عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت: با مجلسی محتاط و نمایندگانی عمدتا احتیاط گر مواجه ایم

حسین نقاشی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در گفتگو با نشریه ققنوس، ارگان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، درباره روند تاسیس حزب اتحاد ملت ایران اسلامی و روند انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و مجلس برآمده از این انتخابات سخن گفت.

به گزارش ایسکانیوز، روند تاسیس حزب اتحاد ملت و نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی و پیش بینی عملکرد مجلس بعدی همه ی مباحثی است که در گفت و گویی با حسین نقاشی فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در میان گذاشتیم. «حزب اتحاد برای انتخابات شکل نگرفته بود» جمله ای بود که ایشان بارها بر آن تاکید داشتند و تاسیس این حزب را نه مقطعی که فصلی تازه میان اصلاح طلبان می دانستند. مواجه با مجلسی محتاط و نمایندگانی احتیاط گر از پیش بینی های ایشان از مجلس دهم بود. گفت و گوی اختصاصی نشریه ققنوس با وی را در ادامه می خوانیم:.

1. سوال اولمان در مورد حزب تازه تاسیس اتحاد ملت می باشد. اعلام موجودیتی ناگهانی و البته رد صلاحیتی گسترده از طرف شورای نگهبان. این نحوه ی برخورد سفت و سخت شورای نگهبان با شما و هم قطارانتان را در دهمین دوره ی انتخابات مجلس شورای اسلامی چگونه تحلیل می کنید.

اساسا راه اندازی حزب اتحاد در مرداد ماه سال 94 ارتباط مستقیمی به انتخابات اسفند 94 نداشت، یعنی حزب برای انتخابات مجلس دهم راه اندازی نشده بود که در کنار این اعلام موجودیت، رد صلاحیت های گسترده ما را شگفت زده کند. پیگیری برای راه اندازی و تاسیس حزب اتحاد تقریبا از سال 93 آغاز شده بود، در واقع هیات موسس پیگیری های لازم را برای نوشتن اساسنامه، مرام نامه و رایزنی با نهاد های مسئول از جمله کمیسیون ماده 10 احزاب را انجام داده بود و بعد از چندین جلسه نهایتا مجوز حزب از سوی کمیسیون ماده 10 احزاب صادر شد. در مورد بحث انتخابات، اتفاقی که افتاد فقط مشمول حال حزب اتحاد نشد اگر چه تقریبا تمام چهره های شناخته شده حزب اتحاد اعم از شورای مرکزی و دفتر سیاسی و اعضای استان ها رد صلاحیت شدند ولی رد صلاحیت های گسترده شخصیت های مستقل اصلاح طلب ها را نیز در برگرفت. من گمانم این است که این رد صلاحیت ها صرفا به دلیل عضویت افراد در حزب اتحاد اتفاق نیفتاد بلکه یک رویکرد و نگاه خاصی بر شورای نگهبان حاکم بود که متاسفانه بسیاری از فعالان سیاسی خدوم و دارای سابقه خدمت به انقلاب و نظام را از خدمت در مجلس شورای اسلامی محروم کرد البته این اتفاق به شدت مورد انتقاد حزب اتحاد و سایر شخصیت های اصلاح طلب و احزاب اصلاح طلب واقع شد. بنابراین چنانچه جمع بندی داشته باشیم باید بگوییم اولا حزب اتحاد برای انتخابات شکل نگرفته بود بلکه یک حزبی است که از جمعی از فعالان سیاسی که در بیش از دو دهه گذشته در کنار هم در جاهای مختلف فعالیت کرده بودند و بعد از شرایطی که در طول این شش هفت سال گذشته وجود داشت و بخصوص بعد از روی کار آمدن دولت آقای روحانی که فضای سیاسی اندکی گشاده تر شد به این جمع بندی رسیدند که باز در قالب یک حزب سیاسی فعالیت های سیاسی خودشان را پیگیری کنند.

