فضای سیاسی کشور خواهان تغییر است .انتخابات مرحله نخست مجلس شورای اسلامی بویژه در ام القرای سیاست ایران و نیز انتخابات مجلس خبرگان بار دیگر ناقوس این تغییر خواهی را به صدا در آورده است. بسیار شنیده ایم  در مرحله دوم انتخابات که بزودی انجام خواهد شد بسیاری از کاندیداهای اصولگرا به تبعیت از جو موجود در بین رای دهندگان آگاه و تحول خواه امروز ، به اصلاح طلبان پیغام داده اند که حاضرند پرچم فکری خود را عوض کنند و با پذیرش تابلو و مشی اعتدال و حمایت از دولت، وارد فهرست انتخاباتی موسوم به "امید" شوند.

این روزها در محافل سیاسی ،عرصه ی مطبوعات و فضای مجازی سخن از گزینه هایی است که احتمالا به زودی ریاست مجلس شورای اسلامی را به دست خواهند گرفت . در این میان ، گمانه زنی ها در مورد دکتر عارف و دکتر لاریجانی بیش از دیگران است.
برخی افراد سیاسی با این استدلال که لاریجانی نفوذ و قدرت جذب بیشتری روی نمایندگان مستقل دارد و از سویی بهتر می تواند نمایندگان اصولگرا را در جهت ایجاد آرامش فضای سیاسی و حمایت از دولت ، کنترل و بسیج کند او را گزینه بهتر می دانند.
لیکن به نظر می رسد این استدلال از مبانی محکمی برخوردار نیست؛
فضای سیاسی کشور خواهان تغییر است .انتخابات مرحله نخست مجلس شورای اسلامی بویژه در ام القرای سیاست ایران و نیز انتخابات مجلس خبرگان بار دیگر ناقوس این تغییر خواهی را به صدا در آورده است. بسیار شنیده ایم در مرحله دوم انتخابات که بزودی انجام خواهد شد بسیاری از کاندیداهای اصولگرا به تبعیت از جو موجود در بین رای دهندگان آگاه و تحول خواه امروز ، به اصلاح طلبان پیغام داده اند که حاضرند پرچم فکری خود را عوض کنند و با پذیرش تابلو و مشی اعتدال و حمایت از دولت، وارد فهرست انتخاباتی موسوم به "امید" شوند.
بنابراین ، فرضیه ی دست بالا داشتن اصولگرایان در مجلس دهم و موقعیت برتر آقای لاریجانی فرضیه ای مردود است. نقش دکتر عارف در سازماندهی و گزینش کاندیداهای اصلاح طلب و حامی دولت و تحقق پیروزی درخشان و موج آفرین مرحله ی نخست بویژه در فهرست امید تهران و تداوم این نقش در مرحله دوم از او چهره ای هوشمند ، توانا و سیاستمدار ساخته است که ماندگار و مایه ی تحسین و تقدیر است و همین توانمندی خاص و منحصر بفرد ، در شایستگی او برای احراز جایگاه ریاست آینده ی مجلس تردیدی باقی نمی گذارد.
ریاست دکترعارف ، یکی از لوازم تداوم راه اصلاحات در کشور و به سرانجام رساندن آرمان های نیمه تمام اصلاح طلبی است که خاتمی بزرگ ، بنیانش را گذاشته است . هرگونه مصلحت گرایی و واگذارکردن مدیریت میدان به رقیب با توجیهات سست و آن هم به دست خود ، جز ناامید کردن اصلاح طلبان و اعتدالگرایان که خالق حماسه انتخابات اخیربوده اند و بی رغبتی آنان در انتخابات های سرنوشت ساز پیش رو ، حاصلی در بر نخواهد داشت و گل زدن به دروازه ی خودی تلقی خواهد شد.
اخیرا برخی از کوتاه قدهای سیاسی که در گذشته های دور ، پیشینه ی اصلاح طلبی هم در کارنامه شان داشته و در سال های اخیر جز با مصاحبه های متناقض و کم مایه و خیانت به اصلاحات ،دستاوردی به بار نیاورده اند از ضعیف بودن دکتر عارف در امر مدیریت و سیاست سخن گفته اند! جالب آنکه این تحلیلگران و قضاوت کنندگان در مورد مدیران برجسته ی کشور ، خودشان حتی برای مدتی کوتاه، مدیریتی موفق در سطح اداره ای دولتی یا فعالیت در حزبی کوچک را نیز تجربه ننموده اند.
دکتر عارف ، سالها در نقش معاون اول رییس جمهور ، مسیولیت اداره جلسات هیات دولت و شوراهای عالی سیاسی و اقتصادی و تصمیم سازی های کلان ملی و بین المللی را به عهده داشته و یقینا او را باید در شکل گیری و مدیریت موفق ترین دولت بعد از انقلاب بویژه در امور اقتصادی و سیاست خارجی در کنار حجه الاسلام خاتمی ، تاثیرگذار و صاحب نقش اساسی دانست.
تورم 10.5 درصد ،رشد اقتصادی 6 درصد ، 15 هزار میلیارد دلار ذخیره ارزی،اداره کشور با نفت بشکه ای 8 دلارو ...دستاورد مشارکت در مدیریت چنین دوره ای است.
به گمان من ، عارف ، شایسته ترین فرد برای ریاست دهمین مجلس شورای اسلامی است حتی اگر سیاست پیشگان ژلاتینی و دلواپسان نخواهند .

کد خبر: 627144

وب گردی

وب گردی