ایوب آقاخانی:تغییر دم به دم ممیزی ها نفس نمایش ها را می گیرد/ نمایشم ادای دین به دختربچه افغانستانی بود

ایوب آقاخانی می گوید: تغییرهای دم به دم مدیریتی باعث می شود که آن مدیری هم که می خواهد با دغدغه سرو سامانی به اوضاع دهد، نتواند تصمیم ها و برنامه ریزی های بلند مدت و کارساز داشته باشد و بعد مدیران بعدی می آیند و همه چیز را از صفر بنا می کنند.

«ایوب آقاخانی» کارگردان نمایش «کسوف» که این روزها در حال اجراست در گفت وگو با ایسکانیوز در مورد موضوع داستان این نمایش گفت: در سال 87 از طرف محمد حاتمی به من پیشنهاد شد که نمایشی را درباره وضعیت افاغنه ای که به لحاظ قانونی ماندنشان در ایران مسئله شده است، بنویسم. محمد حاتمی اصرار داشت که به این موضوع از منظری نگاه کنم که زن ایرانی هم در داستان وجود داشته باشد، خطرات و مسائل را در آن نشان دهم. این ایده که به نوعی سفارش کار محسوب می شد، من را در فضای تحقیق در حوزه وضعیت افاغنه، زبانشان، ساخت موقعیت، شیوه روایت و غیره قرار داد. بعد از یک پروسه چند ماهه نمایش با نام «منطقه صفر»متولد شد. بعد از اینکه به دلایل مختلف آقای حاتمی این نمایش را به صحنه نبردند، سال 89 خودم این کار را با همین ترکیب بازیگران که می بینید شروع کردم. در حین تمرینات دستکاری هایی در متن انجام دادم که متناسب با آن، تصمیم گرفتم نام کار را به «کسوف» تغییر دهم اما چون پیش از این تصمیم، نمایشنامه را چاپ کرده بودم، اگر می خواستم اسمش را عوض کنم باید پروسه مجوز گرفتن را از صفر شروع می کردم، بنابراین این کار را رها کردم تا به نام «منطقه صفر» چاپ شود اما نمایشم به نام «کسوف» به روی صحنه رفت.

نویسنده نمایشنامه «آسمان و زمین» در مورد دلیل اجرای مجدد این نمایش بیان کرد: نمایش «کسوف» در آن دوره با استقبال زیاد منتقدان و تماشاگران مواجه شد. وقوع فاجعه چند ماه پیش و جنایتی که در مورد دختر بچه افغانستانی با نام ستایش قریشی در ایران رخ داد من را مثل خیلی از ایرانی های دیگر منقلب کرد و با یک رصد دوباره از برنامه بازیگران متوجه شدم که شاید بشود به بهانه ادای احترام به خانواده آن دختر و مسائل فرا ملیتی مانند اخلاقیات و انسان بودن این کار را دوباره به روی صحنه برد همچنین فرصت کار در تماشاخانه باران مهیا بود. از طرفی آقای آذرنگ و نسیم ادبی چون درگیر فیلم برداری، نمایش و کارهای دیگر بودند، به سختی در دسترس بودند ولی با وجود این همه ما مومن بودیم که این کار را انجام دهیم. از اولین روز شروع کار باز هم با استقبال مخاطبان مواجه ایم و امیدوارم این نمایش نشان شرمساری و عذرخواهی من ازهم گونه هایم باشد. چه بسا جنایت های بسیاری هم افاغنه در ایران مرتکب شده باشند اما آن وظیفه یک کارگردان افغانی است که برای عذرخواهی از من تئاتری را به روی صحنه ببرد. من می خواهم وظیفه خودم را انجام دهم و نمیخواهم در این لحظه به حساب و کتاب فکر کنم و بگویم که چه کسی در جرم و جنایت جلوتر است و ...من به عنوان یک ایرانی بسیار متاسفم که در ایران این جنایت رخ داده و دلم برای قلب آن پدر و مادر افغانی که فرزند از کف دادند ریش است. امیدوارم «کسوف» تسلی بخش خوبی برای همه کسانی که نمایش ما را می بینند، باشد.

این هنرمند در مورد دعوت از خانواده کودک افغانی افزود: من به دنبال آن ها بودم اما متاسفانه فهمیدم که شماره هایشان را عوض کردند و از شهر تهران رفته اند. حتا از طریق کسانی که در سفارت افغانستان حضور داشتند هم پیگیر شدم و به نمایندگی از آن ها، سفیر افغانستان در ایران، آقای دکتر «احمد نصیر نور» را دعوت کردم تا به تماشای کار بنشینند. تا کنون که موفق نشدند حضور پیدا کنند اما امیدوارم تا پایان اجرا به دیدن کار بیایند.