2. قطعا این حزب با یک مشی مشخص تاسیس شده است و برای خود در افقی بلند مدت چارچوب مشخصی را تدوین نموده است. اگرچه تاکید کردید اساس تاسیس حزب ربطی به انتخابات نداشت اما اکنون با این نحوه ی برخورد شورای نگهبان می توانیم ادعا کنیم این حزب خیلی زودتر از آن چیزی که تصور می شد به خط پایان رسیده است. آیا سرنوشتی مثل حزب مشارکت در انتظار این حزب است.

حزب اتحاد، حزبی برای فصل انتخاباتی نبوده و نیست و حزبی با برنامه و شخصیت هایی که از چهره های اصلاح طلبان که بعضا افرادشان در احزاب دیگر مثل حزب مشارکت هم فعال بودند تشکیل شده است و اساسا رویکرد این حزب معطوف به انتخابات مجلس دهم یا حتی انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر سال 96 نبوده و حزبی است که آمده در عرصه سیاست ایران بماند و بتواند به توسه پایدار و عادلانه که یکی از مولفه های توسعه پایدار توسعه سیاسی است کمک کند و فرآیند دموکراسی را در کشور هر چه بیشتر پیش ببرد. این حزب مدعی است که افراد و اعضای خود و مرامنامه آن مبتنی بر آرمان های اصیل اولیه انقلاب اسلامی است و پاسدار و حامی آن آرمان ها است و به خصوص خون بهای انقلاب که قانون اساسی است، بنابراین ما به هیچ وجه هیچ گونه نگرانی بابت رد صلاحیت ها نداریم و این رد صلاحیت ها فقط مشمول حال حزب اتحاد نبود بلکه در کنار بسیاری از شخصیت های مستقل، سایر احزاب سیاسی اصلاح طلب هم رد صلاحیت شدند بنابراین من اساسا عبارت به پایان خط رسیدن را برای حزب اتحاد را درست نمیدانم و فکر میکنم که حزب اتحاد می تواند آغاز یک سیاست ورزی جدید در دوران پسابرجام و در دولت آقای روحانی را در میان اصلاح طلبان رقم بزند.

3. انتخابات مجلس شورای اسلامی با پیروزی قاطع اصلاح طلبان در اقصی نقاط کشور همراه بود. پیروزی که حتی نهادهای اصولگرا هم از قبل با پیش شرط مشارکت گسترده مردم آن را محتمل می دانستند. از نظر شما چه عواملی سبب این مشارکت گسترده ی مردم شد بطوری که مثلا در تهران تمامی لیست امید با وجود اتهاماتی نظیر لیست انگلیسی رای آورد.

