سیدکاظم اکرمی مشاور عالی وزیر آموزش و پرورش طی یادداشتی در اعتماد نوشت:روز سهشنبه مطالبی از یکی از اعضای روحانیت مبارز که بنده قبل از انقلاب ایشان را میشناسم و به عنوان یک مبارز برای ایشان احترام زیادی قایلم در روزنامهها منتشر شد. وقتی شخصی اینگونه بیتوجه به خدماتی که آیتاللههاشمیرفسنجانی برای نظام و انقلاب انجام داده است، اهانت میکند؛ مردم پیش خود میگویند آیا اینها الگوی فکری ما هستند؟ روزنامهها به خانههای مردم میرود و نوجوانان و جوانان آنها را میخوانند، مطالب از طریق شبکههای اجتماعی بهسرعت منتشر میشود و رسانههای بیگانه با بزرگنمایی مطالب را نقل میکنند.
مردم وقتی شاهد این هستند که یک روحانی مبارز چه کلمه ناصواب و غیراخلاقی را به فردی که در انتخابات خبرگان از طرف مردم تهران بالاترین رای را آورده است به کار میگیرد، چه نتیجهای را میگیرند؟ بنده به عنوان فرد کوچکی که مدتی از جوانیام را در راه مبارزه در زندانهای رژیم گذشته گذراندهام، گاهی از خود میپرسم آیا کسی فکر میکرد روزی کسانی که باید درس ادب بدهند با چه انگیزهای اینچنین به فرد بزرگی اهانت میکنند؟ آیا این همه سفارشات قرآن کریم درمورد جدال و نزاع نکردن (ولاتنازعُوا فتفْشلُوا وتذْهب رِیحُکُمْ) را باید برای غیرروحانیون گفت ؟
شاید اگر امام خمینی(ره) زنده بود بار دیگر میگفت: این تذهبون ؟ انتقاد از آقای هاشمی و هر سیاستمداری در هر حد و مقام به شرط رعایت ادب و اخلاق اشکالی ندارد، اما هتک حرمت اشخاص هم سن و سالهای بنده را که با امیدهایی وارد جریان مبارزه شدند بهشدت متاثر میکند چه رسد به مردمی که از آغاز نگاه دیگری به رفتار و سیاستها داشتند. امیدوارم این چند کلمه توسط علما و روحانیون خوانده شود و آقایان را به چارهجویی وادار کند. اصل تعلیم اصل شناختهشدهای در روانشناسی یادگیری است. معنی این اصل این است که اغلب اشخاص وقتی از گروه یا طبقهای برخوردهای غیرمنتظره ببینند، نسبت به همه آن گروه بدبین یا خوشبین میشوند.
کار غیراخلاقی کسی که در لباس روحانیت است متاسفانه به پای همه نوشته میشود. به نظر بنده فرد مذکور اهانتکننده به آیتالله هاشمیرفسنجانی به تخریب همه روحانیت پرداخته است. امید است این متن کوتاه که انشاءالله از سر خیرخواهی نوشته شده است، سبب شود آقایان جای اهانت و انتقاد را عوضی نگیرند.
203