.

تالار جنوبی با 9 دهنه ارسی و شیشه‌های رنگی از شاهکارهای هنری است، سقف تالارها دارای نقاشی، آینه کاری، رف‌های کاسه‌ای مزین گچبری و گره‌بندی چوبی است و تاکنون فیلم‌های شب دهم، سمندون و... در آن بازی شده است.

کمی تامل کنید قزوین شهر زیبایی است

جاذبه‌های گردشگری شهر قزوین بسیار زیاد اما ناشناخته مانده است. حضور یک میلیون و 200 هزار نفر دانشجو در این شهر که نیمی از آنها غیر‌ بومی هستند و از شهرهای دیگر آمده‌اند باعث تغییر نگاه مردم به این شهر شده و در فرهنگ آنها هم تاثیر داشته و باید به صورت فرصتی برای شناساندن شهر به خانواده‌های آنان و اهالی شهرهای دیگر تلقی شود.

قزوین بر اساس سرشمارس سال 90، 380 هزار نفر جمعیت دارد و اگر بتوان سایه سنگین صنعت که پس از هجوم تاسیس صنایع به قزوین و نزدیکی به تهران افتاده را ناددیده گرفت می‌توان به جاذبه‌های گردشگری آن توجه کرد و این واقعیت را پذیرفت که در این حوزه کم کاری شده است و مردم شهرهای دیگر کشور هنوز هم اصفهان و شیراز و همدان را به عنوان قطب آثار باستانی در حوزه گردشگری می‌شناسند و نمی‌ دانند که در فاصله کمی با تهران شهری است که فقط به عنوان یک شهر گذری در راه رسیدن به شمال و زنجان و همدان نگاه شده و نیاز است که در گذر از این شهر تاریخی و کهن نگاهی نه گذرا به شهر و جاذبه‌های گردشگری اش داشته باشیم.

می‌خواهم بروم خیابان!!

خیابان سپه اولین خیابان ایران است که در قزوین ساخته شده است می‌ گویند نادرشاه در این خیابان تاجگذاری کرده، رضا شاه از اینجا عبور کرده و شاه عباس با لباس مبدل در این خیابان جاسوسی می‌کرده است می‌گویند مهم‌ترین اتفاقات و تظاهرات مردم در سال 57 هم از اینجا شروع شده و ...

این‌ها جالب است و شاید مهم هم باشد اما از نظر من آنجایی که گفتند خیابان سپه در گذشته به اسم خیابان شناخته می‌ شده و هنوز هم قدیمی ترهای قزوین آن را به اسم خیابان می‌‌شناسند جالب‌تر بود .

می‌خواهم بروم خیابان جمله‌ای است که شاید به طور کلی به خیابان‌ها و محل عبور اتومبیل‌ها اشاره کند اما وقتی این جمله از دهان پیرمرد یا پیرنی با لهجه زیبای قزوینی گفته می‌ شود یعنی که می‌خواهم به خیابان سپه بروم خیابانی که قدمتی طولانی دارد و جه حس خوبی است که اولین خیابان ایران در قزوین ساخته شده با تمام زیبایی‌هایش با سنگفرش‌های مخصوص و مغازه‌های متحد الشکل و درخت‌های تناور و بلند توت‌اش ...

عکس: زهره حاجیان

105105

کد خبر: 619132

وب گردی

وب گردی