نکته اصلی در مورد بحث انتخابات مجلس دهم این بود که اگرچه با رویکردی که از سوی هیات های نظارت بر انتخابات در پیش گرفته شد و رد صلاحیت های گسترده ای در میان فعالین اصلاح طلب صورت گرفت اما اصلاح طلبان از پا ننشستند و آن طوری که جریان مقابل (اصولگرایان) گمان میکردند که با رد صلاحیت هایی که اتفاق میفتد اصلاح طلبان گوشه گیر می شوند یا این که ممکن است که رفتارهای احساسی از خودشان نشان دهند اما دیدم که اصلاح طلبان با تدبیر و عقلانیت در عرصه انتخابات باقی ماندند اگر چه از حق خودشان دفاع کردند اما انتقادات جدی هم به روند تشخیص و تعیین صلاحیت ها کردند اما از عرصه انتخابات کناره گیری نکردند و این خود کلید پیروزی اصلاح طلبان بود. جریان مقابل گمان می کرد که با رد صلاحیت هایی که اتفاق میفتد اصلاح طلبان دو حالت دارند یا کاملا گوشه گیر می شوند یا این که ممکن است از بین برخی از لایه ها رفتارهای احساسی سر بزند که امکان برخورد بیشتر را به جریان مقابل می دهد اما در واقع با تدبیر و عقلانیت و با توجه به تجارب گذشته و فضای سیاسی جدیدی که در کشور حاکم بود، با این مسئله برخورد شد و این نکته کلیدی و اساسی بود. مسئله دوم این بود که رد صلاحیت های این چنینی فضای مظلومیت را هم برای یک جریان سیاسی که در طول تمام این سال های گذشته تحت ضرب و فشار و تبلیغات منفی بوده در افکار مردم شکل داد، طبیعی است که در همه جای دنیا از جمله ایران جریانی که مظلوم تر واقع می شود به نوعی ممکن است مورد اقبال هم قرار بگیرد. فاکتور بعدی این بود که عملکرد اصولگرایان چه در دولت آقای احمدی نژاد و چه در مجالس هفتم، هشتم و نهم مردم را از سیاست ورزی اصولگرایانه ناامید کرده بود. فقر بیشتر، سیاست خارجه ستیزه جو، سیاست داخلی بسته و محدودیت زا، عرصه فرهنگی به شدت زیر تیغ تیز سانسور، تعطیل و برخورد با کنسرت ها، تئاترها و فیلم ها و.. رویداد موارد این چنینی، هم خود نخبگان(نخبگان سیاسی، فرهنگی و اقتصادی) و هم مردم را به این نتیجه رساند که یک تحولی اتفاق بیفتد. در این میان مردم عادی که نظاره گر سیاست ها هستند و این سیاست ها چه در عرصه سیاست خارجه و چه در مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بر زندگی روزمره آنها در جنبه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تاثیر مستقیم دارد، تمامی این موارد مردم را به این نتیجه رساند که باید تحول و تغییری در فضای قوه مقننه اتفاق بیفتد تا در کنار دولت موجود بشود به وعده ها و مطالباتی که از سوی اکثریت جامعه ما وجود دارد جامه عمل پوشاند. من فکر می کنم که این موارد به طور کلی اهم مسائلی هست که اکثریت مردم را در حوزه های انتخابی مختلف به این جمع بندی رساند که به جریان اصلاح طلب ها و کسانی که خودشان را حامی دولت می دانند نزدیک کند. نکته آخر را هم که باید اضافه کنم این است که مسئله برجام مسئله بسیار مهمی در افکار عمومی ما هست، به نظر می رسد که اکثریت جامعه ما موافق این هستند که مناقشات این گونه مرتفع شود تا بتوان در عرصه های مختلف به پیشرفت هایی که حق ما هست و ما متاسفانه تحت تاثیر تحریم های ظالمانه ای که از سوی برخی آمریکا و اروپا به بهانه مسائل پرونده هسته ای ما اتفاق افتاده بود پایان داده شود تا سرانجام بتوانیم در حوزه های مختلف از جمله حوزه های اقتصادی پیشرفت هایی داشته باشیم و اساسا مسئله برجام هم به خودی خود یک نکته پر اهمیت در افکار عمومی بود. چنانکه برخی از تحلیلگران سیاسی، نمایندگان فعلی مجلس را به برجامیان و نابرجامیان یا مخالفان برجام تقسیم بندی کردند.

4. آقای حداد عادل اخیرا در اظهار نظری گفته اند اصلاح طلبان با یک تفاوت جزئی در تهران برنده انتخابات شدند. این نوع برخورد محتاطانه و حتی انکاری اصولگرایان بعد از این پیروزی را چگونه تبیین می کنید.

