اصولگرایان قحط‌الرجال ندارند، جهل‌الرجال دارند

گزینه مطلوب اصولگرایان برای رقابت در مقابل روحانی چه کسانی می‌توانند باشند و البته این گزینه‌ها با توجه به تجربه تلخ این جناح در دو انتخابات ٩٢ و ٩٤ آیا قدرت رای‌آوری بالایی دارا هستند؟

به گزارش ایسکانیوز به نقل از اعتماد، امیر محبیان، تحلیلگر و فعال سیاسی جناح راست معتقد است که مجموعا سه راه قابل پیش‌بینی، پیش پای جریان راست وجود دارد. حضور اصولگرایان در سال ٩٦ مقابل روحانی یا با خطوط درگیری پررنگ رقابتی خواهد بود که در این صورت جلیلی و احمدی‌نژاد گزینه‌های مناسبی برای این راه هستند. راه دوم رقابت اصولگرایان با روحانی با خطوط درگیری کمرنگ‌تر است که در این صورت قالیباف و لاریجانی گزینه‌های موجود هستند. محبیان نهایتا راه سوم را همراهی با روحانی و حمایت از او می‌داند تا اصولگرایان بتوانند در کابینه روحانی در دولت دوم او جایی داشته باشند. او البته معتقد است کنشگری اصولگرایان هر روز احتمال انتخاب راه سوم را کمرنگ‌تر می‌کند. دبیر کل حزب نواندیشان ایران اسلامی معتقد است که در بین نامزدهای موجود احمدی‌نژاد و قالیباف بیشترین شانس رای‌آوری را دارند.

جناح راست با توجه به دو انتخابات ٩٢ و ٩٤ در کادرسازی چقدر موفق بوده است؟ چرا نامزدهای اصولگرایی در سال ٩٢ نتوانستند رای بیاورند؟ آیا می‌تواند به فقر در کادرسازی در جناح راست و یا عدم کاریزمای لازم در بین نامزدهای جناح راست مربوط باشد؟ آقای کمال سجادی اخیرا گفته است که اصولگرایان در رقابت با روحانی دچار قحط الرجال نشده‌اند. نظرتان در این رابطه چیست؟

واقعیت آن است که برنامه خاصی در میان جریانات موجود سیاسی برای کادر سازی وجود ندارد زیرا لازم است که پیش از آن احزاب و جریانات سیاسی فراتر از وضع موجود را بنگرند و حزب فارغ از چهره‌های موجود خود را شخصیتی حقوقی بداند که قرار است سال‌های بسیار بلکه دهه‌ها و حتی سده‌ها زیست سیاسی داشته باشد. متاسفانه احزاب ما یا گرفتار روزمرّه‌گی هستند یا گرفتار شخص محوری و همین باعث می‌شود افرادی خود را نقطه اول و آخر جریانات می‌انگارند. هر دو جریان هم در گرفتاری به این بلیه مشترک هستند اما ممکن است گفته شود ظهور چهره‌های سیاسی نو از کجا صورت می‌گیرد؟ و آیا این چهره‌های نوپدید سیاسی ناقض این فرض بیان شده نیست؟ پاسخ می‌دهم خیر. عمده و شاید تمامی افراد مطرح شده از کانال‌های رسمی آموزشی جریانات سیاسی (اگر چنین کانالی باشد) عبور نکرده‌اند و اینان افرادی هستند که با توان شخصی و با بهره‌گیری از فرصت‌ها رشد یافته‌اند. البته جریانات و جناح‌ها هم پس از مطرح شدن این چهره‌های جدید از آنها بهره گرفته‌اند اما نقشی ابتدایی در تربیت آنها آن هم به صورت برنامه‌ریزی شده نداشته‌اند. جریان اصولگرا هم جدا از این وضع نیست. از چهره‌های مطرح اصولگرا بپرسید که چگونه رشد یافته‌اند؟ به جز تعدادی که در بستر حزب جمهوری اسلامی یا موتلفه رشد یافته‌اند و معمولا از قبل نیز شهرت داشته‌اند؛ مابقی رشدشان ماحصل زیرکی یا تلاش خودشان البته در بستر جریان است. از این رو جناح و فضای عمومی نقش داشته است ولی بر اساس برنامه‌ریزی نبوده است. این نقیصه‌ای است که حتما باید رفع شود. پیرامون انتخابات بحث بسیار است و در٩٢ بحث بسیار است و در جای خود باید بحث کنیم هرچند من نظراتم را به دفعات اعلام کرده‌ام. اما بله، فقر کادر سازی یا حتی فضادهی به نیروها رشد یافته جدید و از سوی دیگر بدبینی نسبت به نیروهای جدید در گرفتار شدن در حلقه بسته چند نفره کاندیداها نقش داشته است. از این رو معتقد نیستم که اصولگرایان در معرفی کاندیداهای جدید دچار قحط‌الرجال هستند بلکه معتقدم جهل الرجال بیشتر تاثیر داشته است. اصولگرایان نیروهای کارآمد و لایق و توانمند بسیاری دارند که فقط باید فراتر از دیدگاه‌های تنگ فعلی بنگرند و فرصت‌های جدید را تهدید ندانند.