کارگردان نمایش «زمین مقّدّس» در مورد معیار انتخاب بازیگر در این نمایش گفت: من به دنبال بازیگر چهره نبودم چون اگر می خواستم بازیگری را می آوردم که کارم تا چهارهفته جلوتر فروخته شود. زمانی که با حمیدرضا آذرنگ و نسیم ادبی این کار را آغاز کردیم به دلیل تناسب زیاد ان ها با نقش بود. همان موقع برای این نقش ها بهترین بودند و هنوز هم معتقدم که «کسوف» را بدون این دو نمی توانم به روی صحنه ببرم. باورم این است که همه چیز باید علمی اتفاق بیفتد. منکر علاقه های مردم جامعه نیستم اما این علاقه ها نباید من را از زیبا شناسی اثر دور کند، من هنوز کاری در کارنامه خود ندارم که چهره سالار باشد. بیست و چند نمایش حرفه ای را با عنوان تولید گروه تئاتر پوشه به روی صحنه بردم و در این کارها اگر هر کدام از بچه ها خرده اشتهاری هم داشتند، همه تماشاگران در مورد تناسب آن ها با نقش اذعان داشتند و من با این بازیگران بزرگ شدم، از زمانی که شهرت نداشتیم با هم هستیم تاکنون. مسلما نقشی که به حمیدرضا آذرنگ نخورد، از طرف من به او پیشنهاد نمی شود.

آقاخانی در مورد وضعیت نمایش های رادیویی گفت: من اوضاع نمایش های رادیویی را خوب نمی بینم و شاید دلیلش هم سلیقه های متغیر مدیریتی باشد. این تغییرهای دم به دم باعث می شود که آن مدیر نازنینی هم که می خواهد با دغدغه سرو سامانی به اوضاع دهد، نتواند تصمیم ها و برنامه ریزی های بلند مدت و کارساز داشته باشد و بعد مدیران بعدی می آیند و همه چیز را از صفر بنا می کنند. خط کشی های ممیزی دم به دم تغییر می کند و همه این ها نفس نمایش رادیوی را می گیرد. از لحاظ فنی عقب نرفته ایم بلکه از نظر دامنه بازی ها و میدان عمل متاسفانه تغییر شگرفی داریم و توانایی های بروز خودمان را از دست می دهیم.

این استاد دانشگاه در مورد استعفا از دانشگاه های غیر انتفاعی و برگزارس کلاس های آموزشی افزود: بعد از قطع همکاری با دانشگاه های غیر انتفاعی بیشتر این دوره ها را برگزار می کنم. کاری که سال ها بود از آن پرهیز می کردم را انجام می دهم تا حداقل به کسانی درس بدهم که با اشتیاق آمده اند تا چیزی بیاموزند. نمی خواهم در خدمت سیستمی باشم که افرادی که داخل می شوند برایش مهم نیست بلکه فقط سه رقمی شدن پذیرفته شدگان سالیانه اش برایش مهم است. من کمی پیر شدم و به قول «میوند» در نمایش «کسوف»، الان برفی نشسته روی موهای من و حوصله این بازی ها را ندارم. اگر هنوز در دانشگاه های دولتی تدریس می کنم به این دلیل است که این دانشگاه ها این وضعیت را ندارند، اگر آن ها هم این مسائل را پیدا کنند من کاملا تدریس دانشگاهی را کنار می گذارد چون این کار برای من توجیه مالی ندارد و فقط عشق و علاقه است که رسالت خودم را به عنوان یک معلم انجام دهم و خمس دانش خودم را به مخاطبم که همین دانشجویان هستند، بدهم. اگر سیستم معلول باشد و دانشجو هم این علم را نخواهد مطمئن باشید من وقت خود را تلف نمی کنم.

نویسنده نمایشنامه «ماه پیشونی» در مورد بازار کار برای این هنرجویان بیان کرد: بازار کار خیلی کم است اما بالاخره بین این ها افرادی هستند که راه خود را پیدا می کنند، همانطور که ما پیدا کردیم. دوران ما با الان متفاوت است زیرا اکنون عرضه زیاد است و تقاضا هم زیاد است اما امکانات کم است. همان زمان هم افراد بی پشتوانه سخت تر راه پیدا می کردند . شاید دیرتر به حقمان برسیم اما می رسیم. اگر واقعا این افراد مستعد باشند و بخواهند که موفق بشوند، می شوند اما کمی دیر چون اینجا ایران است.

ایوب آقاخانی در مورد کارهای آینده خود گفت: در پایان تابستان نمایش « زنانی که به بزها خیره شده اند» را به روی صحنه تماشاخانه ایرانشهر- سالن استاد ناظرزاده کرمانی می برم و امیدوارم با استقبال مخاطبان روبه رو شود. سال 95 برای «گروه تئاتر پوشه» سال تکاپو درفضای تئاتر خصوصی است و امیدوارم در این تلاش ها موفق ظاهر شویم.

505502

کد خبر: 652458

وب گردی

وب گردی