تحلیل رفتار اصولگرایان را در برابر نتیجه انتخابات تهران و دیگر حوزه های انتخاباتی می شود در همین نا کارامدی و شعار زدگی آنها خلاصه کرد. باید در نظر بگیریم که ما در یک فضای انتخاباتی رقابتی آزاد و منصفانه قرار نداشتیم، بسیاری از امکانات در عرصه عمومی در اختیار اصولگرایان بود، پول و قدرت لازم را داشتند از سوی دیگر رد صلاحیت گسترده نیز در میان اصلاح طلبان باعث شد که بسیاری از چهره های برجسته و سابقه دار سیاسی از حضور در لیست اتخاباتی محروم شوند. قاعدتا آقای حداد عادل اول باید به این سوال پاسخ دهند که چرا از حقوق شهروندانی که بسیاری از آنها خدمات بسیار ارزنده و بزرگی را به انقلاب و نظام کردند و اگر نه بیش از ایشان به انقلاب، نظام و مردم خدمت کردند کمتر از ایشان نیز خدمت نکردند، چرا هیچ گاه در انتقاد به این روند رد صلاحیت ها سخنی نگفتند؟ به هر حال انتخابات مجلس دهم یک انتخابات نابرابر بود و در این رقابت نابرابر که هم از لحاظ پول و قدرت سیاسی و هم از لحاظ امکان حضور چهره های برجسته اصلاح طلبان در مقابل اصولگرایان کاملا نابرابری مشهود بود اصلاح طلبان با دست های بسته پیروز این انتخابات شدند. این میزان نا برابری و در عین حال پیروزی اصلاح طلبان به جای اینکه از سوی آقای حداد عادل انکار شوند باید درس عبرتی برای خود و جریان سیاسی ایشان باشد تا اینکه در آینده به جای اینکه نابرابری های سیاسی را در عرصه سیاسی کشور تائید کنند، خودشان از مدافعان برابری سیاسی باشند تا شاید این گونه آبروی رفته اصولگرایان باز گردد.

5. آقای سعید حجاریان در تحلیل شکست اصولگرایان و پیروزی قاطع اصلاح طلبان گفته اند اگر چنانچه اصولگرایان خود را همیشه بازنده انتخابات بدانند ممکن است حتی نهاد انتخابات هم مورد آسیب و ضربه قرار بگیرد. آیا می توانیم ادعا کنیم با تکرار این پیروزی در انتخابات شوراهای اسلامی و انتخابات بعدی، این فرضیه روزی محتمل گردد.

بحث اصلی آقای حجاریان بیشتر معطوف به این بود که باید سیستم انتخاباتی کشور سیستم حزبی و انتخابات نسبی باشد، به این معنا که هر حزب سیاسی به اندازه درصد آرایی که از مردم می گیرند بتواند جایگاهی در کرسی انتخابات کشور داشته باشد در این صورت برد و باخت مطلقی اتفاق نمی افتد یعنی یک لیست کامل رای بیاورد و یک لیست دیگر کامل از صحنه رقابت حذف شود، در چنین سیستمی احزاب به میزان و درصد آرایی که کسب می کنند کرسی ها را بدست می آورند. به نظر من بعید است که اصولگرایان به طور مشخص در مورد بحث انتخابات در شوراها رفتار خارج از عرف و عادات خودشان نشان دهند. در انتخابات شورای شهر آتی که با انتخابات ملی مثل انتخابات ریاست جمهوری همراه است باز هم همین لیست های انتخاباتی و فضای سیاسی که در اتخابات مجلس حاکم بود باز تولید خواهد شد و تاثیر بسزایی خواهد داشت و گمان من این است که باز اصلاح طلبان با حامیان دولت مخصوصا در کلان شهر ها و پایتخت در انتخابات شوراها پیروزی نسبی را برخوردار خواهد بود.

6. در لیست امید بخصوص در تهران شاهد حضور بسیاری از چهره ها هستیم که برای عامه مردم و حتی برای فعالین سیاسی نیز ناشناخته هستند. افرادی جوان و گمنام که رزومه ای مشخص و پیشینه سیاسی ندارند. با تجربه ی عملکرد شخصی مثل الهه راستگو در شورای شهر تهران آیا بیم تکرار مجدد این عملکرد وجود ندارد. آیا این افراد ضمانت لازم برای تعهد به مرامنامه اصلاح طلبی را داده اند.