چه افرادی در جناح راست وجود دارد که می‌توانند در مقابل روحانی ظاهر شده و رای بیاورند؟

استراتژی اصولگرایان در انتخابات آتی ریاست‌جمهوری را باید در قالب سناریوپردازی تحلیل کرد. یک سناریو در پاسخ به این پرسش شکل می‌گیرد که با توجه به اینرسی انتخاب دوباره رییس‌جمهور دورنخست در دور دوم، آیا باید در برابر روحانی بایستیم؟در برابر این پرسش سه پاسخ داده می‌شود. نخست اینکه بله به هر قیمتی آن هم در یک فضای چالشی با خطوط درگیری پررنگ. پاسخ دوم آن است که بله اما با خطوط درگیری کمرنگ که در صورت شکست امکان تعامل و تاثیرگذاری از بین نرود؛ سوم آنکه خیر، به جای معرفی کاندیدای رقیب به سوی تعامل با روحانی رفته و در بخشی از کابینه دوم او سهیم شده و نقش تعدیل‌کننده بیش از گذشته را داشته باشیم. حالا هر پاسخ گزینه‌های خود را دارد؛ اگر در پی رقابت روی خطوط درگیری پررنگ باشیم؛ کاندیداهایی چون احمدی‌نژاد و جلیلی و افرادی در این چارچوب جواب می‌دهند. اگر در پی رقابت با خطوط درگیری کمرنگ باشیم افرادی با مدل رفتاری نرم‌تر چون قالیباف و لاریجانی و... جواب می‌دهند البته با تفاوت‌هایی که بین اینها وجود دارد. در مورد گزینه سوم هم اگر بخواهیم رویکرد تعاملی داشته باشیم پروسه مذاکرات پیچیده‌ای باید شکل گیرد که لحظه به لحظه زمان و احتمال آن در حال کاهش است.

چرا برخی اصولگرایان به ویژه اعضای شاخص جامعه روحانیت مبارز اعلام کرده‌اند که احتمال دارد جامعه روحانیت از روحانی در انتخابات ٩٦ حمایت کند؟

سیاست‌های جامعه روحانیت در انتخابات از سوی خود آنها باید به صورت رسمی اعلام شود ولی ظاهرا بعضی معتقدند که با توجه به عضویت روحانی در جامعه روحانیت احتمال اتخاذ سیاست و سناریوی تعاملی با روحانی وجود دارد؛ من البته بعید نمی‌دانم ولی برای تحلیل دقیق‌تر نیاز به کدهای دقیق‌تری داریم که فعلا وجود ندارد.

ادامه ریاست‌جمهوری روحانی را به نفع مردم و کشور می‌دانید؟

دولت روحانی پروژه‌هایی را شروع کرده است که هنوز نیمه تمام است؛ نمی‌دانم آیا دولت دیگر می‌تواند این پروژه را تمام کند یا خیر؟ ولی در هر حال این مردم هستند که تعیین می‌کنند که روحانی رییس‌جمهور بماند یا خیر؟ میزان محبوبیت دولت روحانی به نسبت زمان روی کار آمدن ظاهرا کاهش یافته است؛ اما اینکه آیا میزان کاهش محبوبیت یا افزایش انتقادها تاحدی هست که روحانی را از ریاست‌جمهوری کنار بزند یا خیر باید منتظر ماند و دید.