با توجه به شرایطی که در انتخابات داشتیم و افرادی که مورد حمایت اصلاح طلبان قرار گرفتند بعید می دانم که از دل این افراد الهه راستگو دربیاید چون عمده این اشخاص، افرادی هستند که اگرچه ممکن است سابقه سیاسی روشن و پر رنگی نداشته باشند ولی با مکانیزمی که در شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان تعبیه شده افرادی هستند که مورد تصدیق واقع شده اند. بعید است که بحث باز تولید افرادی چون خانم الهه راستگو در میان این منتخبین پیدا شود ولی قاعدتا این مجلس، مجلسی است که غالب منتخبین آن افرادی به شدت احتیاط گر هستند و با توجه به این که سابقه فعالیت سیاسی ویژه ای ندارند از ریسک پذیری بسیار پایینی برخوردار هستند و عمدتا جز چهره های شناخته شده که چه در تهران و شهرستان ها رای آوردند ما بقی چندان علاقه ای به این که در فضای سیاسی بخواهند پر رنگ ظاهر شوند نخواهند داشت ولی به این معنا نیست که از دلشان الهه راستگوها بیرون آید. به نظر می رسد اغلب این افراد، افرادی احتیاط گری هستند و تمایل به این دارند که تا حد امکان از فضای پر مناقشه دوری کنند ولی فضای سیاسی اساسا فضای مناقشه برانگیز می باشد به هر صورت ما با یک مجلس کمتر سیاسی احتمالا مواجه خواهیم بود.

7. در این دوره انتخابات شاهد حضور بسیاری از چهره های معتدل اصولگرا در بین لیست امید بودیم. شما این عملکرد را به هوشمندی جریان اصلاح طلبی و گسترش دایره اجتماعی اش نسبت می دهید یا عدم وحدت بین طیف های مختلف اصولگرایی و انشقاق جدی بین آن ها.

در انتخابات مجلس چه در هفتم اسفند و چه در دهم اردیبهشت 95 (مخصوصا پس از حذف گسترده چهره های برجسته اصلاح طلبان) رقابت اصلی بین برجامیان و نابرجامیان شکل گرفته بود، بنابراین برخی از چهره های اصولگرا هم که در طول مجالس گذشته با این عنوان شناخته می شدند اما نسبت به تندروی ها و رویکردهای افراطی که در بخشی از اصولگرایان در پیش گرفته شده بود علی الخصوص در حوزه بحث برجام و سیاست خارجی سرانجام با همفکرانشان دچار زاویه شدند و یک ریزشی در میان اصولگرایان اتفاق افتاد، این به این معنا نیست که این افرادی که در لیست امید بودند مطالبات آنها مطالبات اصلاح طلبانه شده یا اینکه اصلاح طلب شدند؛ در واقع مسئله اصلی برای آنها دوری از تندروی بود و اینکه احساس کردند که نسبت به مردم و افکار عمومی حساسیت منفی پیدا کرده و بنابراین آینده سیاسی خودشان را از آن جریان تندرو اصولگرایان جدا کردند و سعی کردند که خودشان را به میانه اصولگرایی یا میانه روی در اصولگرایی نزدیک کنند.

8. یکی دیگر از اتفاقات این دوره ی مجلس حضور 18 زن در مجلس شورای اسلامی بود، اتفاقی که برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی شاهد رخداد آن هستیم. چرا چنین اتفاقی در انتخابات قبلی و در زمان گشایش سیاسی در زمان دولت اصلاحات رخ نداده است؟ نتیجه این حضور را محصول عملکرد دولت تدبیر و امید می دانید یا مسائلی از قبیل افزایش آگاهی اجتماعی بانوان از حقوقشان؟

در حوزه مسئله زنان اگر چه با حضور خانم ابتکار و علی الخصوص خانم مولاوردی حرکت های چشم گیری شده ولی به نظر من بیش از آن که این نتیجه تاثیر عملکرد دولت باشد دو تا دلیل عمده داشت، یکی عملکرد بسیار ضعیف و کج سلیقگی هایی که از سوی زنان مجلس در دو سه دوره گذشته علی الخصوص در همین دوره نهم اتفاق افتاد که نهایتا منتج به این شد جامعه زنان ما مخصوصا جامعه تحصیل کرده به زنان بیشتری رای بدهند. اکنون ما می بینیم عموما هیچ کدام از زنانی که در دوره پیش در مجلس بودند در این دوره حائز مجدد کرسی های مجلس نشدند که مشخصا بخشی از این مسئله به نارضایتی از عملکرد آن ها در مجلس گذشته بر می گردد؛ گذشته از این شعارهایی که فعالین سیاسی زن علی الخصوص زنان اصلاح طلب در چند ماه منتهی به انتخابات بخصوص در بحث سهمیه 30 درصدی مطرح کردند، مثمر ثمر واقع شد؛ در کنار این مسائل قطعا افزایش سطح تحصیلات، گسترش فرهنگ مسئولیت پذیری زنان در حوزه های اجتماعی و سیاسی، توانمند تر شدن زنان، بالا رفتن سطح آگاهی و تحصیلات زنان در جامعه تاثیر بسزایی در افزایش تعداد نمایندگان زن در این دوره داشته است. این رویداد یک فرآیند پیش رونده ای است که در دوره های دیگر شوراهای شهر و مجلس شاهد آن و به تبع آن افزایش تعداد زنان خواهیم بود.

9. بعد از حاشیه های فراوان مجالس اصولگرا و ناکارآمدی آن ها می توانیم بعد از مدت ها شاهد یک مجلس کارآمد اصلاح طلب اعتدالگرا باشیم. شما چشم انداز این مجلس را چگونه می بینید؟

همسویی مجلس با دولت آقای روحانی کمک خواهد کرد که آقای روحانی در کابینه خود دست به ترمیم هایی بزند که این ترمیم ها می تواند هم در حوزه سیاسی و هم درحوزه وزارت خانه هایی که جنبه اقتصادی دارند، باشد. به نظر می رسد که برخی از تغییرات در این حوزه ها محتمل خواهد بود. با توجه به این که یکی از موضوعات اصلی سیاست خارجه، مسئله برجام است و این مسئله به شدت با مسائل اقتصادی(حالا درست یا غلط) گره خورده است، همراهی مجلس را با خود خواهد داشت، به نظر می رسد که با این شرایط در چهار سال آتی دولت آقای روحانی در حوزه مسائل سیاست خارجه تحقق مفاد برجام و در حوزه مسائل اقتصادی فضای راحت تری در پیش باشد. ما امیدوار هستیم که در حوزه مسائل سیاست داخلی و فرهنگی هم همین رویکرد که در سایر حوزه ها هست با همکاری و کمک مجلس اتفاق بیفتد.

10. یکی از مشکلات اساسی کشور مسئله رکود و بیکاری است. اکنون دولت تدبیر و امید با یک مجلس کاملا همسو با خود مواجه است و اکثریت آن از حامیان حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بودند. این فضا تا چه حد می تواند سبب حل بسیاری از این دست مشکلات گردد.

پیش بینی وضعیت مجلس آتی مقداری سخت است چون در حوزه مسائل سیاسی نمایندگان آن ممکن است چندان بر خیلی از مسائل اصولی هزینه ندهند یا اینکه از مناقشه دوری کنند. آن ها احتیاط گر هستند و این احتیاط گری را هم عمدتا با عنوان میانه روی و اعتدال مطرح می کنند. به نظر می رسد که در برخی از حوزه های مسائل سیاسی احتمالا کلیت مجلس آنچنان فعال و پر تکاپو و پر شور نخواهد بود ولی در حوزه های مسائل اقتصادی و فرهنگی احتمالا عملکرد مثبتی را از سوی آنها خواهیم دید و عملا هم در واقع فعالان سیاسی اصلاح طلب اولویت اولشان این بود که مجلس آتی با کمترین تعداد از تندروها تشکیل شود که این محقق شد و بعد از آن نیز به نظر می رسد که تلاشی است که فعالان سیاسی و رسانه های اصلاح طلب خواهند کرد برای جهت دهی به فضای مجلس و کمک کردن به نمایندگان برای اینکه بتوانند مطالبات اصلی مردم را در حوزه های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی با دلیری و شجاعت بیشتری پیگیری کنند ولی به نظر من ما با یک مجلس محتاط و احتیاط گری مواجه خواهیم بود.

201/201

کد خبر: 650535

وب گردی

وب گردی