موتلفه اعلام کرده است که با کاندیدای اختصاصی خود وارد انتخابات می‌شود. جامعه روحانیت هم گویا می‌خواهد از روحانی حمایت کند. به نظر شما با توجه به این شرایط و مشکلات اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم به ویژه در تهران فکر می‌کنید، چقدر اصولگرایان شانس پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری را دارند؟

اینکه گروه‌ها در ذهن‌شان چه می‌گذرد؛ باید از خودشان پرسید و شاید این ذهنیت‌ها اساسا خیلی هم مهم نباشد آنچه مهم است میزان مقبولیت اجتماعی و رای‌آوری افراد است. اگر کاندیداها از چهره‌هایی باشند که در دفعات قبل نیز کاندیدا شده‌اند یک شناخت نسبی در مورد آنها وجود دارد و اگر چهره جدیدی را مطرح کنند تردید وجود دارد که ظرف مدت کوتاه باقیمانده بتوان از چهره جدید فردی در حد کاندیدای قابل پیروزی ساخت.

از بین قالیباف، رضایی، جلیلی، ضرغامی، فتاح، حداد عادل و احمدی‌نژاد کدام یک شانس بیشتری برای رقابت با روحانی برخوردار هستند؟

طبعا احمدی‌نژاد و قالیباف به دلایلی ظرفیت بیشتری از بقیه دارند. احمدی‌نژاد برای خود یک خط اجتماعی هوادار ایجاد کرده است؛ از لحاظ تشکیلاتی و تبلیغاتی هم نسبتا قوی عمل می‌کند؛ قالیباف به نسبت بقیه ظرفیت بهتری دارد ولی همچنان سه مشکل تیم عملیات سیاسی، راهبرد سیاسی- تبلیغی و گفتمان سیاسی را داراست ولی سابقه اجرایی خوبی دارد که ظرفیت قابل اعتنایی است.

برخی اصولگرایان مدعی هستند که علی لاریجانی کاندیدای اصولگرایان برای انتخابات ٩٦ خواهد بود. این اخبار چقدر واقعیت دارد؟ آیا با او یا محمدرضا باهنر رایزنی شده است؟

لاریجانی فعلا موقعیت خوبی دارد ضمن آنکه بخشی از موقعیت فعلی او محصول رابطه خوبش با جریان اعتدال است؛ ورود به رقابت پر ریسک عقلا، گزینه لاریجانی نیست. گمان می‌کنم روحانی بیشتر باید نگران افراد خشمگینی درون جریان اصلاحات باشد که گمان دارند با آنها بازی شده و احساس مغبون بودن می‌کنند. اینها بعید نیست با حضور و کاندیداتوری خود بخشی از رای روحانی را از او جدا و کاندیدایی از اصولگرایان را روانه پاستور کنند. این گزینه هر چند احتمالش زیاد نیست ولی محتمل قوی است.

راهبرد اصولگرایان برای انتخابات ریاست‌جمهوری چیست و چه شاخص‌هایی دارد؟

گزینه‌های اصولگرایان براساس حصر عقلی چنین است. یا به رقابت با روحانی می‌پردازند یا خیر. اگر خیر، این مساله آفاتی دارد و انتخابات یک طرفه‌ای شکل می‌گیرد و چهره‌ای فاقد اعتماد به نفس از اصولگرایان به نمایش می‌گذارد. اگر رقابت کنند سوال این است که با چه کاندیدایی؟این کاندیدا یا مطرح و دارای سابقه کاندیداتوری است که گزینه‌ها را در سوالات پیش توضیح دادم یا با کاندیدای غیر مطرح وارد رقابت می‌شوند در آن صورت باید پرسید چه کسی؟ بعضی اسامی که آشکار و پنهان به گوش‌مان می‌خورد بیش از جدی بودن، ظرفیت بحث جدی ندارد. همان که گفتم در میان اصولگرایان فعلا احمدی‌نژاد و قالیباف ظرفیت طرح دارند اما اینکه کاندیدا می‌شوند یا خیر، معلوم نیست زیرا کار این افراد هم ساده نیست. اما رقابت اصلاح‌طلبان با روحانی یا عصیان‌های فردگرایانه درون اصلاح‌طلبان می‌تواند امیدها و قابلیت‌های درون اصولگرایان را ارتقا بخشد.

205/201

کد خبر: 656257

وب گردی

وب گردی